دارم میسوزم اینجا من،توی آتیش این حسرت دارم میمیرم اینجا تو،نمیشناسی منو راحت داری دل میبری از من،نمیدونی چقد گیرم.. نمیدونی توی این تب، چقد بهونه میگیرم که تو نیستی کنار من،نمیدونی چقد تنهام نمیدون......

یک صد و دو روز بلکه بیش بیشتر از تو رنج کشیده‌ام روی گونه‌های خنج کشیده‌ام پنجه می‌کشی و غنج می‌زنی! ضجه می‌زنم نعره می‌زنی بر نوار اُریب مشکی قاب جاهلانه باز سنگ می‌زنی جنگ نابرابریست! ارتش ترکش تو......

پیام مکتب حسین(ع) اولین قطره ی خون هر شهید پاک کند گناهان کل آن شهید جز به دِین اگر بُود حق الناس که گرفتار می کند حتی شهید رازِ خاموشیِ چراغِ شبِ عاشورا دِین حاضران بوده روزِ تاسوعا باحسین هم ......

به کسی غیر تو در سینه نمی باید.. عشق!! گر چه جز غصه به دل هیچ نمی زاید عشق!! عمق چشمان کسی خانه خرابم کرده... به گمانم که مرا باز بفرساید عشق! پر پرواز دلم بسته به دستان کسی... نشود باز!!......

محمد گشت خــــو ر شید رســـا لت علی گــردیــده چــون شـــاه ولا یت چــو زهــرا مــاه خورشیــد نبی شــد بعالم بهر خلقت دوخت خورشید رسالت زبــهــر عشــق پــُر شــد ا ز ستـــاره چو نیــلگــون آسما ن بـ......

پیر روشن به ضمیرش زِ خود اسرار بِهِشت دانشی را زِ ضمیرش به کتابی بنوشت پیر دانا به ضمیری که نـهفتند به خاک مرقدش ثابت و واضح شدومخفی نگذشت ٭٭٭ در نزد سخن چینا......

من از امرار سختی های زیستن گویم من از پیوسته زخم بر جان میهن گویم بدون دغدغه به احوال گهر‌ خاک سقوط و آخرین فرصت سخن گویم سکوتی که بی انجامد به نابودی‌اش فرار هر پرستویی از وطن گویم من از بیداری کف......

انگار آب چشمم جوی مزار می شود. انگار در این حوالی کس انتظار می کشد. دشمن ز کینه و قهر کشته جوان مردم. لاله بروید از خاک چون شاخه های گندم. آن کس که خوب رویست کمتر دوام دارد. این قبر پر فروزش عطری مدا......

شکسته بال و پرم، جرعه ای دوا لطفا برای من بنویسید کربلا لطفا جدا کنیدم از این آسمان طوفانی نفس کم آمده اینجا، کمی هوا لطفا دلم گرفته، شبیه پدر قدم بنهید شبی به خواب پریشان این گدا لطفا بدون دغدغه ا......

((وصال )) دلی دارم در این سینه لبالب رنج و بی تابی امید خواب رویایی ز چشم غرق بی خوابی گناهم چیست می دانی در این امواج طوفانی ؟! بسازم قصه ای زیبا در این دنیای حیرانی زشلاق زمان گشته بسی رسوا ،ب......

"باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟" گویا که عرش حضرت حق ،از عزا خم است زنجیر و طبل وسنج و علم مویه می کنند "باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟" از عرش و فرش شیون و ماتم به پاشده "گویا ......

من روو به پایانم، دارم می‌رم اینجا دیگه واسم تهِ راهه آینده ام تاریک و غمگینه دنیای من یکسر غم و آهه اینجا توو هر آغوش، یک دامه هر بوسه ای یک بمبِ آتش زاس دستای من بی وقفه می گِریَن روو کاغذی که آخر......

بدتر از خوبیِ لغزندگی برف نمِ کفشی است که در پا جریان دارد زندگی را اگر از دیده ی عاقل نگری چشم خود را باید از جور بی مهران بست زندگی راز شادی پیکر مستان نیست غم بی تابی بیداران است یا قرنطینه شدن می......

گر شوق وصل داری، بر نِه کنار نان را تا وقت کام داری، بیدار مان شبان را گل سر به زیر گیرد، چون شمس پشت ابر است از هجر ماه گیرم، بر زیر دیدگان را تا پای در زمینی، کن محض یار کاری بی‌بهرگی نماید بس خُر......

دست هایم را بگیر و بیش از این تاخیر...نه بیش از این دل دل نمودن های بی تاثیر...نه مرهم زخم دل پر درد من باشی و من حس کنم غیر از تو را بر خواب خود تعبیر!؟...نه شانه ات مامن شود بر موج مویم ......

"کرشمه ی سوسن " انگورهای رَسخ تو و ُ من را  ای عشق،این بیراهه رَفتن را  آشوب موج کفر تماشاییست در ساحتت بهانه ی یک زنرا در کام من شراب عدم زهرست با بوسه ای شکسته ترین تنرا در رودهای ترانه نهان کَردی ......

هیچکس مثل من عاشق دلخسته نخواند غزل کوچهٔ چشمان تورا هیچکس چون من شیدا نسرود شعر موزون قد سرو تورا. در دل اما چه سرودی ،؟ که سیاه است مرا دفتر شعر؛ و به هر شاخهء بیت غزلم ، پیچک غم پیچیده . و نگا......

سروش های عاشورایی سروش 1 کاروانی به سوی رود آمد سوی رود آمد و فرود آمد هر قدم، عشق در وجود آمد خون تازه به تار و پود آمد تشنه لب کُشته ها، بدون سَرَند. سروش 2 نامه دادیم و، هِی دعا کردیم حضر......

ای خالق یکتا زندگی صفحه ای زیبایی های رنگارنگ توست روز طلوع لبخند پرمهر محبت شیرین توست شب مایه ای آرامش و رحمت یکرنگی توست مرگ حقی است بر گردن تک تک بنده های توست #سکینه_شهبازی......

* انگیزه عبث * دراین چرخه معیوب همواره انگشت به دندان..! وقت رنگین شدن سبابه به استامپ آلوده بزه... هرباردراثنای سبابه هاکه با تمنای ضیافت  خلاف عرف بامضیقه رنگ  شدند.. درپس آن صورتک هاهنگا......