تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سیده نسترن طالب زاده

رنگین کمانها را بر الفت خاکستری عدم  میپاشی؟!   غازهای برفی مهاجر  پرواز میکنند خراجگزاران نیمه وحشی خون    در مزارع نرم پنبه میخزند . . . موسیقی تناجی دردست   در رگهای مهیج گل های  تنباکو.. فندک م......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《حصار عشق》 شعر تازه ای ست چشمان تو با آن دو چشم قلبم را می فشاری از درون واژه های گلویم قلم های بی شمار روئیده می شود شبیه بغض بی امان پرندگان که پرواز کرده اند به سمت لانه هایشان؛ تو را داشتن آرزوی ......

ادامه شعر
سارا عبداللهی فر

خورشید نظاره می کند به هر شهید و می سراید  از دشت لاله ها شعری پر  از  امید ...یاس ...

ادامه شعر
مرجان آزرم

وطن هسی مه روح وجان و ایمون ته کوه وجنگل و دشت وبیابون ته سبزی و ته سرخی و سفیدی دیارِ پهلوانون کهنه شیرون وطن ته خاکه شه چش سرمه کمه ته دریای غمسه برمه کمه دماوند بومه و ته پا اسمه ته زخمی بیه ......

ادامه شعر
علی معصومی

ای همه خوبی گیرم که من از پیش تو رفتم، اثرم چه؟ دلدادگی و عاشقی و شور و شرم چه؟ با لحظه ی پروانگی و خاطره هایت خاکستر جامانده ای از بال و پرم چه؟ گیرم خبری از تو نشد ای همه خوبی روزی که به گوش تو ......

ادامه شعر
حسین یوسفی

(من مستمندومسکین،دلبر دَنی ودارا) من قامتم خمیده، او دل فریب و رعنا شادی‌وعشرت‌ونوش‌باشدنصیب دلبر ازاواگرغمی‌هست‌،خواهم‌که‌باشدازما من هم مثال حافظ حاتم ترین فقیرم بخشم به خال رویش از بلخ تا بخارا ......

ادامه شعر
فاطمه شایگان

من عادت به گم شدن ندارم امّا میانِ حجمِ نگفتن هایت ، مدام مرا گم می کنی وبه دنبال نشانی ام تمام خودت را تکرار؛ من اینجا نشسته ام،ببین! لب اولین ساحل شعرت ، دمِ آن کوچه که با دیدنِ تو دریا شد! همان کو......

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

آینده ام جمله ای نخوانده می ماند در قصه ای غم انگیز....

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

من شاعری به آزادی پرستو هستم بی منطق و مخالف ارسطو هستم قلب من دهلیز جریان عشق است من فلسفه پرداز کمانِ ابرو هستم دکتر سجاد فرهمند ......

ادامه شعر
لیلا طیبی

فانوس،،، کنج انبارِ تنهایی فرسود.. (در تبعیدی ناخواسته) *** با آغاز حاکمیتِ شب تاب! #لیلا_طیبی (رها) ......

ادامه شعر
کریم بازیاری

مرگت بمیرد قاصدک تب کرده ای میدانم در بقچه خیال تو نگاه شاپرک زندان است زخمی بر بغض نفسهایت بود وقتی پنجره آواز شقایق می سرود بر بلندای شاخکهایت سکوت خانه می ساخت و غربت اندیشه ام با رفتنت سرو......

ادامه شعر
علیرضا نقدی

رویم آخر همه از این جهان اما هوالباقی شدم من تشنه‌تر زیرا بود مهدی مرا ساقی اگر فردی خدا دارد چه ترسی از بلا دارد خوشم چون مقتدا دارد چنین مفهوم و مصداقی بگویم حرف چون شهدی بمانم گر علی العهدی زمانی......

ادامه شعر
حسین یوسفی

بعدازاین‌شب‌رابه‌من‌بسپارعادت‌میکنم من به تنهایی تو با اقیار عادت میکنم تا قلم بر داشتم بغضی گلویم راگرفت چند سالی می‌شودهربار، عادت‌میکنم میدهم‌امیدوصلت‌رابه‌خودباسوزاشک باز میخندم به این افکار،عاد......

ادامه شعر
محمد جواد تک فلاح

حرف دل راز مگو باکه زنیم نیست گوش شنوا ,سکوت بهتر بلدیم بارها از پس ان پرده نومیدی ها یا در ان برهه تلخ نابسامانی ها دل خوشیمان یک نفر بود که میفهمیدمان با خبر از دلمان, ما با خبر از حال ان ما کسی را......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

پس از خزان و برگ افشانی ها برف پاک خواهد رسید و پس از سردی ایام روح بهار خواهد دمید زندگی را یک حالت نباشد و حالت را یک زندگی. همچنانی که فصول در تغیر اند زندگی را نیز تغیری باشد و چنانی که افول ها از......

ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

ای کرده به تن پیرهن سرخ غزل جان گردیده ای همچون وطن سرخ غزل جان با داغ گل و لاله چه خون است دل ما دیدی تو به عمرت چمن سرخ غزل جان با لاله رخان دشمن خونی است زمستان روییده گلی آه زن سرخ غزل جان حلاج ون......

ادامه شعر
عنایت کرمی

همدم دیوار بودن هم چه حالی می دهد دور از اغیار بودن هم چه حالی می دهد بی کس و تنها، کنار مجمری از عشق تو تا سحر، بیدار بودن هم چه حالی می دهد با تنی تب دار، لب بر لب فشردن تا سحر عاشقی بیمار بودن هم چ......

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

جغرافیا نیستم که طول و عرض داشته باشم تاریخ نیستم که در گذشته توقف کرده باشم من شعری بی وزن در توصیف رنج های توام مرا ، احساس کن. ......

ادامه شعر
علی مرتضی  موحدی

به نام خالق هستی وقت رفتن رسیده دل شکایت میکند این دل تنگم بار دیگر حکایت میکند این دل من پر از نبودن هایت هست دل دیوانه از این دیدار حکایت میکند حالا که وقتش رسیده راحت باش یارا رویا این هم می......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

تـــــــــــــــو به اندازه ی من غمگینی نه چنین نیست خــــــــــــــودت میبینی من به خــــــــــاروخسی دست وپا کنم تو گل لادن زبــــــــــــــــــاغ میچینی آنچنان غم سر غم می آیــــــــــــــــــد آنچ......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا