- لیست اشعار
- موضوع
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
در15 /02/ 1350 -
ناهید زرین نگار
در15 /02/ 1365 -
حنظله ربانی
در15 /02/ 1367 -
صمد حسین پور
در15 /02/ 1373 -
محمد حسین ناطقی
در15 /02/ 1356 -
احسان عرب
در15 /02/ 1368 -
مهدی علی زاده اصل
در15 /02/ 1369 -
رضا زمانیان قوژدی
در15 /02/ 1348 -
مهسا ایمانی (ماه)
در15 /02/ 1378 -
فرشته امامقلی
در15 /02/ 1367 -
احسان رمضانی
در15 /02/ 1370 -
محبوبه تاجمیری
در15 /02/ 1372
خواب دیدم شوقِ شومی شهر را دلگیر کرد گردبادی از توحش آسمان را قیر کرد فالگیر از آسمان آمد میان مردگان منفعت جویی پرید و نام او را «پیر» کرد رَمل و اُسطُرلاب خود را گفت از سویِ خداست آن کلامش بین مرد...
ادامه شعرتا درختی را زمستان ریشه در سرما گذاشت پای هر برگی برایش جای یک امضا گذاشت پیشخدمت نوبت هر میز را«تَکرار» کرد گاه نوبتهای چندی را به استثنا گذاشت پشت هم میگفت«شصت و هفت» یا «۷۸» بعد هم بر روی هر میز...
ادامه شعرآخرین چیزی که برمیداشت یک مسواک بود شیشه بُغ کرد از بخار آن شب هوا کولاک بود تا نگاهی سَرسَری انداخت در اطراف میز خیره شد بر دفتر شعری که رویَش خاک بود ذهنِ او آشوب از فردای نامعلومِ خود در گریز از...
ادامه شعربسوزانید جسمم را همان لحظه ی مرگم نباشد هیچ ردی در زمین حتی به سنگم برای هر دعا پرهیز گردد نامی از من که پایانی شود آن آخرین دفتر و برگم بسوزانید هر جامه برای پوششم بود مبادا بوی تن در خاطر کس زنده ...
ادامه شعرراه دشوار است، امّا با تو آسان می شود درد بسیار است، امّا با تو درمان می شود زندگی مجموعه ای از زشتی و زیبایی است با تو امّا نامرادی محو و پنهان می شود در مسیرِ زندگی، بی دوست ماندن مشکل است این س...
ادامه شعرزمستان لخت و عریان شد درختان همچو من در فصل سال گوئیا مرد سخن بسته دهن از قیل وقال سخت و نامیمون باشد ادمی دست از تلاش برکشد درگوشه ای بنشسته بر امیّد فال پس. چه باید کرد؟ شد باید درخت رخت از تن ک...
ادامه شعربغضی گسم که شدم زن، از من «غزل» نویس از هر شبی که سحر شد با چشمهای خیس آمد صدای شکستن، آمد صدای جیغ شد خرد و خاک تمام چینی تنی نفیس قرمز، ز هم متلاشی، پر تکههای تیز وجه شباهت من با گلهای سرخ دیس ...
ادامه شعرحین عاشق شدن چه شور انگیز می شود پر تپش دل از هر چیز از پس ِ انقلاب ِ تابستان می رسد اعتدال با پاییز! انقلاب اولش پر از گرمی ست عاقبت جانش از عطش لبریز خون ِ رگ برگ هم به جوش آید پس زند از رخش دگر ...
ادامه شعروقتی از پنجره ی عشق به دنیا نگری همه جا سبز چه اسفند چه پاییز و بهار من به اسفند چنان می نگرم که شکوفا شده در قلب و دلش لیل ونهار وتو ای اسوه زیبای هنر با چشمی بزدای از دل این ازمنه ها گرد و غبار ...
ادامه شعراز سَر ِ شب کُپ کرده آسمان که فردا سَرِ خورشید بریده میشود...!
ادامه شعرزار و بیمارم ز رنج پرسشی مانده ام در گیرودارِ چالشی ای که بر جمع خلایق، اشرفی در کجا داری نشان از ارزشی ما که از جنسِ هم و نوع همیم ما که از قوم و قبیل آد...
ادامه شعربا لبی خندان آمدم درد دلم بسیار بود ** سوخته قلب من اندر جفایی بیمار بود ///گر زنی خنده بر هر درد و غمی گر دواست ** پس چرا بیچاره دل در پی غمخوار بود /// سخن بسیار باشد عاقلا به هر کاری نیاید ** مگر آ...
ادامه شعرتغییر گلایه از اسارت دارد از نشئه و بی حال شکایت دارد پروانه شو امشب که ز ما دور تر است گاوی که به کهنه خوردن عادت دارد...
ادامه شعررد یک کابووس و مخمصه می شد فقط یک خواب باشد می شد از روی یک رویای تلخ حسی که فقط سراب باشد می توانست بازتاب خستگی احتمال یک بد اقبالی وجود سایه ای از واهمه در ما پدید مثل یک رویا گذر خواهد نمود یا ...
ادامه شعربیمارم از لجاجتی کردی که صواب نبود وادارم به خجالتی کردی که صواب نبود از اوج ، به زیر کشیدی عقابِ جانِ مرا دربندِ آن حقارتی کردی که صواب نبود اندوخته های باورِ مرا، با فریب و زور سرمایۀ تجارتی کردی ک...
ادامه شعراز بیکرانه های عشق و جنون حرف میزنم دانی سکوت و چشم نگاهی چه ها کند در دام عشق ،دل شده شیدا میان خون در هیچ و پوچ و همهمه آهی چه ها کند با این همه نگاه چه گویم ز دیده ها بگشای این قفس که شور رهایی چه...
ادامه شعربی دعوتم از پای نهادم به زمین در مجلس صد رنگی بظاهر چو نگین قبل از به زمین آمدنم خاطر نیست نا آگاهم و پاسخ نتوانم به چنین از آمدن و رفتنی خیل بزرگ بشری سوی دگری آتش دوزخ و جنت که برین با این همه از...
ادامه شعرامشب به جهان باب مراد آمده است شاه کرم و جود، جواد آمده است از عرش به خانهی امام هشتم جبریل امین به شادباد آمده است ۲۲ بهمن ۱۴۰۰...
ادامه شعرآنچه بر داشتنش گشته روا در دنیا دست تقدیر بر آن، تا نکند قصد به ما هر چه بر منفعت ما منافات نداشت زندگی عمدی و اجبار رضایت به خفا عجب از این که عجایب شده همراه بشر راه تقدیر و دنیا که ز هم گشته جدا ...
ادامه شعر