تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علی معصومی

نخل ارمیده صیاد می شوم که تو آهوی من شوی فریاد می شوم که تو کوکوی من شوی ویرانه گشته ام ولی از فصل دیگری آباد می شوم که پرستوی من شوی من یک چنار خشک تو مثل صنوبری شمشاد می شوم که به پهلوی من شوی ب......

ادامه شعر
علیرضا آرین مهر

ای کاش می شد که...! ولی دیدم نمی خواهد ایـن زخــمِ کهنه تا ابــد مرهم نمی خواهد . حــوا همیــشه لحـظه‌ی حســاسِ تصمیمش در فکـــرِ مشتـی گنـدم است آدم نمی خواهد . عمـریست بـا شعـر و کنایه گفته ام ، مِن......

ادامه شعر
ادریس علیزاده

آنچه که او معجزه اش یاد کرد یکسره آئین عذاب است و درد هر چه ز افکار پلیدش بگفت وعده با قصد خبیث عرضه کرد از چه بر او طاعت و از مشی او پیروی از نامه و بنیان پلیدش نکرد عادت او گفتن افسانه رویا زده ح......

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

خزان بر باغ افکارم خزیده تمام تار و پودم را دریده چرا نقاش تقدیر دو عالم مرا در حال غم خوردن کشیده؟!...

ادامه شعر
عیسی صمدی

کفش‌های بند دارش را دوست داشتم دیرتر می‌رفت ......

ادامه شعر
آزاده آرامی

میبوسمت !به فرض تمام محالها در شهر در میان همه قیل و قالها جان مرا نگاه تو سرگرم کرده است سر می رود به آتش چشمت خیالها در سبزی نگاه تو ببری نشسته و رم کرده اند در دل جنگل غزالها هر روز حس تازه تری از......

ادامه شعر
حافظ کریمی

خدایا هیچ دلی گریان نباشد مگر آن دل که دلتنگ تو باشد خدایا خنده ای بر لب رها شه که آن خنده ز لب های تو باشه خدایا لحظه ای را زنده باشم که آن لحظه کنار من تو باشی خدایا گاه بی گاه در گناهم و میدانم ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

قرآن می فرماید: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ ....أَ فَلا تَعْقِلُون»؛  زندگى دنیا، چیزى جز بازى وسرگرمى نیست! آیا نمى‌‌‏‌اندیشید؟ مهد کودک دیوارهاش رنگارنگ......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

حسن کار خدا گفتی و ابر و باد و بارانــش کز اول تا الی آخر همه باشند به فرمانــش به دقت کارخود بنگر مطابق کُن به امرحق مطابق کار خود بنما به اول عهد و پیمانش ٭٭٭ یاران چه می ت......

ادامه شعر
پرشنگ  صوفی زاده

تمام شهر در خواب بود بیصداتر از سکوتی که به ماه می سپردم. و خبرِ مرگ را هیچ دستی از دهانِ شهر بیرون نکشید. فریادِ درد را آنقدر عمیق قورت دادم که سکوت کَف کرد و مرگ، چون آبی خُنک از گلویِ کوچکتری......

ادامه شعر
جواد مرادی

بسپار این تقدیرِ سردِ بی روح را به من و سفر کن از نابسامان ترین دلشوره ها؛ من برای دردها آسوده ترین مکانم. جوادمرادی ......

ادامه شعر
الهه قاسمی

خدا ساخت حا میـــــم را با رِنجِ رَنجْ َعیـــــن ســـــــین قــــــــــــاف زَدَم ساز می خواهم با ریسمانِ خدا چَنگ بزنم .........

ادامه شعر
مهدی فصیحی رامندی

فرو نِه از غریبان دیده‌یِ مستانه‌یِ خود را که از امواجِ او گم کرده افسر خانه‌یِ خود را تو کوته مو، بری دل‌هایِ دین ارشادِ تهران هم شرر شمعی بسوزد قلبِ هر پروانه‌یِ خود را نه پا خواهم نه دستی، دست وا......

ادامه شعر
مژگان سلیمی

شبارو تو خیابونو روزارو کنجِ این خونه تو که نیستی ببینی من دلم از زندگی خونه... تو که نیستی ک چشماتو روی‌اشکام ببندی باز خوبه نیستی آخه طاقت ندارم بم بخندی باز... _________ صداتو بردی بالا و بهم گفتی......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《خلع سلاح》 دنیا را حبس کرده ای زیر پلک های کبود و پشت خاکریز نگاه دنباله دارت؛ عزیز من تو چه می دانی؟ چگونه روزگارم را مثل رنگ چشمانت سیاه کرده ای که هرشب در برابر هجوم آتشِ مژگانت میان آغوشِ گُل ها......

ادامه شعر
سیاوش آزاد

بیدار شدم در آتشی مشکی رنگ شد یاخته هایم همه در آبش سنگ بودم چندی درین سکون ممتد بیدار شدم درون تنگی بس تنگ...

ادامه شعر
تورج ریحانی

غم مخوردنیاسرابی بیش نیست این گذرگاه وسرایی بیش نیست عاقلان درفکرکویی دیگرند این سرارنگ ولعابی بیش نیست غره جاه و جمال خودمشو این دوجزخواب وخیالی بیش نیست ساقیامی از خم باقی بده این می عالم زوالی بی......

ادامه شعر
علی احمدی

جام دل را با شراب عشق خود لبریز کن این لب خشکیده را با بوسه شور انگیز کن از بلندای نگاهِ با همه بیگانه ات گوشه چشمی بر این دیوانه ناچیز کن در بهار عشق تو بی بهره ماندم لااقل بنده را مهمان چشمِ سر......

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف رسم عاشقی هرچند مهر دلبری در دل ندارم با عشق و با عاشق شدن مشکل ندارم دلدار می خواهم نه یک دلبر که اصرار بر خواهش زیبایی زائل ندارم در بین خوبان خواستار بهترینم کاری به هر کیفیت نازل......

ادامه شعر
سعید فلاحی

تۆ کە نیت، مێشکم وەکوو ژنێکی نەزۆکە!  ناخی شێعرەکانم پڕە وشەگەلێکی نیوەچڵ.  ◇ برگردان فارسی: تو که نیستی، ذهنم زنی نازاست شعرهای ناقص در بطن دارد! #زانا_کوردستانی ......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا