- لیست اشعار
- مناسبت
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
میثم محسن دخت املشی
در22 /02/ 1362 -
محمود حنیفی
در22 /02/ 1366 -
سیروس کامجو موحد
در22 /02/ 1366
«ظاهر فریب» در زمان آن سلیمان نبی روزگاری بوده، دشت خرمی در میان دشت خرم چشمه ای آب جاری بهر هر لب تشنه ای هدهدی آمد بنوشد آب سرد تا ز دل بیرون کند گرما و درد طفلکان را دیده بازی می کنند بازی...
ادامه شعر«نور امید» در میان شام ظلمت چشمه ای از نور می بینم نور امیدی در این ظلمت سرا از دور می بینم گر چه بیداد و ستم می تازد اینجا شام ما تار است در میان این همه غم سینه ای پُر شور می بینم گر کمرها ...
ادامه شعرچه روزهایی که با تمام دلتنگیهای پدرانه دلم می خواست گل قلبم را در آغوش بگیرم تا تسلای باشد بر این دل بی قرار.. دریغ شد،،، آغوشی که نه ممنوعه بود و نه گناه آغوشی گرم به بزرگی عاشقانه های پدر و پسر.....
ادامه شعرایستگاه متروکه، قطاری، کهنه با کوپه های دود گرفته مسافرانی با مقصدی نامعلوم، برگی از خاطرات دور و دراز خود را، نخ به نخ دود میکنند، دخترکی ایستاده در کنار دکه ای، تیتر به تیتر شعر میبافد در دهان...
ادامه شعرگناهِ بی گُناه ؟ نگو از اول آخریم بیا تا با هم به استقبالِ افسردگی سال برویم او با خود مُشتی خاک از بهشتِ کلمات آورده است! و سهم من و تو جهنمی لج باز است که از پرِبازی باز می¬آید! بیا، از دامنه ی هر ا...
ادامه شعربدخواهم زمینم زد ، زایل کرد جانم را محبوبم مرا پس زد ، بدتر کرد حالم را شادی را فقط دیدم ، غم ها در روانم بود گویی یک نفر دارد ، هر روزش یه ماتم را تنها گشته ام حالا ، تنها کرده ان مارا یک شب هم به تن...
ادامه شعرروانشناس : زیاد فکر می کنی ؟ بیمار : من اگر فکر می کردم_ حال روزم این نبود ! #محمد_مولوی
ادامه شعرکاشکی میشد قصه ی عشق همدم غصه ها نبود آخر عشق هیچ کسی مثل تو قصه ها نبود شیرین و فرهادی نبود لیلی و مجنونی نبود ترسی نداشتیم از کسی عاشقی پنهونی نبود نه حرفی از گلایه بود نه حتی فرصت واسه قهر ...
ادامه شعر«اگر» مریض تشنه لب را چشمه ی خشکیده درمان نیست برای بلبل خوشخوان خزان باغ و گلستان نیست اگر ابر سیاهی پُر شود این گنبد مینا برای سوسن و آلاله ی پژمرده باران نیست اگر دل پُر شود از غم نباشد چ...
ادامه شعرمن شاعری به آزادی پرستو هستم بی منطق و مخالف ارسطو هستم قلب من دهلیز جریان عشق است من فلسفه پرداز کمان ابرو هستم سجاد فرهمند ...
ادامه شعر#دوبیتی - شماره ۶۹ داغ آرزوها نشسته بر لب خشکیده ما تمام خنده های #تلخ دنیا به #داغ #آرزوها باغی از زخم شکوفا شد به قلب ناشکیبا #مهدی_رستگاری پانزدهم آذر سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی پنجم ژ...
ادامه شعررأس ساعتِ برف به خدمتِ برف می¬رسم و درمیانِ واژه¬هایی امدادی دادِ خودم را به مِداد می¬رسانم هزارهم که بسوزی و بسازی مانندِ خورشیدی نیستی که قرن هاست می¬سوزد و می¬سازد! می¬سازد گاهی از صندلی¬های خالی ...
ادامه شعر«بت شکن» در غم هجران تو شاید پیر کنعانی شوی یوسفی باید ببخشی ، تا مسلمانی شوی دیده باید در غم هجران شود نادیده ای ماه روشن در شب تاریک و ظلمانی شوی بوی پیراهن ببیند دیده ات از راه دور سینه ات...
ادامه شعرنگرانم واسه حال و روز فردای خودم یه جوری باید که آینده رو زیر و رو کنم وقتشه صبر و بغل کنم که ایوب بشم! وقتشه به درد سیلی خوردن از تو خو کنم اون پرنده ای که حسی واسه پرواز نداره واسه مرگش یه ت...
ادامه شعرابرها از هم میپاشیدند، آسمان رخت سپید را بر تنش میدرید، سازها نمیزدند، رقصندهها نمیرقصیدند، زمین و آسمان عزای فرشته آزادی را گرفته بودند. ???? ꦿ????محمدرضا زادهوش???? ꦿ????...
ادامه شعر«شاید زمانی» شاید زمانی آسمان خوشرنگ گردد عاری ز این حال و هوای جنگ گردد شاید زمانی آتشی اُفتد به جانی مجنون برای لیلی اش دلتنگ گردد شاید زمانی نغمه ها گردد خوش الحان ساز زغن آندم چه خوش آهنگ...
ادامه شعر«روزی» روزی پَر و بالی برای پَر زدن بود روزی به تن های برهنه پیرهن بود روزی گلستان بلبلی آوازه خوان داشت مستیِ بلبل از برای آن چمن بود روزی نمی شد پُر خس و خار این گلستان باغ و گلستان پُر ز ی...
ادامه شعراین کلمه که حرفی برای گفتن دارد گویا گفتن هایی برای حرف ندارد! و نقطه نصفِ راه ِخودش را رفته است و چشم های زیادی می¬خواهد تا قهرمان شود ومرگ تا انتهای برگ شبیخون می¬زند تا امتدادِ خستگی و ابتدای وابس...
ادامه شعر«گفتم ، گفتا» گفتم چه کنم بهار دل گشته خزان گفتا که خزان همیشگی بوده جوان گفتم غم دل با که بگویم چه کنم؟ گفتا غم بیهوده شود دشمن جان گفتم همه جا پُر شده از بوی ریا گفتا شده روبهی در اینجا سلطا...
ادامه شعر«صبح امید» بهارم را خزانی نیست در صبحی که امید است برایم شام تاری نیست آنجایی که خورشید است فروزان می شود دل گر بتابد نیمه شب ماهی شود روشن شب ظلمت در آنجایی که مهشید است خورد آب حیات از چشمه ...
ادامه شعر