به جانِ من رسد خوش است،عواقب گناه تو
که بستــه ام وجـود خـود ،به حرمت نگاه تو
به شب نشین کوی خود، نباشدت ترحمی؟
بیا و دستِ من بگـیر، که مانده ام به راه تو
ببین که گونه های من، شلاله شدازعشق تو
ربـوده رنگِ ســرخـی ام، فروغِ روی مـاه تو
بغل بغل ترانه ای، چو شعــــرِ عاشــقانه ای
اگر چه سرخوشم کنون، از آن شبِ سیاه تو
بیا که وقت رفتن است، خزان که جای ما نبود
دگر زمان نمانده است، به اشک من به آه تو
اگرچه نیمه جان شده، درین غروبِ غم«حزین»
ولی به شب نشسته است، که بشکفد پگاه تو
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 31
عرفان ویسی (هستیار) 23 امرداد 1394 22:49
درود استاد
بسیار زیبا دست مریزاد
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 21:39
سپاس دوست ارجمندم جناب هستیار عزیز
وامدار این حضور پرمهرتان هستم
پاینده باشید
طارق خراسانی 23 امرداد 1394 22:55
ببین که گونه های من، شلاله شد ز عشق تو
ربـوده رنگِ ســرخـی ام، فروغِ روی مـاه تو
بغل بغل ترانه ای، چو شعــــرِ عاشــقانه ای
اگر چه سرخوشم کنون، از آن شبِ سیاه تو
شعر ضربی زیبایی ست
خیلی عالی کیف کردم نفس کمال عزیزم گرم
در پناه خدا
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 21:42
سلام و درود بر استاد عزیزم
می دانم که نوشته هایم، سراسر ایراد است و پر اشتباه، ولی گویا این شاگردتان را راهی به مکتب خانۀ تان نیست، شرط نقد و آموزش داشتم استاد، کاش می توانستم این مهم را در حضور خودتان فیض ببرم و فرصت آموختن داشته باشم
باز به هر ترتیب، همین که هستید و وقت می گذارید از صمیم قلب و با تمام وجود سپاسگزارم
پاینده باشید استاد
دادا بیلوردی 23 امرداد 1394 23:26
به جان من خوشست آن عواقب گناه تو
.
درود بر جناب حزین بزرگوار
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 21:42
سپاس و درود جناب بیلوردی عزیز
وامدار حضور مهربارتان هستم
پاینده باشید
سمانه تیموریان (آسمان) 24 امرداد 1394 01:34
خیلی زیبا و بسیار حزین بود
منو که واقعا محزون کرد
میخوام از آسمان بودن استعفا بدم و از این به بعد محزون بشم
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 21:47
سلام و درود بر بانوی فرهیخته، آسمان گرامی
می دانم که کلامم فقط حزن می افزاید و غم می بارد، چه کنم که این واژه های ابر گون ، مسافر دشتِ بی کسی های سیاه بوده اند و بارشی جز این ندارند
امید که برای شادکامی و سعادت شما دوستان، بنویسم تا از شرمساری های این روزهایم بدر شوم
پاینده باشید بانو
نسیم محمدجانی 24 امرداد 1394 07:36
سلام و درود فراوان جناب حسینیان
غزل زیبایی از شما خواندیم ...
بیا که وقت رفتن است، خزان که جای ما نبود
دگر زمان نمانده است، به اشک من به آه تو
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 21:48
درود بر بانو و استاد مجمدجانی گرامی
همشهری و هم زبان فرهیخته ام، بودن تان در این صفحه، مایۀ افتخارم هست
پاینده باشید بانو
مرتضی فصیحی 24 امرداد 1394 09:58
درود بر داداش کمال زیبا قلم زده ای
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 21:49
درود بر داداش مرتضای عزیزم
مقدم و منظرتان گلباران
پاینده باشید
بهناز علیزاده 24 امرداد 1394 12:48
درود بر جناب حسینیان بسیار زیباست قلمتان نویسا
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 21:50
درود بر بانو علیزادۀ گرامی
مهر حضورتان را سپاسگزارم
پاینده باشید
روح الله اصغرپور 24 امرداد 1394 13:48
سلام و درود بر شما استاد عزیز بسیار لذت بردم از ناب سروده زیبایتان
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 21:51
درود بر دوست عزیزم، راجی ارجمند
قلم پر نقصم را ببخشید، امید که در همکلامی شما بیاموزم، انچه را که قابل نظر والایتان باشد
پاینده باشید
نگار حسن زاده 24 امرداد 1394 14:02
بیا که وقت رفتن است، خزان که جای ما نبود
دگر زمان نمانده است، به اشک من به آه تو
سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوارم
غزل بسیار زیبا و خوش وزنی بود
درود بر شما
لذت بردم و آموختم
ضمنا استادباید ازتون عذرخواهی بکنم که امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشید...نقدتون رو تو صفحه ام خونده بودم ولی خدا می دونه امکان اومدن به سایت رو نداشتم
فرمایشاتتون بسیار عالی بود و باعث افتخارمه که نگاه استادانه تون به نوشته هام و رفتار شاعریم بود
ممنونم از شاگردنوازی شما
بسیار سپاااس
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 21:57
درود بر نگار بانوی ارجمند
در حضورتان و برای تان نوشتن، سخت ترین کار است بر این قلم نا توان
ور در باب اون نقد نامرسوم هم باز عذر تقصیر دارم بانو، چون شما یکی از سرآمدترین شاعران سایت و زبان فارسی هستید ، نتوانستم از این نوع نقد بگذرم، در حالیکه خود می دانم نقد از شاعر در هیچ محفل ادبی ، شرط نیست و نباید انجام پذیرد، برای همین اول از خودتان اجازه گرفتم، ولی یقین بدانید اگر قدرت نقد از شعر و کلام زیبایتان را داشته باشم، بدون تعارف و گذشت، حتماً ابراز خواهم کرد، ولی حیف که این توان و سواد را ندارم
پس سعی کنید که تمام مهارت هایتان را به من یاد ندهید که باعث دردسرتان می شم
باز از حضور و تشویق های استادانۀ تان سپاسگزارم بانو
پاینده باشید
منوچهر منوچهری(بیدل) 24 امرداد 1394 18:03
سلام بر استاد حسینیان همیشه از اشعار زیبای شما لذت بردم درودتان باد عزیز مهربان
کمال حسینیان 24 امرداد 1394 22:00
درود بر استاد عزیزم و دلدار بیدلی هایم جناب منوچهری ارجمند
امروز چه سعادتی یارم بود که همۀ فرهیختگان و اساتید و ارباب قلم را یکجا میزبان بودم
امید که همچنان با مکتب داری تان، باعث دفع غرورم شوید و کماکان راهنما و مرشدم باشید
پاینده باشید استادم
کریم لقمانی سروستانی 25 امرداد 1394 11:52
سلام وعرض ادب
استادحسینیان گرانقدر
هرچه درمحضراستادنویسم .گزاف است گزاف
بایددرسکوت خواندوازاین قلم رعنالذت برد وآموخت
شعری اندیشمندانه .ناب وبسیار لطیف وزیبا
لذت بردم
چه شبی بود کنارتونشستن چه شبی
مجلس انس وصفا بودو محبت
همه را یکجا بود
منِ شاگردچنان مست مرامت گشتم
که هنوزرایحه ی آن شب زیبا
به همراه من است
سعادتی بودکه دوسال انتظارش کشیدم تا درخدمت اساتیدم جنابعالی ودیگر بزرگواران باشم وشرمنده ی محبتهای حضرتعالی وخانواده محترم
شادزی
سلبی ناز رستمی 25 امرداد 1394 17:35
درود
استادم
آموختم .
به شب نشین کوی خود، نباشدت ترحمی؟
بیا و دستِ من بگـیر، که مانده ام به راه تو
حسین دلجویی 26 امرداد 1394 14:05
سلام بر استاد دل و داداش گلممم..کمال عزیز...
کمال سونامی...
به شب نشین کوی خود، نباشدت ترحمی؟
بیا و دستِ من بگـیر، که مانده ام به راه تو
ببین که گونه های من، شلاله شدازعشق تو
ربـوده رنگِ ســرخـی ام، فروغِ روی مـاه تو
درود بر شما و چرخش متذوقانه ی قلم و انعکاس آیینه ی دل عاشق شما
بیا و در شب تارم ستاره ی ما باش
برای من که غروبم طلوع فردا باش
/
بیا و پرسه بزن لابلای شـعر ترم
برای سینـه ی تنگم وسیع دریا باش
/
تویی که گم شده بودی میان دیروزم
بیا و آخــر امروز من هویدا باش
/
دوباره باز نشانم بده که رد نشـوم
برای مکتـب عشـقم بیا الفبا باش
/
بمان که شانه کنم موج موج ثانیه هات
به چشم شام وصالم عبور یلدا باش
/
کنون که هند دلم را گرفته ای بانو ....
برای مملکت خویش حکم فرما باش
/
خـدای تبت عشقی و اوج معبد نور
برای سجده شکرم حضور بودا باش
/
برای حسرت دستم طراوت نفس و
برای سینه تـنگم حریم گرما باش
/
کـجا نوشته نباید که دوستت دارم ؟
بیا که هیچ ندیدم ، همیشه ما باش
/
کنون که داشتنت انتهای دارایی است
بیا برای دل من همیـشه سارا باش
حسین دلجووو
سلیمان حسنی 26 امرداد 1394 16:00
بیاودست من بگیرکه مانده ام به راه تو ...
سلام استادعزیزم:همواره سلامت وشادمان باشید.لذت بردم
کرم عرب عامری 26 امرداد 1394 22:10
سلام گرامی
همه باهم فامیلن ماهم غریب
البته برایم تنهایی معنی نداره
از دیدنتون خوشحالم گرامی
خوب و خرم باشید
کرم عرب عامری 26 امرداد 1394 22:12
شکست قامتم
باحترام جلال چون شاه تو
درود بر زیباسرای میهنم
مرضیه فریدونی 27 امرداد 1394 09:59
درودها بر شما
ممنون از این غزل زیبا
بغل بغل ترانه ای، چو شعــــرِ عاشــقانه ای
اگر چه سرخوشم کنون، از آن شبِ سیاه تو
فاطمه اکرمی 29 امرداد 1394 23:40
سلام استاد ادب
درود بزرگوارزیبا نگار
میخوانم ومی اموزم
استاد همیشه زیبا نوشته های که از عشق خدا بر دل نگاشته میشود
زیباس نوشته های که بادل نوشته میشود
پس با دل میخوانم دلنگارتان
قلمتان خوش عطر وماندگار
لحظه هاتان گلباران
ممنونم که میخوانید دلنوشته هایم ممنون
مهدی صادقی مود 08 شهریور 1394 18:17
بسیار زیبا بود