تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
لیلا طیبی

برایم، از عشق بگو،،، اگرچه سال‌هاست؛ فلشِ کوچه، بن‌بست را نشان می‌دهد!. #لیلا_طیبی (رها)...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) به راه می‌نگرم وُ --آه می‌کشم! آخرین آرزویم، آمدن توست. (۲) پرنده بودن چه خوب است؛ بی‌گذرنامه همه جا می‌روی! (۳) توی آسمان می‌رقصید؛ پنجره را که بستم --ماه مُرد! (......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

من و دنیـــــای و تو عاشقی ها تــــــوو دنیای من دورو دقی ها تـــــو و نمایش و اشاره و شور من و بی عقلی و آن فاسقی هـا من و نزدیکی و مشام بـــــازی تـــــــو و بوی گل و شقایقی ها تـو و فریب و نیرنگ و ......

ادامه شعر
علیرضا نقدی

مست حسن منم که این جان به فدای مادر است سوی بهشت می‌رود هر که گدای مادر است سوی مدینه مایلم خانه اوست منزلم وقت نماز شد ، دلم قبله نمای مادر است کشته شود زنی جوان لال ز این ستم زبان دید علی حسن در ......

ادامه شعر
jalal babaie

در گوش تاریخ صدای گنگ به گوش می رسد صدای مردمان گذشته. پژواک آن در کوه تاریخ می پیچد و زندگی ها سپری می شود. مردم نان می خرند ، مردم معامله می کنند و سپس می خوابند. آنها هم مثل ما می خوردند و داد و ست......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《رهگذر》 به سراغم اگر آمدی تنهایی ام را در آغوش بگیر که سینه ام سراسر دریا بود و چشمانم لبالب پائیز مثل پنجره ای که دردهایش را فقط گُلدان ها دیده بودند؛ هر قطره ای که می بارید فوج قوهای عاشقِ درون نگا......

ادامه شعر
فاضله هاشمی

بخوان مرا بکن رها ز دست واژه ای خموشی من است به نام تو به آسمان سلام میکنم گل سرخی ناپیدا مرا پاسخ نمی‌گوید تن خسته از پاییز دستی میکشم بر سر آذر و میگویم دوستت دارم تا لحظه ی آخر فاضله هاشمی غزل ......

ادامه شعر
سیدعلی حسینی

در جواب دعوتم کردی تو لیکن حرف مردم را بهانه عشرتی سویم بکن من که برایت میسرایم نغهمه و هردم ترانه جرگه ی بیهوده گویان را همیشه اتفاقی را برای حرف هست پخته ای این پختگی هم حاصل از آموزگار این زمانه ......

ادامه شعر
 اسماعیل سهامی

ما به دانه های تسبیحت چشم داشتیم قطره های باران را دریا پنداشتیم یک سحر ما را مهمان خود کن دانه ای تسبیح، خرج کار ما کن از عطش سوختیم و آب شدیم یک نظر رود شدیم و سیراب شدیم حمدالله که در این قافله هس......

ادامه شعر
عیسی نصراللهی

مشقِ فرزندم بود: _ عشق را بِنْویسید _ او به من رو میکرد، چه بگویم بابا ؟ عشق بر او گفتم عشق،با این معنا: عشق یک زندگــــــی است شَرَرِ واهمه یِ سادگی است عشق تشبیهِ خودِ کودکی است عشق، پژواکِ برآشفتگی......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

بـــــــه بن بست میکشانم بن بست ها بــــــــه آتش میفگنم خیز و جست ها بـــــــــــــــــه اجلاس جهانی و مللی بــــه گرد همایی، هریک نشست ها بـــــــــژرفن صحبت فکر و رهایی بسنجــند راه حــل هر شکست هـ......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سه گلشنی در مکتب ادبی نورگرایی (آغازگر:) اسپند بود و زمزمه ی مادر:/ “إِنَّ مع العُسر یُسرا”// (پیکره:) ماییم و روزگار پر از بیداد، این آزمند درپی ویرانی/ ما، ناخدای کشتی تقدیریم، در شامگاه تیره ی طو......

ادامه شعر
علیرضا نقدی

اسم علی بود خبر مطلع و مبتدا همان خالق عرش و کرسی او خالق کبریاء همان خلقت ما به دست او آخرتم چه می‌شود؟ هر چه در ابتدا بود هست در انتها همان واجب و مستحب بود یا که حرام و ناپسند هر چه علی کند فقط ق......

ادامه شعر
علی معصومی

عطر شقایق چگونه سر کنم غیر از خیال تو دقایق را شبی دور از نگاهت مژده های صبح صادق را بیا تا از سر شب تا سحر با ناز چشمانت بخوانم لابه لای نغمه هایم شور هق هق را من از مرز جنون آباد دشت ابر و بارا......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

چــــــو الماس در غرورت قیمتی کن غنیمت هستی تـــــــــــــو غنیمتی کن به ارزانی فـــــروشنده نـشو خــــــود چــــو باشی کهنه هم، پندار نــو خود بـــــه قدر خــــــود کمی رسیدگی کن بــــــــــا ارزش هس......

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

کبوتریسم تنم ،در خطوط پروازت هزار جفت نیمچکمه ی نُود غمگین حواس آرشه های معاصر ششرکنی ژانرهای سوسیال شروع فروردین برای آمدن تو ‌،حدیث کسا خواندم شبیه زید ،دستها را شستم از دنیا شکوفه های کنیسه ژنو ......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

کشته شد گل‌‌؛ صدا نیامد از آب رفته انگار شاخسار به خواب در هوای مُذاب دشت گلاب بی کسی ها به هم چه می پیچند! شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

در ملک جهانی بُوَد ،این گشت و گذارم بر صاحب این ملک ، نبردم سـر کارم خودکامی من چیست دراین مملکت دوست گر دوست نـیارد ،نظری رو به دیارم ٭٭٭ برادرا به خودسری ......

ادامه شعر
 اسماعیل سهامی

زد نسیم و زلفش به رقص آمد دل تپید و جانم به تن آمد ...

ادامه شعر
محمد مولوی

رئیس اتحادیه کباب فروشان می گفت: علت کسادی بازار ، گیاه خواران هستند ! #محمد_مولوی کاریکلماتور حتمن علت طلاق هم ازدواج است ! میرزا محمد......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا