تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
کمال حسینیان

اُحُد : در صحرای تفیدۀ سینه ام اُحُدها شکاف خورده ... یغمبرم که باشی !!! آیه هم نازل می شود ================== پنجره : پنجره هم راز دلتنگی ام را می داند ...! هر وقت که بازش م...

ادامه شعر
فرزاد کاکاوند

کوش کن آهسته خوان این قلم آهسته میخواند تو را این قلم در ظلمت تنهای شب یک نفس آرام نمی ماند چرا این قلم میلغزد بر نقش ورق میکشاند من را به جاهای دور میخواند ام در این سکوت سرد همچون شبز...

ادامه شعر
ندا پیرنظر

بغض هایم را بشمار ببین اگر تمام پنجره ها را هم باز کنی نمی توانی آرامم کنی با گذر این نسیم های گاه و بی گاه بهاری وقتی حجم بی صدایی این قفس تنگ میشود برای بال هایی که روزگاری روی شان...

ادامه شعر
مهری خسرو جودی

تو در آغازی عشقی و من در پایان تو در شکوه یک لبخند و من برگ ریزان تو در اوج رویایی من در برکه ی خاموش تو در را ه رسیدن من رو به ویران تو گفتی در بهار شکوفه ای یافنی من باور نداشتم رسیدم تازه به...

ادامه شعر
محمد اخباری

نوستالژی در ذهنم قدم میزند، قلک شکسته را ترمیم میکنم، چهل تکه مساوی. در سالن اشیاء گم شده ، خاطره ایی از کودکیم، به عروسک پشت ویترینی که تو میخواستی زل میزند. ونوس رد پایت را از رویاهایم پ...

ادامه شعر
سمانه تیموریان (آسمان)

عاقبت روزی جایی در دوردستها به هم خواهیم رسید ... خودم دیدم خطوط موازی ریل در افق دست در دست یکدیگر داشتند

ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

یئل اسیردی دونن گئجه گیلیله شیردیم اوزومده دؤرت دووارین آراسیندا آلبوم داکی شکیلینن. داریخیمیشدیم اللرینه سوزلرینه...باخیشینا سحر چاغی آغاج باشیندابیرقارقا سیخما بوغمایا سالمیشدیر باخیشیمی...

ادامه شعر
مهناز چالاکی

درلب پنجره ی بی تابی ها باران دیدگانم برتن لاغر شیشه می پاشد وتمام ذرات وجودم تشنه ی صدای گامهای تو خیره به راه عبور دل می سپارد می آیی می آیی و به زیر خاطره ها و بم فراموشی به گوشه شکست...

ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

نماز جماعت علف ها قنوت سرو رکوع بیدمجنون روزه کویر را می بینم می خواهم سجده کنم اگر.... نیالاید سرم خاکش را

ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

یئنه بیر گؤروشون سونو یئنه من یئنه داریخمالار یئنه سن یئنه قبیر داشی آه..!!!! هانسی اتوبوس؟ هانسی مترو هانسی اوچاق هانسی تیرن منی سنه گؤتورجک؟؟ آه.... سن سرین تورپاقلارین قوینوندا من س...

ادامه شعر
کرم  عرب عامری

آن سحر گاه زفاف چوبه ی دار یادت هست؟ آن مرد/دست بسته/ پا بسته/تکیه داده به دار یادت هست؟ چوبه دار یادت هست؟ او ایستاد چهچه تیر آمد /چوبه ی دار شکست سبو از دستت افتاد افتاد شکست/مرد نشست...

ادامه شعر
مهری خسرو جودی

هر چه کردم نشدم از تو جدا . بدتر شد گفته بودم بزنم قید ترا . بدتر شد مثلا خواستم این بار موقرباشم و به جای "تو" بگوییم که "شما"بدتر شد آسمان وقت قرار من وتو ابری شد تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر ش...

ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

بو گئجه دوئل یارادیر دیلکلریم.... دویغولارلا قارانلیق میدان... گوزلرین تیتره ییر سن باخا باخا!!! آیاقلاریم دوئل قوراللارین پوزور گؤز یاشلاریم دویغولاریم آغیرلاییر گئدیر دیلک یاواش - یاوا...

ادامه شعر
محمد اخباری

به ابتدای جهان بر میگردم و پیشاپیش اولین باران بی هیچ چتری به استقبالت میآیم. ازهمین پل که بگذری جهان تو آغاز میشود آغاز یعنی پایان ، و هر پایانی آغاز خویشتن است چقدراین جاده ها ترا...

ادامه شعر
طیبه طه (تهرانیان)

دوستان گرامی اولین نوشته من در سال 1372 درکلاس ادبیات درس نگارش یکی از دانش آموزانم کتابی هدیه داد از سهراب سپهری روی جلد عکس او بود اناری در دست و همین کتاب انگیزه نوشتن شد نگاه برایم‌ چ...

ادامه شعر
فرزاد کاکاوند

آه ای آسمان ابری ببار که در این دیار خاموش کسی نای کریه کردن ندارد ببار شاید این زمین خشکیده بار دیکر با چشمه های جوشان پیوندی همیشکی ببندد تا دیکر کلهای پر پر شده عاشق حسرت آرزوهای فردا را...

ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

سن...یاساق اولمادان.... شوبهه سیز سئویرم سنی آتامین قیزی یااام...!! بیر قیپ قیرمیزی یاساق آلما د ا د میشام. معصومه عبداله زاده( تبسم ) (برگردان به فارسی) تو ....را... با ممنوعه بودنت ...

ادامه شعر
زهرا خدابنده

آزارهایت نیز تو را از من نگرفت ... بر پیشخوان بازارها دنبال دل و قلوه های تکه تکه ام سلاخی صورتک ها نیز تو را از من نگرفت ... خیره ام به درخت های بیزار در ضربه های کوبنده ی تبرها حتی وحش...

ادامه شعر
احمد الماسی

از عاقبتم می ترسم خیال هیچ پروانه ای در سرم نیست و باغ میوه هایش طعم کودهای هراس می دهد ... نه نومیدم نه بی مایه اما تو بگو جایی را سرغ داری که بذر امید بکارند ؟؟؟؟؟؟ احمد الماسی 94/3/7...

ادامه شعر
زیبا  آصفی (آمین)

چشم ماه از پشت پنجره، می کاودم به خیالم سرک می کشد و رویاهایم را به آسمان می برد پردۀ حریر شب را می اندازم و سر بر بالین تنهایی ام می گذارم از پشت پرده، موج رقص می گیرد و لجوجانه باز به خیالم سف...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا