تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
پریسا براتی

آنجا که دلم غرق تو باشد چه صفایی ست یک لحظه که یاد تو شوم راه به جایی ست آنجا به همان وصف تو و جاه و جلالت قربانی آن ناز نگاه تو چه جایی ست ای دل تو مشو غافل از اندیشه دلدار یک لحظه ز خود باز ب......

ادامه شعر
شهناز عیدی وندی

پیله ی درد پشت حصارهای درد خسته از زخم ها گم گشته در حریم شکست در تشنگی وصال تا مرز مردن نا امید از امید آوایی صدا می زند تورا بشکن حصار درد چون نور بگذر از روزنه ها بشکن حصار اندوه را باز کن پیله......

ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

چشم خونبار مرابین ومرا هیچ مگو گوش کن حرف مرا صبرنما هیچ مگو شمع من باش که پروانه ی نورت باشم آتشم زن بکشم بهر خدا هیچ مگو حبه ای از لب قندت بده تا خوش بمکم به ..... و ...... و بقیه رفقا هیچ مگو ......

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

تو شب بودی ، طلوعم را دریدی جدایی را به چشمانم دمیدی برای دیدن غم خوردن من درون باغ افکارم دویدی یا تو شب بودی , طلوعم را دریدی درون باغ افکارم دویدی برای دیدن غم خوردن من جدایی را به چشمانم دمیدی ......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《دقُ الباب》 دیر سالی ست چراغ شب های من خاموش شده است از وقتی پائیز دیگر حوالی شعرم پرسه نمی زند نمی دانم کجای واژه هایم پنهان شده ای؛ بیا و مثل باران دقُ الباب کن شاید دلتنگی هایم این فاصله ها را کم ......

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

گر می شوی نهان لحظاتی به گوشه ای دوری ز خلق جلوه کنی کسب توشه ای گمنام زندگی بکنی عمر را به سر در سرسرای کوچک دنیای کینه ای همچون شتر نما به جهالت بسی دلا در غفلتی به سر که کند کذب پیشه ای اینان......

ادامه شعر
فروغ گودرزی

راه خانه ات را پیدا کرده ام اما هنوز، حجم دلتنگی ام سنگینی می کند بر قدم هایم...!!...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

در سایه لطف خدا آسوده تر شد بخت من آسان بشد ازبهرمن هر زجرتلخ وسخت من لطف خدا برمن رسید غم از دلم بیرون برفت درپرتو لطف خدا شد نوجوان نوبخت من ٭٭٭ در وادی حیرت خدا ، حیران......

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

چون ایلمیلی ، بلندوُ طلاگون بخواهیَم ای صبح پرترانه ی کارون، بخواهیم ای جانبهای شعر فراوان زیستن! تبواژه های خاطره افزون ، بخواهیم ای گوشه گوشه های تنم،آشنای توست چون فوجهای روح همایون بخواهیم آن کولی......

ادامه شعر
مروت خیری

ما باید دستان هم را لمس کنیم، که کلمه ها بی کفایت اند، برای گفتن از این همه اندوه،...

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《حلق آویز》 جز این شعرهای در بغض مانده هیچ استخوانی در گلویم نمانده تو بیش از این واژه ها چشم هایم را مزار کرده ای برای ماهی قرمزی که می رقصد درون کاسه ی شراب نگاهت؛ دعا کن دل قلاب ماهیگیر شکار کند تن......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

غمگین ام همچون مادری غماغم که فرزندانش افتاده اند در آتشی آتشی آتشی به جان هم تا آشتی را ریشه ای نماند کلاغان سیاه و زشت هم... آه دشت بی کرانه ی سرخ! شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپو......

ادامه شعر
مسعود آزادبخت

سکوت! در صدای گلویم پیچید دندانِ در دندانه های کلید را خورد دردها به اجبار سنگریزه های افکار را به دریا خواهند انداخت و من در مشورتِ کشمکش  زبان افکارم زبانه های در را خواهد جوید، احساس گیج......

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) جز خیالت چیست تسلی این دل غربت رفته؟! (۲) شاعر نمی‌میرند! بال می‌گشاید پرنده می‌شود و فراموش می‌کند راه زمین را (۳) سنگ‌ها هم دل دارند! این را از اشک‌های پدرم فهمیدم،،، پدری، که مادرم به ا......

ادامه شعر
سیدیحیی حسینی

                  به آغازنده وانجام دنیا          بسی عُجابُ و وراب دارد                     خوش نوا را کـَر.                    زیبارابـه کُور،      می رسد عاشق به سنگ..         ......

ادامه شعر
فاضله هاشمی

آرزوی واژه ها نفرین بزرگی ست شعر فاضله هاشمی غزل ...

ادامه شعر
فاطمه  یاراحمدی

از ریشه هایم آب می خورد بهار چشم هایت به بلندترین شاخه ام گره خورده بود تابستان دست های تو آنهمه مرداد... دسیسه ی باد و باران بود بردنت وگرنه من ایمان داشتم به سماجت شاخه ام.........

ادامه شعر
jalal babaie

گاهی به نظر آید آن چیز دگر آید. آسان چه نظر آید ناگاه چه خطر آید. آتش نرسد دستت، آبی به دهان آید. ناگاه چه ورق آید شانست به نهان آید. معلوم شده ست آنجا گنجی به برت آید. صد چرخ به گردون شد صد خاک سرت......

ادامه شعر
رها فلاحی

سیاه، قرمز، سبز، آبی، بنفش، زرد، رنگین کمانی در جعبه!. #رها_فلاحی...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

اصفهان دنیای دیگری ست جای دیگری ست معمای دیگری ست معنای دیگری ست همچون اصفهان دوستت دارم فاضله هاشمی غزل ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا