یکباره فرو ریخت

ارسال شده در تاریخ : 03 شهریور 1394 | شماره ثبت : H941097

دل بی تو به تنگ آمد و یکباره فرو ریخت
خاموش شد و طلعتِ مهــپاره فرو ریخت

تا چادرِ شب بر ســرِ اقبــالِ من افتـاد
خونی به شفق از دلِ سیّاره فرو ریخت

هرشانه که برزلفِ پریشانِ تومی خورد
صدگرگِ گرسنه ست که همواره فروریخت

بر آینــۀ قلبِ من عکــسِ رُخــت افتـاد
با سنگِ جفا این دلِ صد پاره فرو ریخت

در کنــجِ خــراباتِ غمــت بود پناهــــم
از بخــــتِ تباهِ منِ بیـــچاره فرو ریخـت

مدهوشِ میِ عشقِ خودش کردو ازآن پس
زهرابه به کامِ منِ می خواره فرو ریخت

چــون دربـدرِ کویِ مصیـــبت زدگانـــم
صــد درد و بلا بر ســرِ آواره فرو ریخت

کمال حسینیان از دفتر : حزین نامه 03 شهریور 1394 29نظر

غزل

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5

کاربرانی که این شعر را خواندند

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 29 ارسال نظر جدید

نظر 29

سمانه تیموریان (آسمان) 03 شهریور 1394 23:11

به به
درود جناب حسینیان عزیز
چقدر زیبا فاخر و دلنشین می سرایید
کاش بتوانم روزی اینگونه بسرایم .البته بعید میدانم
واقعا کیف کردم .دستمریزاد
خوشحالم در خدمت استاد بزرگی مثل شما هستم

میلاد مولا امام رضا رو تبریک میگم
شاد باشید
- کمال حسینیان 04 شهریور 1394 23:10
  
  سلام و درود بر بانو آسمان گرامی
  پیام سراسر لطف و مهرورزی تان، شرمسارم کرد و کلامی درخور این مهرافشانی ندارم
  سپاس که نوشته هایم را تحمل می کنید و می خوانید
  پاینده باشید
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 04 شهریور 1394 00:30

درودها برشیوایی قلم واحساس نابتان واقعن لذت بردم هنرازهرواژه تان میباردقلمتان پویا
عیدتان مبارک
- کمال حسینیان 04 شهریور 1394 23:13
  
  أَسعَدَ اَللهُ أیّامَکی
  سلام و درود بر بانو نادری گرامی
  شرمسار و منتدار مهر حضورتان هستم
  پاینده باشید
طارق خراسانی 04 شهریور 1394 01:00

در کنــجِ خــراباتِ غمــت بود پناهــــم
از بخــــتِ تباهِ منِ بیـــچاره فرو ریخـت

مدهوشِ میِ عشقِ خودش کردو ازآن پس
زهرابه به کامِ منِ می خواره فرو ریخت

چــون دربـدرِ کویِ مصیـــبت زدگانـــم
صــد درد و بلا بر ســرِ آواره فرو ریخت

.
.
.
.تا چادرِ شب بر ســرِ اقبــالِ من افتـاد
خونی به شفق از دلِ سیّاره فرو ریخت

با سلام ودرود

چقدر فاخر و زیبا و پر از درد...!!

در مقابل اینهمه غوغاگری بهترین کار خوانش دوباره آن است
رفتم تا دوباره بخوانمت عزیز

در پناه حق
- کمال حسینیان 04 شهریور 1394 23:16
  
  سلام و درود بر استاد عزیزم
  امیدوارم در سایۀ شاگرد نوازی و مکتب داری تان، کلامی در خور این حضور پر مهر داشته باشم و از شرمندگی این روزهایم کم شود
  امروز با اینکه در اجلاس همسرایی موفق به دیدار و زیارت تان نشدم ولی باز صدای دلنشین تان و فرصتی که برایم فراهم ساختید برای هم صحبتی، تمام وجودم را سرشار از انرژی و دوستی هایتان کرد
  وامدار نگاه پرمهرتان هستم
  پاینده باشید
بهناز علیزاده 04 شهریور 1394 01:01

درود بر شما استاد حسینیان گرامی بسیار عالیست
قلمتان برافراشته
درپناه خدا
- کمال حسینیان 04 شهریور 1394 23:18
  
  سلام و درود بر شما بانو علیزادۀ گرامی
  خوشحالم که در یمن همکلامی شما دوستان عزیز در این سایت، چند واژه آموخته ام برای نوشتن درد نامه ها
  حضورتان مایۀ دلگرمی و ذوق نوشتنم هست
  پاینده باشید بانو
مرضیه فریدونی 04 شهریور 1394 10:35

درود بر شمت و اشعار نابتان
خواندم ولذت بردم جناب حسینیان
- کمال حسینیان 04 شهریور 1394 23:21
  
  سلام و درود بر بانو فریدونی گرانقدر
  مهر حضورتان را سپاسگزارم
  در این جلسه غیبت داشتین، البته می دانم که طولانی بودن مسافت و زمان نا مناسب جلسه بی دلیل نیست، ولی چه کنم که اشعار خوب شما این توقع را به وجود آورده که اغلب اوقات بی نصیب از شنیدن اشعار ناب تان نشویم
  آرزوی سلامت و موفقیت برای تان دارم
  پاینده باشید بانو
سلبی ناز رستمی 04 شهریور 1394 12:05

درود
بر آینــۀ قلبِ من عکــسِ رُخــت افتـاد
با سنگِ جفا این دلِ صد پاره فرو ریخت

در کنــجِ خــراباتِ غمــت بود پناهــــم
از بخــــتِ تباهِ منِ بیـــچاره فرو ریخـت
- کمال حسینیان 04 شهریور 1394 23:22
  
  درودتان باد بانو رستمی گرامی
  حضور بانوی فرهیخته ای چون شما در این صفحۀ حزن گرفته، مایۀ افتخارم هست و شرمسارم که کلامی در خور این مهرافشانی ندارم
  پاینده باشید بانو
احمد البرز 04 شهریور 1394 15:04

مدهوشِ میِ عشقِ خودش کردو ازآن پس
زهرابه به کامِ منِ می خواره فرو ریخت

سلام
استاد حسینیان یک بیت از شهد شعرتان را نوش کردم
گرچه زهر آمده بود تا تلخ کند کامی
- کمال حسینیان 04 شهریور 1394 23:25
  
  سلام و درود بر داداش و استاد عزیزم
  کلامتان چنان شیرین است که زهری مرگ را هم به شهد می کشاند، تا چه رسد به حزن نوشته های من
  از تک تک واژه هایتان مهر می بارد و صفای حضورتان از جملات نمایان است
  همیشه بودن تان آرزوی قلبی من است
  به حق دوستی هایتان ، دوست تان دارم
  پاینده باشید
روح الله اصغرپور 04 شهریور 1394 16:24

سلام و درود
در وصف این همه زیبایی و لطافت نمیدانم چی بگم
جز اینکه:
غزل ، ترانه ، دو بیتی و شعر نو
به احترام چشم تو هرشب سروده ام. راجی
بسیار مفتخرم از این همه زیبایی ها
مانا باشید استاد.
- کمال حسینیان 04 شهریور 1394 23:28
  
  به حرمت شبِ غزل، تو بهترین ترانه ای
  ترانه کم بوَد ترا، سرودِ عاشقانه ای
  
  بداهه ای بود تقدیم به مهربانی هایتان
  سلام و درود بر شما داداش راجی عزیزم
  همیشه در قلبم جا دارید
  ممنونم داداش و
  پاینده باشید
دانیال سمیعی 05 شهریور 1394 20:01

سلام بر استاد حسینیان عزیز
دربـدرِ کویِ عشق زدگان باشید دیروز در اجلاس دنبالتان گشتم متاسفانه موفق به زیارت نشدم همراه دایی درویش ودوستان آمده بودم. البته مقصردایی بود نمیخواستند بمانند ونگذاشتند که من هم بمانم.غزل فاخر ومحکمی بود وبراستی که غزلسرا برازنده شما ست. وبیخود نیست که دایی این همه از شما تغریف میکند. لایقتر از اینهایید. درود برشما وبه امید زیارت شما استاد گرانمایه.
- کمال حسینیان 05 شهریور 1394 23:48
  
  سلام و درود بر دانیال عزیز
  ممنونم که نظر لطف می بارید بر این صفحۀ حزن گرفته
  ای به قربان اون دایی خوبت برم
  دیروز متاسفانه دیر رسیدم اجلاس، یعنی حدود ساعت 11 تا 12/5 اونجا بودم، و از قرار لذت دیدار شما و درویش عزیز و استاد طارق رو از دست دادم ولی خوشبختانه مهربانو و جناب بیگ زادۀ عزیز و سید عباس رو دیدم ، اگه می دونستم می آیید به سردار می سپردم که نگه تون داره ، کاش دایی یه زنگ بهم می زد، این مهربانوی بی انصاف هم چیزی نگفت
  به هر حال ممنونم که باز سری زدید به غم نوشته های حزین
  
  پاینده باشید
سمانه تیموریان (آسمان) 06 شهریور 1394 01:05

سلام استاد عزیزم
اجازه هست اشعارتون رو منتشر کنم .البته با حفظ امانت و ذکر نام مبارکتان؟؟؟
منظورم در تلگرام و سایر شبکه هاست
کمال حسینیان 06 شهریور 1394 01:40

سلام و درود
اختیار دارید بانو
منم اگه شماره ی شما رو داشته باشم می تونم در گروه ققنوس ادتان کنم که توسط کارگروه همین سایت و خانم دکتر آقازاده اداره میشه و مربوط به اعضای انجمن ادبی ققنوس هم می باشد
شماره ی من در پروفایلم هست
با سپاس فراوان
فاطمه لشکری "راحیل کرمانی" 06 شهریور 1394 09:34

سلام جناب حسینیان ارزشمند
من خودم با لشخصه همیشه از خوانش دست نوشته هایتان غرق لذت می شوم
درود بر این همه احساس و نگاه زیبا
و این طبع روان
و همچنین تواضع و فروتنی بی مثال شما
عباس جوخواست 06 شهریور 1394 10:54

سلام وعرض ادب استادبزرگوارم
عذرتقصیر بابت تأخیر
به رسم ادب آمدم سپاسگزارحضورارزشمندتان باشم
باقلم بسیارشیرین ودلنشین وگوارایت مواجه شدم گرامی
وجودنازکت آزرده گزند مباد
منوچهر منوچهری(بیدل) 06 شهریور 1394 13:06

سلام به خورشید شعر ایران چه احساس زیبا داری جناب حسینیان عزیز همیشه از اشعارت لذت بردم به اشعارت افتخار میکنم وبه دوستیت می نازم دوست با احساس من
دادا بیلوردی 06 شهریور 1394 22:41

درود بر جناب حسینیان
از غزل با احساستان محظوظ گشتم
مهدی صادقی مود 08 شهریور 1394 17:57
سلیمان حسنی 18 شهریور 1394 15:17

سلام استادفرزانه:عالی بود.درمحضرتان آموختم.کامیارباشید
فاطمه اکرمی 19 شهریور 1394 19:34

سلام بزرگوار برادرم ریبا نگار

دلتان به اسمان خدا وصل
شادیتان بی پایان
بسیار زیبا بود استاد
قلمتان مانا
درودها