تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
در15 /02/ 1350 -
ناهید زرین نگار
در15 /02/ 1365 -
حنظله ربانی
در15 /02/ 1367 -
صمد حسین پور
در15 /02/ 1373 -
محمد حسین ناطقی
در15 /02/ 1356 -
احسان عرب
در15 /02/ 1368 -
مهدی علی زاده اصل
در15 /02/ 1369 -
رضا زمانیان قوژدی
در15 /02/ 1348 -
مهسا ایمانی (ماه)
در15 /02/ 1378 -
فرشته امامقلی
در15 /02/ 1367 -
احسان رمضانی
در15 /02/ 1370 -
محبوبه تاجمیری
در15 /02/ 1372
در خون کبوترانگیم خانه کن! شالیزهای سرد توکوشیما در باد.. در امتداد برفزار بلیغ بایست! تا نام موعود شرقیم تا بیگاه... نگاه کن! از پشت میله ها قوهای توندرا به کانون ابرهای عبث خیره اند مرا در آغوش بگی......
ادامه شعرمیشود یار جدا از تو محالست حسن نوکری کردن من طبق روالست حسن چشم دارید به بالا؟ رمضان آیا رفت؟ روزه داران در این شهر هلالست حسن مادرت زحمت ما را بکشد مولا جان نوکر فاطمهام چون که مدالست حسن به......
ادامه شعرکی گفتمت به گوشه ی عزلت نهان شوی؟ از خود درآی، تا هدفِ کهکشان شوی وقتی قوی شوی به تو افراد ناتوان تهمت زنند تا که مگر ناتوان شوی روزی پدر به گوش من این نکته گفت و رفت غافل مشو ز باده، ز غم در امان شوی......
ادامه شعراگرچه؛ کولهباری از دلتنگی- به دوش دارم؛ اما هرگز به جادهی خیالت سر نخواهم زد! #لیلا_طیبی (رها)...
ادامه شعراز قطار زمانه جا ماندیم زندگی مثل داستانی بود, ورقی از کتاب را خواندیم دست ما که نبوده این بودن , معنی انتخاب را خواندیم مثل یک پرّکاه و اقیانوس سرخوش و بی بهانه رقصیدیم موج در موج غوطه ور بودن، ع......
ادامه شعر( قناعت ) رفته بودیم به بازار خرید لباس و شلوار من یه لباس رو دیدم با شوق یهو پریدم مامان تا دید پسندید منو نگاه کرد خندید بابا هم اومد با خنده گفتش که میپسنده تا بابا داد اجازه رفتم داخل مغا......
ادامه شعرگرچه میخندید اما یک جهان دلگیر بود از خودش،از زندگی،از عاشقی هم سیربود خسته و زخمی تراز آن بود تا درمان شود نوشدارویش شدم ،وقتی رسیدم دیر بود * * * * * توباشی وشب......
ادامه شعرآسترِ تنم سرماست خیاطِ سرنوشت لرزِ تورا بر تنم دوخته است ✍رجبعلی باقری #سپکو_تن...
ادامه شعربتازان ای فلک ای چرخ گردون بتازان مرکب دیوانه ات را بتازان ای سواره ما پیاده بسوزان این دل رنجور ما را بنوشان جام زهر آلود برما برقصان قامت رعنای خودرا بپوشان جامه حسرت تن ما بلرزان پیکر بی جان مارا ب......
ادامه شعرشقایق جای داغی سخت بر سینه دارد یادگاری از غروب غربت آدینه دارد از نگاهش می شنیدم غصه ها را آشنایی با جدایی نسبت دیرینه دارد .... دکتر سجاد فرهمند ......
ادامه شعردست به پهلو می آیند این شعرها چاقوها را بیرون می کشم چاقوها را... چاقوها را... چقدر تمام نمی شوند این رفاقت ها......
ادامه شعرهنوز خاطراتت در کوچه ما پرسه می زنند هنوز قلبم برای تو می تپد دلی که به شوق دیدار تو رفت دگر به خانه سر نمی زند منی که عمریست بیزارم زیاده هنوز زبوی عطر تو سر مستم نوشتن گناه ناکرده به پایم هنوز طاق ......
ادامه شعر《جنگ نابرابر》 خسته ام از داغ رفتن اَت هنوز هم رد پایت میان واژه های دفترم روز و شب مرا به صدای غمگین جیرجیرک تنها گِره زده, انگار کابوس تلخ نبودنت قلمم را خلع سلاح کرده شبیه جنگ نابرابر مژگانت که هجو......
ادامه شعرترسی که بیدار دل از ،ظلمت شب نیست این منحصر از ،بهر عجم یا به عرب نیست این نکته مهم است ، برای همه مخلوق شیرین تر ازاین نکته ،شکریا که رطب نیست ٭٭٭ برادرحرف می گو،که حرف ......
ادامه شعربسمه تعالی چه باک آن موج دریا دیده را از فتنه ی طوفان نترسد عاشق سر گشته از بد گردش دوران برای کشتی بی نا خدا لطف خدا کافی ست ندارد موجِ از خود رفته ترس از بحر بی پایان چگونه عقل باشد سدّ راه عشق ب......
ادامه شعرمن یاد دوست کنم مدام و او انکار کند وجود مرا لعنت به دوستی که انکار کند احوال مرا این بود عاقبت فحش هایی که میدادی به یار خائن قبلت که هر روز سلامش میدادی چقدر یاد مرده و زنده اش میکردی به قول خودت اگ......
ادامه شعرلب هایت چک سفید امضا بود به بهای دل دادن و دل سپردن من آن را نقد کردم دکتر سجاد فرهمند ...
ادامه شعرچرا این قدر ناله و فریاد داری سرزمینم چرا اینقدر اشک پنهان داری همنشینم اشک می ریزم پای پرچمت سرزمینم چرا نیست سر افراز پرچمت سرزمینم (موحدی) پائیز سال 1401......
ادامه شعرخدا را چه دیده ای شاید یک روز آنقدر باران ببارد که شعرهای من هم بوی باران بگیرد مسعودرضا افشاری با تخلص_تراب...
ادامه شعروقتی زمستون می رسه از راه دلتنگیِ من بیشتر میشه شاید منم، اونی که تنهایی تو شهرِ برفی در به در میشه باید میونِ مُردن و موندن هر شب گرفتارِ دو راهی شم اونقدر بی تابم از این تردید که مثلِ اسفندِ رو آتی......
ادامه شعر