3 Stars

رنج و گنج کربلا

ارسال شده در تاریخ : 02 شهریور 1399 | شماره ثبت : H9412308

با این همه ظلم چند و چون باید رفت
"گر مرد رهی میان خون باید رفت"
"از پای فتاده سرنگون باید رفت"
با صوت رسا، چو ارغنون باید رفت

در کرب و بلا، حسین، جوان را چه کند؟
"فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟"
"دیوانه تو هر دو جهان را چه کند"
چون عاشق توست، این دَدان را چه کند؟

باز این چه وَلوَله است که در بند بند جانم است
" باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟"
" باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟"
گویی که دریای اشک مواج و درهم است

من که هر دم عاشقم بر رنگ و روی کربلا
"بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا"
"ترسم آخر جان دهم در آرزوی کربلا"
از چه باشد حسرتی بر دل ز کوی کربلا

دردی به جان دارم از روز خلقتم ای نازنین
در کوی دوست، به خون غلتانم آرزوست
"یک دست جام باده و یک دست زلف یار"
" رقصی چنین میانه میدانم آرزوست"

کنون نوبت جان فشاندنی خونین است
"بزرگ فلسفه قیام حسین این است"
"که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است"
آن کس که بر سر ایمان برفت، روئین است

چشمم به ره است، آن مهِ ده چار نیامد
"ای اهل حرم، سید و سالار نیامد"
"سقای حسین، میر و علمدار نیامد"
دیریست که دل در پی دلدار نیامد

این حسین کیست که عالم همه سرگشته او
"این حسین کیست که مردم همه دیوانه او"
"این حسین کیست که جانها همه پروانه او"
این حسین است، که رندان پی پیمانه او

حسین جان، تقدیم به محضر منزهت با قلمی بشکسته و عاجز
با سپاس از شعرای به نام که تضمینها را از آنان وام گرفتم
کاویان – مرداد ۹۹

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 132 نفر 319 بار خواندند
امیر عاجلو (02 /06/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (02 /06/ 1399)   | ابراهیم حاج محمدی (02 /06/ 1399)   | جمشید عزیزی (02 /06/ 1399)   | امیرحسام زمانیان (02 /06/ 1399)   | علی رفیعی (02 /06/ 1399)   | کرم عرب عامری (03 /06/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (03 /06/ 1399)   | معین حجت (03 /06/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (03 /06/ 1399)   | دادا بیلوردی (04 /06/ 1399)   | رضا زمانیان قوژدی (06 /06/ 1399)   | کیوان هایلی (01 /11/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (02 /06/ 1399)  امیرحسام زمانیان (02 /06/ 1399)  علی رفیعی (02 /06/ 1399)  کرم عرب عامری (03 /06/ 1399)  محمد رضا درویش زاده (03 /06/ 1399)  دادا بیلوردی (04 /06/ 1399)  
تعداد آرا :6


نقد 2

  • رضا زمانیان قوژدی   06 شهریور 1399 07:20

    درودها استاد مقدم عزیز rose
    عاشقانه و زیبا قلم می زنید rose
    جسارتا در این بند؛
    در کرب و بلا، حسین، جوان را چه کند؟
    "فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟"
    "دیوانه تو هر دو جهان را چه کند"
    چون عاشق توست، این دَدان را چه کند؟
    از آنجا که ارتباط عمودی میان ابیات هست،
    "یلان" کارکرد مناسبتری از "ددان" دارد..نکند خدای
    ناکرده، کسی برداشت مغرضانه ای بکند.
    این مصراع؛
    گویی که دریای اشک مواج و درهم است
    را اگر به این صورت تغییر دهید، شاید بهتر باشد:
    گویی که بحر اشک پر از موج و درهم است
    در این مصراع؛
    آن کس که بر سر ایمان برفت، روئین است
    کسی که بر سر ایمان برفت...
    بهتر نیست؟
    زنده باشید و سعیتان مشکور باد rose

    • کاویان هایل مقدم   06 شهریور 1399 08:59

      درودها عزیز دل،
      خیلی برایم اهمیت دارد که با چنین علاقه و دقتی به سروده های حقیر توجه دارید. برای مورد اول منظور از ددان به ابیات قبل باز نمی گردد چراکه توصیف شرایط محیطی و مواجهه با دشمنان ددمنش مقصود نظر است. در سه مصرع قبل در خصوص اهل بیت امام بود.
      استفاده از بحر به لحاظ آوایی و سهولت خوانش البته مرجح است اما چون حتی الامکان واژگان فارسی را برای شعر می پسندم از دریا کمک گرفتم و در مورد آخر اتفاقا در پبش نویس کسی که بود در ارسال نهایی به آن کس ‌که مبدل شد ولی نظر جنابعالی به عنوان خواننده شعر صائب است.
      موید باشید استاد بزرگوار applause applause applause

نظر 16

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا