اجرای بیومکانیکی حکایت هابیل و قابیل

شاید مخاطبین نمایش ایرانی به طور عام، در بین اجراهای مرسوم در سالنها و تماشاخانه های کشور، کمتر با اجراهای مبتنی بر فرم و بی کلام ارتباط برقرار کنند اما برای آن دسته از علاقمندان قصه پردازی فیزیکال مطابق شیوه تئاتر استیلیزه بیومکانیک دوران استالینیستی روسیه، خلاصه نمایش بخش عملی دفاعیه خودم را برای اخذ درجه کارشناسی ارشد تئاتر در سال 1397 به این شرح تقدیم می کنم. امیدوارم ویژگیهای این نمایش که حتی تائیدیه اداره کل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد را برای اجرا در خارج از کشور اخذ نمود ولی متاسفانه علیرغم درخواست مکتوب و نامه نگاری اداری، تا به امروز به دلیل عدم همراهی سازمان مربوطه (سازمان ارتباطات و فرهنگ اسلامی) همچنان از این امکان محروم مانده است، برای دوستداران این شیوه اجرا مفید واقع شود.
لازم به توضیح است متن کامل همراه با تصاویر جلسه آزمون در پایان نامه حقیر تحت عنوان " اجرای بیومکانیکی حکایت هابیل و قابیل: برگرفته از قصص قرآن" موجود است. خصوصیت مهم این اثر که نویسندگی و کارگردانی آن را تحت راهنمایی های استاد محترم راهنما جناب آقای دکتر حامد سقایان عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، شخصا بر عهده داشته ام، استفاده از شیوه اجرای کاملا غیر بومی در روایت گری یکی از حکایات مورد تأکید ادیان سامی و قرآن کریم است. (برای نخستین بار) موضوع دیگر، استفاده از اصطلاحات خاص مانند داکتیل، توچکا، لگاتو، استکاتو، زبان گِرمِلو و ... در شرح ذیل است که برای درک بهتر نیازمند مراجعه به منابع موجود در رابطه با شیوه اجرای بیومکانیک است. توصیه حقیر برای مخاطبین خاص علاقمند، مجموعه مصاحبه های دکتر حامد سقایان با مجله نمایش در تعریف جامع بیومکانیک است که با جستجوی اینترنتی به راحتی در دسترس خواهد بود.

مقدمه:
قریب به بیش از یک قرن از تلاش های کنستانتین استانیسلاوسکی ، نمیروویچ دانچنکو ، ورا کمیسار ژفسکایا و نوابغ دیگر تئاتر روسیه در ابتدای قرن بیستم در استقرار سنگِ بنای هنر تئاتر در قالب یک سیستم آموزشی قابل تعلیم در کارگاهها و آکادمی های بازیگری سپری شده است. بدنبال این تحول عظیم در تئاتر دنیا، و در پی ظهور اندیشمندان دیگری همچون وسوالد امیلوویچ میرهولد (1940-1874م) ، میخائیل چخوف و برتولت برشت ، شیوه های متنوعی در توسعه این هنر بیانگرانه پدید آمد که بستر تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی جغرافیایی هر یک از آنها قطعاً در میزان نفوذ و پیشرفتهای بعدی شان مؤثر بوده است. بیومکانیک نیز همگام با روند تکامل حرفه ای میرهولد از تئاتر رئالیستی تا فرمالیستی ، بصورت یک شیوه بازیگری تکوین یافت و به فرمی که امروزه در دنیا تدریس می شود، در آمد. بیومکانیک در تئاتر روشی استیلزه یا شیوه پردازانه محسوب می شود. شیوه پردازی از جمله گرایشهای هنری است که بر مبنای وضع قرارداد بین هنرمند و مخاطب شکل می گیرد.
بیومکانیکِ میرهولد، از دهه ی دوم قرن بیستم میلادی تاکنون یکی از شیوه های رایج بازیگری در تئاتر جهان بوده است که علاوه بر قابلیت های اجرایی، در آموزش اصول حرکتی و تقویت بنیان های جسمانی و بیان بدنی بازیگران کاربرد دارد.خاستگاه این شیوه کشور روسیه است. هم اکنون کارگاههای بیومکانیک توسط اساتیدی چون گنادی بوگدانف و یوجینیو باربا در دنیا برگزار می شود.
پیش صحنه:
خارجی – مَرغزار– نور موضعی تک رنگ 70 درصد
هر سه نفر در تاریک و روشن صحنه با جست و خیز و حرکت در مسیرهای نامشخص به پرتاب و دریافت انرژی به سوی یکدیگر مشغولند و نوعی شیطنت کودکانه را به تصویر می کشند. آمبیانس باران و رعد و برق پخش می شود. با شدت گرفتن باران دستها را سایبان می کنند و با شنیدن غرش رعد فیکس می شوند. نور می رود و بازیگران از صحنه خارج می شوند.

صحنه اول:
خارجی – مَرغزار– نور موضعی
ابتدا سمت راست صحنه روشن می شود؛ هابیل با سربند سفید سمت راست صحنه ایستاده، بی حرکت و در پاسچر توچکا. اطرافش کاملا تاریک است. آمبیانس صدای پرندگان پخش می شود. داکتیل و جست توام با اصوات ملایم و سپس برداشتن چوبدستی چوپان و چرخش در دست راست با شیوه استیلیزه، متمایل شدن روی نوک پنجه رو به جلو و برگشتن به حالت قبل، سپس راکورس و جست و دویدن به شکل هروله (مشابه اتود پرتاب سنگ آقای بوگدانف) در مسیر دایره سپس جست و توقف روبروی تماشاگران و دوباره چرخاندن چوبدست و در انتها تبدیل چوبدستی به فلوت چوپان و فیکس شدن در این وضعیت.
نور سمت چپ صحنه روشن می شود؛ قابیل با اصواتی خشن تر داکتیل و جست اجرا می کند. اجرای اتود با چوبدستی بر پشت گردن به مثابه خیش که بر گردن زارع بسته شده است. سپس کنش پاشیدن بذر از کیسه کمری با راکورس کامل بدن را اجرا می کند. در ادامه درو کردن محصول با داس و خرمن بر باد دادن با شن کش شناسنامه نقش قابیل را تکمیل می کند. در ادامه، دو برادر رو در روی یکدیگر ابراز احساسات می کنند. (با داکتیل و جست و راکورسی که منتهی به اتود دست دادن می شود)
صحنه با ورود دختر وسوسه گر، پشت به تماشاگرها و با اجرای منقطع (استکاتو) و بعضا پیوسته (لگاتو) رقص کنان از روی زمین گل را برداشته و با حرکات دورانی و مستقیم به دو برادر نزدیک و دور می کند تا آنها را تحریک نماید تا بر سر تصاحب او رقابت کنند.
در نهایت صحنه با قطع شدن دست دادن، سیلی زدن قابیل به هابیل (با سه بار واکنش متوالی دست هابیل پس از سیلی خوردن) و بالعکس، سیلی خوردن قابیل(به روش کلاسیک میرهولد) و اتکاز طرفین با صدای بلند و به منظور حمله به یکدیگر ادامه پیدا می کند که با مداخله دختر (با ژست جدا کردن دو بردار با دست و فریاد ناگهانی) صحنه تمام می شود.
صحنه دوم:
خارجی - مرغزار – نور موضعی
سمت چپ صحنه روشن می شود. قابیل با اجرای داکتیل و جست، سنگ آتش زنه از طرفین بر داشته برهم می ساید. سپس خوشه های گندم را برداشته به آنها نگاه کرده، بر روی زمین گسترانیده و با آتش زنه آنها را می سوزاند. زانو بر زمین زده با گرملو با خداوند به تحکم و تکبر صحبت می کند و پیشکش خود را که گندم سوخته نامرغوب است عرضه می دارد و سر را پائین انداخته با مشتان گره کرده فیکس می شود.
نور سمت راست هم روشن می شود. هابیل با پوستینی که نماد گوسفند است بدست با قدمهای شمرده جلو آمده زانو بر زمین زده و پوستین را بر پیش رو می نهد و با دستی بسوی آسمان و دست دیگر به سمت گوسفند با زبان گرملو ولی با لحنی عابدانه با خالق صحبت می کند. در انتها با بر هم زدن دستان و سر به زیر انداختن، فیکس می شود. در این حال نورهای دو طرف صحنه خاموش شده و نور تک رنگ سبز دالانی در وسط صحنه روشن شده و آیه 27 سوره مائده در مورد پذیرش قربانی هابیل و رد شدن پیشکش قابیل و سخنان بین این دو تلاوت می گردد.
نور وسط تاریک و نورتک رنگ سفید بر دو برادر می تابد. دختر وسوسه گر از انتهای صحنه بطرف تماشاگران پیش می آید، مابین دو شخصیت داستان مکث کرده روی پاشنه پا بسمت قابیل می چرخد. قابیل تلاش می کند او را در بر گیرد اما با پرتاب انرژی از سوی وی مواجه شد و بر زمین می افتد. سپس موسیقی رمانتیک طنین انداز شده. دختر شال را از گردن خویش برداشته و بر گردن هابیل می افکند. توده ای از انرژی را در دستان خویش می پرورد و به هابیل تقدیم می کند و او نیز با اشتیاق و عشق آن توده را در آغوش گرفته و با آن نرد عشق می بازد. در این حین، قابیل بر روی زمین در خود می پیچد و در آتش حسادت می سوزد. دخترک با برگشتن و جست زدن از صحنه خارج می شود و هابیل نیز بدنبالش با همین کنشها صحنه را ترک می کند.
در اینجا قابیل با ژست انسان کورتیزولی می ایستد، نور تکرنگ قرمز موضعی بر وی می تابد. پس از چندی نور سمت راست صحنه روی هابیل روشن می شود و دو برادر رو در روی یکدیگر به حالت توچکا ایستاده اند. سپس داکتیل، جست راکورس توام با نیم چرخش در جهات خلاف هم و دویدن روی مسیر دایره ای و رسیدن به نقطه اول توقف و ادامه راکورس و در انتها ربع دایره چرخش روی پاشنه پا و قرار گرفتن رو در روی یکدیگر برای اجرای اتود قتل که ترکیبی است از اتود پرتاب سنگ و خنجر زدن، صورت می گیرد.
بدین نحو که قابیل اتکاز پرتاب سنگ و برداشتن آن از زمین را انجام میدهد و با راه رفتن خنجر زدن بسوی هابیل حرکت می کند، در این حال هابیل وضعیت هبه به خود می گیرد و ادامه اتود به همان شکل کلاسیک انجام می شود با این تفاوت که به ضربه زدن با خنجر به سینه از سنگ استفاده می شود و در پایان، پس یورتمه برگشتن قابیل به نقطه اول حرکت، سنگ را به سمت چپ پرتاب کرده و به همان شکل می ماند تا هابیل گامهای خود را در حالتی نامتعادل بسمت وی بردارد و در نهایت با فریادی نقش بر زمین شود. در این زمان قابیل از خشم فریادی کشیده و به حالت نقطه یا توچکا باز می گردد و اجرا با خاتمه صحنه دوم، به پایان می رسد.

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 227 نفر 445 بار خواندند
محمد مولوی (15 /01/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (21 /01/ 1400)   | روناک غریب لکی (22 /01/ 1400)   | لقمان مداین (19 /11/ 1400)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا