- شاعران
- علی معصومی
- دفتر شعر دفتر اول
- شعر سلام ماه محرم | علی معصومی | شعر ایران
علی معصومی
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
سلام ماه محرم
سلام ماه
سلام ماه محرم سلام شیون و آه
سلام شاه شهیدان سلام دلبر ماه
سلام عابد سجاد سلام زینت دین
سلام نور امامت سلام بیرق راه
سلام زینب کبری سلام سمبل عشق
سلام دختر زهرا سلام صبر و نگاه
سلام ساقی جانان سلام مهر و وفا
سلام حضرت عباس سلام میر سپاه
سلام صورت احمد سلام نام علی
سلام اکبر لیلی سلام پشت و پناه
سلام غنچه هستی سلام اصغر ناز
سلام سیب محرم سلام چشم سیاه
سلام جمع شهیدان سلام کرب و بلا
سلام یوسف زهرا سلام فجر و پگاه
کاربرانی که این شعر را خواندند
امیر عاجلو (30 /05/ 1399) | معین حجت (30 /05/ 1399) | مسعود مدهوش (30 /05/ 1399) | علی معصومی (30 /05/ 1399) | کرم عرب عامری (30 /05/ 1399) | بهنام حیدری فخر (30 /05/ 1399) | جمشید عزیزی (30 /05/ 1399) | رضا زمانیان قوژدی (30 /05/ 1399) | ابراهیم حاج محمدی (30 /05/ 1399) | مینا یارعلی زاده (30 /05/ 1399) | سیلویا اسفندیاری (30 /05/ 1399) | سیمین کیانی (30 /05/ 1399) | محمد مولوی (30 /05/ 1399) | محمد عالمی (30 /05/ 1399) | علی رفیعی (30 /05/ 1399) | مهران امیرمحمدی نسب (30 /05/ 1399) | مینا تمدن خواه (30 /05/ 1399) | پرنیا آرام (31 /05/ 1399) | علی مزینانی عسکری (31 /05/ 1399) | دادا بیلوردی (31 /05/ 1399) | کاویان هایل مقدم (31 /05/ 1399) | محمد رضا درویش زاده (31 /05/ 1399) | ولی اله بایبوردی (01 /06/ 1399) |
نظر 12
-
معین حجت 30 امرداد 1399 09:20
دست مریزاد جناب استاد معصومی دوست بزرگوار و نیک اندیشم ...
لطف و عنایت امام حسین (ع) همیشه شامل حالتان باد -
علی رفیعی 30 امرداد 1399 21:16
السلام علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله الحسین
سلام و عرض ادب استاد گرانقدر جناب معصومی عزیز
دستمریزاد...ماجور باشید
در پناه خدا
و
التماس دعا -
مینا تمدن خواه 30 امرداد 1399 23:11
درودها نثارتان استادبزرگوار
بسیارعالی و دلنشین
التماس دعا
قلم نویسا و طبع روانتان مستدام
-
علی مزینانی عسکری 31 امرداد 1399 08:11
سلام جمع شهیدان سلام کرب و بلا
سلام یوسف زهرا سلام فجر و پگاه
درود استاد بزرگوار
التماس دعا
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
در13 /02/ 1350 -
حسن رسولی
در13 /02/ 1363 -
Parvin Mohamadi
در13 /02/ 1402
نقد 7
مسعود مدهوش 30 امرداد 1399 09:29
جناب معصومی درود بر شما،عذر خواهی می کنم که در صفحه شما خطاب به جناب حاج محمدی مطلب می نویسم
زیرا دسترسی ایشان بخاطر دانش بالایشان بسته است،.می بخشید چون میدانم به صفحه ی شما می ایند،مجبور شدم
گرانقدر
جناب حاج محمدی
این ترانه در هر بیت لغزش تعداد هجا دارد اگر قرار باشد هجاها ۸_۸ باشد تا اخر باید اینگونه باشد.
دوم سکته در بیت دوم کاملا مشهود است فقط قافیه دارد از وزن ریتمیک و ملودی خارج است.
سوم چگونه میشود این ترانه بر رویش اهنگ گذاشت.اگر توانستید یکبار با هر ملودی بخوانید.
چهارم در ابیات انتهایی ترانه از وزن ریتمیک و متریک کاملا خارج شده،تعداد هجاها هم خارج از عرف است
دوستان توجه داشته باشند نکات اموزشی فوق برای ترانه سرایی بسیار اهمیت دارد که دوستمان جناب حاج محمدی رعایت نکردن
هرچه هست ترانه نیست دلنوشته مقفی ست.
علی معصومی 30 امرداد 1399 10:00
درود بر شما
جناب مدهوش عزیز
قدم بر روی دیدگانم نهادید
◇◇◇
جناب حاج محمدی استاد من هستند و باور بفرمایید که یکی از علل اصلی باز گداشتن نقد
در صفحه حقیر، نقد های ارزشمند ایشان به هذیانی های این کمترین بوده است.
تقاضا دارم از آن عزیز که در این صفحه، نسبت به سروده های من هر نقدی هست بنگارید
که خوشحال خواهم شد و از نقدر دیگر عزیزان در این صفحه پرهیز فرمایید تا پاسخگو بودن صفحه
خارج از کنترل من نباشد.
از خدای یکتا سلامتی شما را می طلبم
از استاد حاج محمدی نازنین هم تقاضا دارم از پاسخ این نوشتار در این صفحه
صرفنطر فرمایند که خداوند علیم است و خبیر
ابراهیم حاج محمدی 30 امرداد 1399 13:35
حضرت دوست جناب معصومی عزیز و ارجمند . سلام و درود سپاس لطفی را که در حق اینجانب دارید. حضرتعالی خودتان استاد هستید بزرگوار.
اولا : بسیار جالب است و حتما مطالعه فرموده اید که این آقایی که ازطریق حضرتتان برای من پیغام گذاشته اند همین چند روز پیش ذیل سروده ی (( لُب ایمان در آستین )) اینجانب افاضاتی داشته اند از جمله ی این افاضات این است :
{{در ابتدا عرض شود یکی از بدترین و پست ترین کارها این است که درمورد موضوعی باکسی زیر شعر کسی دیگر نظر گذاشتن،نشانه تهی و به اصطلاح ما ایرانی ها خاله زنکیست}}
حالا با کمال عقلانیت!!!! خودشان مرتکب همان کاری شده اند که آن کار را پست ترین و زشت ترین کار برشمرده اند و علامت و نشانه ی خاله زنکی!!!!
شایان ذکر است این آقا یک بار دیگر ذیل سروده ی جناب دوست تصنیف سرای خود مرتکب همین کاری که توصیفات را خودش نوشته شده است شده است.
قرآن کریم می فرماید: با ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لت تفعلون کبر مقتا عند الله آن تقولوا ما لا تفعلون
ثانیا : سروده های اینجانب در دفتر کاربری خودم برای همگان قابل نظر دادن و نقد است . بی رحمانه ترین نقد های عالمانه را با جان و دل پذیرایم. حتی اگر کسی فحش نثارم کند ، دعاگویش هستم. مثل بعضی ها نیستم که اگر نقدی بر باصطلاح سروده هایشان می شود کینه و دشمنی و عناد تلقی کنم و یا کوچکترین کینه ای از کسی به دل بگیرم .
بنده هیچ کسی را در لیست سیاه قرار نداده ام و اصلا نمی دانم که در سایت شعر ایران هم مانند سایت شعر ناب می توان کسی را در لیست سیاه قرار داد یا نه؟
همه ی کاربران عزیز می توانند ذیل آثار اینجانب نظر بدهند و بی رحمانه نقد کنند. به هیچ وجه اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد که نظر کسی را حذف کنم.
ثالثا: این آقا با حضرت دوست جناب معین حجت مطرح کرده اند که ترانه ی من، بیت اول و دومش تعداد هجا ها برابر نیست . آخه کسی که هنوز در شمارش تعداد هجاهای یک بیت مشکل دارد، چگونه می تواند مطالب عمیق علم موسیقی را که از زیر شاخه های علم ریاضیات است درک کند ؟
کدام معجزه گر ریاضیات دنیا می تواند برای کسی که در شمارش تعداد هجا های یک بیت شعر مشکل دارد لگاریتم یاد دهد ؟
و در پایان جناب معصومی عزیز قسم جلاله می خورم که:
والله قسم من راضی نیستم کسی با این همه تناقض عملی خودش را ضایع کند!!! دلم به حال اینگونه افراد می سوزد. و چاره ای جز این ندارم که از درگاه خداوند برایشان صحت و سلامت آرزو کنم . و جز این کاری از دستم بر نمی آید.
مسعود مدهوش 30 امرداد 1399 14:01
ظاهرا شما غیر از ضعیفی چشم ضعف هوش هم دارید, البته بخاطر سن و سال هم هست ,صفحه شما برای نظر بنده بسته است و نتوانستم
پیام بگذارم توضیح دادم.اون بالا توضیح دادم رویت کنید.
قاطعانه خارج از اصول هجا ومتریک و ریتمیک است اساتید بزرگ نیز اتفاق نظر دارند با بنده.
در ضمن اگر توانستید اکورد گیری فرمایید و روی این به اصطلاح ترانه ملودی و موسیقی بگذارید,
بنده برای همیشه ترانه را کنار خواهم گذاشت.
کسانیکه حتی با علوم موسیقی اندک آشنایی داشته باشند بخوبی عرایض بنده را تایید و تاکید
می کنند.سکته های خطی در میان جملات ازجمله بیت دوم وجود دارد.
کور خود و بینای دیگران بود از ناجوانمردانه بودن کارهاست.گرچه بحث کردن با یک خود خواه
و خود بین بی فایده ست.
رضا زمانیان قوژدی 30 امرداد 1399 13:30
درودها استاد معصومی عزیز
غزلی در نهایت سلاست و روانی سرودید
اگر من جای شما بودم این بیت را:
سلام ساقی جانان سلام مهر و وفا***سلام حضرت عباس سلام میر سپاه
بدلیل اینکه در مصرع دوم، "س" در ...عباس سلام... سکتۀ قبیح بوجود
می آورد، لذا اینطور تغییرش می دادم:
سلام ماه قبیله، سلام مهر و وفا****سلام حضرت ساقی سلام میر سپاه
البته درس پس می دهم خدمتتان.
قلمتان به عشق هماره نویسا
بمانید
ابراهیم حاج محمدی 30 امرداد 1399 14:29
حضرت دوست جناب معصومی عزیز و ارجمند با سلام و درود.
این بنده نسبت به اشعار آیینی حساسیت خاصی دارم . و بر این باورم که رسالت شاعر در سرودن اشعار آیینی رسالتی بسیار حساس است . مطالبی را که ذیلا برای حضرتعالی می نویسم از متفکر شهید استاد مطهری است. تمنا دارم بدقت مطالعه بفرمائید و بعد از آن در باره ی این سروده ی خود تصمیم بگیرید که آیا صلاح هست در سایت بماند یا نه؟
{{یک چیزی که مخصوص ما ایرانیهاست، این است که میگوییم: «امام زینالعابدین بیمار». شما در غیر زبان فارسی در جای دیگر این کلمه «بیمار» را دنبال اسم امام زینالعابدین نمیبینید. مثلاً در زبان عربی، ایشان القاب زیادی دارند. «السّجاد» یکی از القابشان است و «ذو الثَّفَنات» یکی از القابشان است.
شما ببینید یک کتاب در دنیا پیدا میکنید که یک لقبی به زبان عربی به امام داده باشند که مفهوم بیمار را برساند؟ من نمیدانم چطور شده که ما فارسیزبانها این لقب را به امام دادهایم؟! البته علتش معلوم است. امام زینالعابدین در ایام حادثه عاشورا - بگویم منالاتفاق، بگویم تقدیر الهی بود برای اینکه امام زنده بماند و نسل امام حسین(ع) از این طریق محفوظ بماند - بیمار بودند و همان بیماری ایام عاشورا سبب نجات ایشان شد. چند بار تصمیم گرفتند امام را بکشند، چون بیماری ایشان در آن وقت شدید بود، گفتند: «اِنَّهُ لِما بِهِ» یعنی این که دارد میمیرد، چرا دیگر او را بکشیم؟ کیست در دنیا که در عمرش بیمار نشود؟ هر کسی در عمرش یک بار، دو بار بیمار میشود.
غیر این چند روز شما ببینید یک جا نوشتهاند که امام زینالعابدین بیمار بود؟ ولی ما امام زینالعابدین را یک آدم بیمارِ مریضِ زردرنگِ تبِ لازمی تصور کردهایم که همیشه عصا به دستش است و با کمر خم دارد راه میرود و آه میکشد. آن وقت میگوییم امام چهارم ما هم هست. همین دروغ و تحریف سبب شده است که بسیاری از اشخاص آه بکشند، ناله کنند، خودشان را به موشمردگی بزنند و مردم از آنها احترام کنند، بگویند ببین آقا را! درست امام زینالعابدین بیمار! این تحریف است. امام زینالعابدین با امام حسین(ع) هیچ فرق نداشته است، با امام باقر(ع) از نظر مزاج و بنیه هیچ فرق نداشت. امام چهل سال بعد از حادثه کربلا زنده بود و مثل همه سالم بود. با امام صادق(ع) فرقی نداشته است. چرا ما بگوییم «امام زینالعابدین بیمار»؟!
خدا رحمت کند مرحوم آیتی (رضوان اللّه علیه) را که یک گوهر گرانبهایی بود از دست ما رفت. ایشان هم همین موضوع را جزء مسائلش طرح کرد. گفت همین چه حرفی است که ما به امام زینالعابدین نسبت بیماری میدهیم؟ یک لقب به امام دادهایم که هرکس بشنود خیال میکند امام یک مردی بوده در تمام عمر بیمار. بعد یک قضیه جالبی نقل کرد. گفت که همین چندی پیش یکی از مجلات را میخواندم که در آن مجله نویسنده مقالهای از وضع دولت و کارمندان دولت انتقاد کرده بود. این طور انتقاد کرده بود که اغلب کارمندان دولت و متصدیان امور یا افراد بیعرضهای هستند یا افراد ناپاکی؛ یا عرضه دارند و ناپاکاند یا پاکاند و بیعرضه. عین عبارت را ایشان نقل کردند. نوشته بود که اغلب متصدیان امور یا شمرند یا امام زینالعابدین بیمار و حال آنکه ما نیازمندیم به افرادی که حضرت عباس باشند، هم پاک باشند و هم کاربر؛ یعنی شمر کاربر بود ولی ناپاک، امام زینالعابدین بیمار آدم پاکی بود، متأسفانه کاربر نبود، عرضه و لیاقتی نداشت؛ حضرت عباس خوب بود که هم پاک بود و هم کاربر!
به همان آدم اگر بگویید امامهایت را بشمار، میگوید امام چهارم من امام زینالعابدین بیمار است. یک آدمی که تو اعتقادت - العیاذ باللّه - درباره او این است که او یک آدم پاکی بود ولی کاربر نبود و حضرت عباس که مأموم بود و امام نبود از او بالاتر بود چون هم پاک بود و هم کاربر، پس چه امامی و چه پیشوایی؟! ببینید همین یک جریان کوچک چقدر انحراف به وجود میآورد. ما ایرانیها یک مردم ضعیفپسندی هستیم. آه و ناله کردن در میان ما سرقفلی دارد. هرکس میخواهد بگوید من آدم خوبی هستم، خودش را شل میکند، رها میکند، آه میکشد، ناله میکند. این معلول همین دروغی است که ما به امام زینالعابدین نسبت دادهایم و ایشان را «امام زینالعابدین بیمار» میخوانیم. تا شخصی میگوید آه، میگوییم درست مثل امام زینالعابدین بیمار!
مرحوم شمس، واعظ تهرانی معروف گفته بود در مشهد یک شبی ما را به جایی دعوت کردند، ما هم به خیال اینکه یک مهمانی معمولی است رفتیم. دیدیم نه، جمعیت خیلی زیاد است. سفره آوردند. دیدم در جلو هر یک از ما یک بشقاب غذا گذاشتهاند.
من هرچه که نگاه کردم نفهمیدم چیست؟ چون این قدر تیره بود که از ماش تیرهتر. دست گذاشتم، دیدم هر جایش دست میگذارم از بشقاب میخواهد بیرون بیاید؛ این قدر سفت و محکم است. منتظر شدیم که چیز دیگر بیاورند. دیدم نه، جمعیت شروع کردند از همینها استفاده کردن. صاحب خانه را صدا کردم آمد. گفتم اینها چیست که به حلق خلقاللّه میکنی؟ گفت ای آقا! شما هم از این حرفها میزنید؟ از شما قبیح است، زشت است. چطور؟ گفت این آش امام زینالعابدین بیمار است. گفتم اگر راست میگویی که آش امام زینالعابدین بیمار است، پس بیماری ایشان در همه عمر از همین آش بوده که میخوردهاند! اینهاست که چهرههای پاک و نورانی را مشوّه کرده است و مشوّه میکند.
اصلاً امامت به معنی نمونه و سرمشق بودن است؛ یعنی فلسفه وجود امام این است که یک انسانِ مافوق باشد، یک انسان مافوق انسانها باشد، همین طوری که پیغمبران «بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یوحی اِلَیْهِ» بودند تا مردم از این مثلهای اعلا پیروی و تبعیت کنند. اما وقتی که چهره این شخصیتها این قدر مشوّه و خراب شد، سیمایشان تغییر کرد، اینها دیگر قابل پیروی و لایق پیروی نیستند و نمیشود از اینها پیروی کرد؛ یعنی پیروی از این شخصیتهای خیالی به جای این که نافع باشد نتیجه معکوس میبخشد.}}
ابراهیم حاج محمدی 31 امرداد 1399 02:44
سلام و درود بر فرهیخته دوست انتقادپذیر جناب معصومی عزیز و ارجمند
ممنون که با تواضع و فروتنی مثال زدنی تان همواره نقد هایی را که به نظر مبارکتان موجه است می پذیرید و در صدد اصلاح آثار خود بر می آیید . بویژه در این اثر آئینی که مطالب گهربار متفکّر شهید علامه مرتضی مطهری سبب گردید که تغییر لازم را در مصرع مورد نظر اعمال کنید.
بدون شک این تواضعِ ادیبانه سبب پیشرفت حضرتعالی در زمینه ی ادبی بوده است و خواهد بود. اینک این سروده ی عاری از نقص از بهترین سروده های آیینی است که انشا الله مورد عنایت خاصه حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السّلام و یاران شهید آن حضرت قرار خواهد گرفت.
هر که دربارۀ ما یک بیت شعر بگوید، خدای تعالی در بهشت خانهای برایش خواهد ساخت.
مَن قالَ فِینا بَیْتَ شِعْرٍ بَنَی اللهُ تَعالَی لَهُ بَیْتاً فی الجَنَّة