تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف عطر شب بوها گلی دارم که رویش رشک بی پایان گلروها است به زیبایی خود غبطه فزای جمله بانوها است نشست و گفتگو و آمد و رفتش چنان زیبا است که گویی شاهدخت باله دریاچه قوها است چه آشوبی به پ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

 إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم درود و هزاران درود به پاسداران سپاه علی سبز پوشان غیور و حریم داران حریم وَلیّ مقتدرانه به دشمن پست ن......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

بهـار مـا نمی آید در این اوضاع یخبندان به کام ما بـُوَد زهری همه اینها در این قندان خداوندا صراطت کو در این دنیا نمی باشد همه افتاده اند از پای دراین راهت و پابندان ٭٭٭ برادر......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

گل، پُر از عاشقانه بودن بود کار پروانه، غم زُدودن بود شبنم اهل وفا نمودن بود چشمه در حال دل سرودن بود در چمنزارهای شهر شما. محمدعلی رضاپور (مکتب ادبی نورگرایی: ترسیم طبیعت و سنت با قلم مو......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《وطن》 در جغرافیای ذهن پریشانم نقش می بندد صورت دختری زیبا به وسعت وطنم؛ با موهای طلائی مثل شالیزارهای مازندران سُرخی گونه هایش همچون بلوط های سوخته زاگرس رنگ چشمانش شبیه شُکوه زاینده رود دلش آهوان......

ادامه شعر
آرزو نوری

در ابتدای فصل درختان قهوه بی خواب چشم های تو بودند و چشمان تو تعبیر خواب های من می گفتم پلک هم نزنی بدون چشمانت می ترسیدم هم از خواب هم از بیداری......

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

پیراهن ژورژت بورگوندی گیسوهای وزنده ی مارون خواب دموکراتیک اینجاست در انقلاب تقارن ساسُن رستاک شاعرانه ی رویا رفلکس برهنگی غریبانه مغازله ای بیفرجام مانده کفش لزج، ویرانی خانه بوسه ی برگ برگاموتهاست......

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

من آن عودم که می سوزد وجودم که می سوزد ، همه بود و نبودم من آن عودم که هم پای محرم ببارد ابر غم ، از تار و پودم ___ ابوالقاسم کریمی......

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

سالهاست که در طلب آزادی هستند همه تو اما قفس باش مرا ...

ادامه شعر
jalal babaie

بود دزدی زبر دست و ظریف. صاحب هر خانه را می کرد نحیف.لقمه ها ی چرب و روغن دار را می کرد نهان. هر کجا گنجی که آنجا بود کرد آنها را نشان.کار و بارش او حسابی رونق و بالا گرفت.تا که کم کم او به کارش ج......

ادامه شعر
یزدان  ماماهانی

مـن از افــتـادن لـکّـه بـه دامـن مـی‌هــراسـم ! من از کـبریت روشـن لای خـرمـن می‌هـراسـم کشیدم سیـمِ خاردار دورتـادورم ، کـزین پس : چه‌دوست و آشنا باشد چه دشمن ، می‌هراسم مـن از دار نــداری و طــنـ......

ادامه شعر
علی معصومی

مویه کاش روزی بهانه میکردی باغ سر سبز انتظارم را تن لبریز انجمادم را جان تب دار بیقرارم را ◇◇◇ شانه در شانه صنوبرها باغبان تو بوده ام عمری تو نمی آئی و نمی دانی روزگاران کج مدارم را ◇◇◇ چشمه چشمه بزی......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

ای پسر اَر تو را بـُوَد دانش و عقل و شعور غرق شقاوت ببین حرف صلاح وحرف زور جمله حرف آن خدا بهر صلاح کار توست از دَم آمــدن به دهر، تا دَم رفتـن به گور ٭٭٭ آن تیـغ تیـز ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

نه ذات دار خطا کند در دنیا نه بی ذات وفایی کند اینجا ذات نیک و بی ذاتی انسانها غیرفطری و اکتسابیست در آنها نص فرمایش خدا در قرآن حق و ناحق را یقینا فرقان کل انسانها که هستند بنی آدم نیک سرشتند......

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف غزل عاشقانه چو دست بردم عزیزم به گیسوان رهایت به عشق ‏ پرشد اتاقم ز عطر روح فزایت طنین تندی نبضت ز حس شوق خبر داد به امتداد گلوی خوش و بلور نمایت نگاه گوشه چشمت مرا به خویش بخواند و نمو......

ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

وقتی که پیدا می شوی:الیاس امیرحسنی وقتی که پیدا می شوی حالم دگرگون می شود وقتی که پیدا می شوی روزم همایون می شود تو نیروانای منی خورشید تابان منی وقتی که پیدا می شوی امیدم افزون می شود بادیدن روی گلت ......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

 《متهم ردیف اول》 نازنین..، نمی دانم پرونده اَت زیر بغل کدام فرشته است که به هنگام قرائت حُکم شلاقِ قاضی دلش می لرزد؛ انگار چشمانت متهم ردیف اول هستند که اینگونه خیس شده اند و حلقه ی اشک همچون طنا......

ادامه شعر
حافظ کریمی

[دلنوشته ای بر حزب ۱۲۰ آیات ۱ سوره شرح تا ۶ سوره ناس] سوره [۱۱۴]ناس بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَ‌بِّ النَّاسِ ﴿١﴾ مَلِکِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَـٰهِ النَّاس......

ادامه شعر
سجاد صادقی

نه در مدارمی ، نه دوست داری ام اضافه می کنی ، به بی قراری ام منی که مبتلاااا، به درد تو شدم نگاه نمی کنی ، به زخم کاری ام من عاشق توأم ، منی که سال هاست منی که از خودم ، به غم فراری ام چه روزها که شب ......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

گفت: تغییر می کنم روزی باز تدبیر می کنم روزی ایستادیم تا کفک بزنیم. (محمدعلی رضاپور ) شعر سروش، گونه ای از شعر پیشرو است که تنوع پذیری بسیاری دارد و محصور کردن آن در تعریفی معین و مح......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا