تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
غزل : کاشان آزادم از در بندِ لب های ِ تو خوابیدن جغرافیای ِ چالِِ لبخند ِ تو را دیدن می بوسم آن رنگین کمان ِ خاطراتت را مشغولم از بر نردبان ات آرزو چیدن خیره به هم کوچ از قفس را دیر فهمیدیم......
ادامه شعرصبح بی ترانه این ابر بی نشانه رهایم نمی کند باران دانه دانه دوایم نمی کند مثل کویر داغ تبالوده ام که باز یک رود عاشقانه صدایم نمی کند از بسکه خورده ام غم ایام رفته را صد بغص بی بهانه رضایم نمی کند ......
ادامه شعرتو از نور آمدی، از سمت افلاک چرا دل را بیالایی بر این خاک نترس از مردن و فانی شدنها که جان زاده شود از تن طربناک #زهرا_نادری_حوری ......
ادامه شعرهمی آن غافلان کردند حراجت به پادشاهان دل دادم خراجت بنازم گردش و کار فلک را که شد آخرم در برم روی فراخت...
ادامه شعرباز شب آمد و من رنگ جماعت شده ام چون اکثر عشاق جهان یکسره شاعر شده ام...
ادامه شعرنسل ما ، سوخته، خونین جگر عاشق بودیم در شب حادثه ها شعله ور عاشق بودیم عشق وقتی که پدر از تو درآورده ، دگر... من چه گویم که پدر در پدر عاشق بودیم کوچه هامان همه دیوار به دیوار غروب گاهِ مهتاب ، پسِ بس......
ادامه شعرشۆفیر ێیسنپ بۆ داغ و گەشەی بنەماڵەکی جێ ئەهیڵاند تا داغ و گەشەی بنەماڵەکانی شار بگینی ◇ برگردان فارسی: رانندەی تاکسی بود غم و شادی خانوادهاش را جا میگذاشت تا که غم و شادی خانوادههای شهر را برسا......
ادامه شعروَ آمدیم تا، شاعر شویم؛ عاشق شدیم! ... شعر اما، ما را از آب و نان انداخت! #لیلا_طیبی (رها) ...
ادامه شعرپـسـرها گوش بـر الهـام کردنـد کـه کار نیـک خاص و عـام کردنـد هـوای نفـس خـود کردن لگـد کوب که خـود را در جهـان خوشنام کردنـد ٭٭٭ جـوانهـایـی......
ادامه شعردر نوجوانی تخم مرغ می دزدیدم اکنون که به میانسالی رسیدم هنوز نتوانستم یک شتر بدزدم ! #محمد_مولوی سه گانی...
ادامه شعربی پلک بر دریچهی شهر فرنگ شعر مبهوت قصهای پر افسون و حیله بود ذهنش در این مواجهه با شرح ماجرا پروانهای رها شده از توی پیله بود میدید مرد رهگذری در مسیر باد از نسل پارسای بزرگی به نام «هوم» بر م......
ادامه شعرچشمانِ خمارِ تو مرا مست می کند آنچه گُسارِ باده نکرده است، می کند بی اعتنا به طاقتِ از دست رفته ام بامن ورای آنچه روا هست، می کند رویِ خوشی نشان به وفایم نمی دهد آن را اسیرِ عسرتِ بن بست می کند چشمت......
ادامه شعر"قابی از نور" از سمت دیگر به خانه بر می گردم و از عبور تکرار زیاد خواهم شد، هر روز که تو می آیی پنجره می آفریند قابی از نور. چهار دیوار از زمین بلند می شود و سایه ی آفتاب می افتد پایین. شب ها اتاق ر......
ادامه شعرقلب پاکت چشمه ای باشد چه ناب جستجویی عقل را بیرون ز خواب انتخابی بین دل عقلی یکی ای نگاهت جلوه ای از آفتاب ولی اله بایبوردی 12 / 06 / 1401 ......
ادامه شعرقربان چشم تو چشمت چه دیدنی است چشمت مرا کشید افسون چشم تو جادوگر من است اصلا نرو همیشه بمان در کنار من...
ادامه شعرتـو از لطیف ترین شعر هم قشنگ تری تــــــــو در حقیقت رویای من مثل پـری اگر تـــــــو جلوه کنی نــــاز را بشرمانی قسم بـــه جـلوه آن نـــــاز به مــاه میمانی میــــــان خنده کنــــان خنده ات دارد کش ت......
ادامه شعرو عشق یعنی من بیمار ِ مبتلا به دیابت پیوسته میل دارد دلم به شیرینی لبهایت ...
ادامه شعرروح میان جسم تو همخانهی خداست حقّا گل وجود تو از چانهی خداست میل طواف گرد تو دارم برای من جانت خدا و کالبدت خانهی خداست لیلایی و جنون جهان را بهانهای مجنون عشقزاد تو دیوانهی خداست سامان بده......
ادامه شعرزیارتش به قدری منزلت دارد نزدِ خدا که هر عذاب سختی را معرفتش کند فنا معصومه شد به اهلبیت کریمهِ دین خدا وارد هر دلی شود بهشت نباشدش جدا معصومه شد شبیه ترینِ فاطمه اذنِ خدا معرفتِ زیارتش آتش شود ش......
ادامه شعردر جهانی دنیوی خاکی که گل شاهد آن کاری به زشتی گر چه ول حکم باشد دین را باید ادا منع باید با زبان دستی و دل ولی اله بایبوردی 08 / 06 / 1401 ......
ادامه شعر