مَعبَر
شط کارون زیر پایش هرچه کم آورده
پشته پشته موج ها را رویهم آورده بود
آسمان غرق سیاهی بود و ابری تیره گون
بارشی با رعد برقی دم به دم آورده بود
هور بود و دامن نیزار و ماهی بی نشان
زیر خورشید منوّر ها بلم آورده بود
نوجوانی بود و سیمایش غرور تازه داشت
بین همرزمان خود کوهی جنم آورده بود
بیرقی برکوله پشتی شالی از عطر نسیم
تکه سربندی معطر از علم آورده بوده
پاکتی از نان خشک و کشمشی از کاشمر
اندکی خرمای خشک سمت بم آورده بود
یک جلیقه، یک تفنگ یک دفتری از خاطرات
خرت و پرتی از اهم و فی الاهم آورده بود
تا به خاطر آورد سمت عبور خویش را
معبری از قبله تا سمت حرم آورده بود
آنچه معصومی برایم تازگی دارد هنوز...
نکته ها در محضر اهل قلم آورده بود
نظر 15
-
علی احمدی 05 خرداد 1399 21:05
استاد نازنینم جناب علی آقای معصومی هنگام قلم رقصانی های بی مانندت به حقیر فهمی چو من هم بیندیش .
هزاران درودددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
واقعا به به به به دمت گرم و سرت خوش باد
-
معین حجت 06 خرداد 1399 10:31
سلام جناب معصومی ...دستمریزاد
یاد و خاطردلیر مردان این سرزمین همیشه جاودان باد -
حامی شریبی 06 خرداد 1399 15:17
یاد غواصان زنده بگورشده
به خیر
همیشه ی شاعرانگی ات
تا بلندای مهر
دوست گرامی جناب معصومی عزیز -
سیدمحمد طباطبایی 07 خرداد 1399 00:27
درودتان جناب معصومی عزیزم
احسنت علی جان هنر شاعر همین صحنه پردازی های عمیق و شاعرانه است که به زیبایی دریایی از خاطرات تلخ و شیرین را در ذهن به جوشش در می آورد یاد و خاطره همه آن رشید مردان بخیر ،
باقی بقای حضرت دوست -
غلامعلی همایونی_شمیم 07 خرداد 1399 01:37
سلام و عرض ادب استاد معصومی عزیز
خدا قوت و دستمریزاد
عزت زیاد
⚘⚘⚘ -
مرتضی دولت ابادی 07 خرداد 1399 07:52
سلام یکی از زیباترین شعرهای شماست. البته فرمودید بداهه سروده شده،
اتفاقا شاعر وقتی در حس و حال قرار می گیرد یا تلنگری او را می جهاند، زیباترین
را در کمترین زمان ممکن می سراید. بی گمان این تجربه برای شما شاعر گرامی بارها
اتفاق افتاده است. به هر روی غزل بسیار زیبا بود. دل مریزاد.
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
-
حسن رسولی
-
Parvin Mohamadi
نقد 2
ابراهیم حاج محمدی 05 خرداد 1399 10:55
درود و سلام
۱- سهو القلم در مصرع نخست رخ داده (( ردیف)) افتاده
۲-مصرع سیزدهم لغزش وزنی دارد
یک جلیقه، یک تفنگ یک دفتری از خاطرات
اینگونه اصلاح می شود:
یک جلیقه، با تفنگ و دفتری از خاطرات
علی معصومی 05 خرداد 1399 11:30
درود و ارادت
جناب حاج محمدی نازنین
سپاس ها از شما
که ایرادات حقیر را گوشزد فرمودید
◇◇◇
این سروده را قبل از ویرایش و بصورت بداهه نوشتم
متاسفانه اشکال حقیر اینست که نمی توانم بعدا مبادرت به انتشار کنم
حدود یکصد سروده از قدیم هست که فرصت و نوبت انتشار در سایتها را نداشته ام
و برکتی است که اساتیدی چون حضرتعالی منت می نهید بر چشمانم
و تا شام ابد مدیونتان خواهم بود
و دعا گویتان