تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مرتضی سنجری

《قلمِ سیاه》 مبارکم باشی ای غم که هر شب در بغض متورم گلویم متولد می شوی و من استکانِ دهان تو را با خوش بوترین لغات می آمیزم؛ تا کام تلخ مرا بدون قند بنوشی در شعرِ خفتهِ لب های خشک قلمِ سیاه بر روی گون......

ادامه شعر
مروت خیری

... و من بی تو همچون آفتابگردانم در شب،...

ادامه شعر
انسیه سوسنی

چه تنگ مرا در اغوش گرفته ای آنچنان که تمام رسوایان جهان چشم فرو بسته اند! چه محو در من تنیده ای... ای غم چه هواداری تو دردا چه وفاداری تو... ......

ادامه شعر
Mohamad javad Tak falah

ملیحا فکرکردم تو یک معجزه هستی! در تاریکی تو صبح روشن هستی! افسوس که تو سراب بودی جانا نابودی ما,برای تو بی معنا پس هر چه در این میانه ما بشنیدیم از عشق توو و ,مرد منی در دنیا هر جز به جز عاشقت هستم ه......

ادامه شعر
عنایت کرمی

یاد آن دهکده و کوچۀ باریک به خیر یاد شب های مه آلوده و تاریک به خیر یاد فانوس و گِل و لغزش پاهای غریب یاد احساس خوش و رابطۀ نیک به خیر یاد راضی شدن از هیچ و به هیچ آسودن پرسه در کوی وفاداری و تشکیک به......

ادامه شعر
نازنین نکیسا

جان بی تو به لب آمد،ای دلبر رویایی عمریست که سر کردم با این دل هر جایی رحمی بنما یارا بر حال پریشانم آتش زده بر جانم، این عشق سودایی از قصه عشق ما شهری خبر دارد تو فارغ و اما من آلوده به رسوایی هر چند......

ادامه شعر
Dariush Jelini

دیگه بدجوری دلم تنگه برات واسه جنگلایی که توو چشماته کاش می‌تونستی بدونی دلِ من تاابد، تا همیشه خاطرخواته دلِ من خیلی داره شور می‌زنه خیلی وقته که اَزَت بی‌خبرم کاش می‌اومدی که دلشوره هامو با یه بوس......

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

همچو نی هر دم به صوتی آشکار همنوا با باد شهری کوهسار عشق را ترسیم با روحی صفا روی کاغذ صفحه ای از روزگار با سرشتی پاک جاری همچو آب قلب را فاتح نمودی پیش یار شاعری را یاد با اندیشه ای یادگاری دست خ......

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم رب الشهداء و الصدیقین سرو بستان حسینی ای کوفیان و شامیان اینک شما و من جمعیت نامردمان اینک شما و من من سرو بستان حسینی ام در این صحرا در متن توفان دمان اینک شما و من من شاهد آل رسولم نامسلمانان ا......

ادامه شعر
حافظ کریمی

اگر تقدیر آن قادر مقدر بر دلم گردد به تدبیرش در این دنیا تلاشم مقتدر گردد خداوندا سپاس از این همه اعجاز و تقدیرت مقدر کرده ای که من شوم تسلیم تدبیرت مدیر و مقتدر تنها تعلق بر تو دارد ربّ تویی ......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

نوری به دو چشم من از رب غفور آمد علم و ادبم نزدش آنگه که صبور آمد آن رحمت رحمانی عقل است و خدا داده آن عقل خدا داه اول به ظهور آمد ٭٭٭ هر کس به ر......

ادامه شعر
طارق خراسانی

ارغوان شاد از آن است که یارش آمد سالها رفته ز بر، باز کنارش آمد ارغوان خنجرِ پاییز به جانش نرسد کان مسیحانفسِ و سایه، قرارش آمد پ. ن پیکر زنده یاد هوشنگ ابتهاج به ایران منتقل خواهد شد. ......

ادامه شعر
علیرضا آرین مهر

آیا تمـاشـایی سـت پـــروازِ پـرستوها؟! حالا کــه شهـرم رفته توی جیبِ اخموها . اشبــاحِ سرگردان خبر دارند در این شهر پاشیده گردِ خواب حتی روی شب بوها . ما از رها بودن چه می فهمیم چون اصلا بــادی نم......

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

رسم خوبان، گریه در خندیدن است چشم بستن بر بدی، بِه دیدن است زخم را با بوسه پاسخ دادن است پای حق در هر زمان اِستادن است رسم خوبان، آری از خود ماندن است بر دوام دوستان، افزودن است سر درون لاک خلوت بردن ......

ادامه شعر
محمد  عالمی

ز این نامرد می های ز ما نه من چه بنویسم زاین شورو شرر های زمانه من چه ئبویسم ز فریاد درو نم گر بگو یــم من چه گو یم ز این در و غم دوران و ا نفسا چه بنو یسم زمانه پر ز نیرونگ ریا گردیده ا ی جــ......

ادامه شعر
علی اصغر رضایی مقدم

نامه ای بخوان که دلم ناله سر دهد بُغضِ گرفته را به دو چشمانِ تر دهد کِلکِ سکوت را به دُرِ دیده گان شب بر برگ گل به دست نسیم سحر دهد نی نامه ای بخوان که دل قد خمیده ام خود را به دستِ قامتِ سروی، ثمر ده......

ادامه شعر
عباس پاریزی

سوزی مرا سازی مرا در آتش اندازی مــرا راهــم کنی سـوی خطــر بر اندکـی باری مرا با نازِ خود نازم کنی انــدک سرافرازم کنـی دستی به دستم آوری در شـور دراندازی مرا شادم......

ادامه شعر
کاظم قادری

بعد از این سینه ی من خانه ی اولاد غم است پر از این طایفه ی ظالم نامحترم است شرح آشفتگی از عشق قمر چهره ای است که برای من از او بهره تماما(تمامن) ستم است طفل احساس مرا برد و به من گفت نیا که سزای ت......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

ای بهانه! چقدر زیبایی! اصلِ مهر یّ و پاک و بالایی مقصدِ بهترین تمنّایی شاهدِ خوش ترین تماشایی عاشقت شده ام. شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور (مهدی)......

ادامه شعر
محمد جواد تک فلاح

ان پل که خراب کرده ام پشت سرم ! پشتم به تو گرم بود ای تاج سرم از گرمیه ما, تو گرمتر هم دیده ای؟ بی بحث و جدل, مهربانتر دیده ای؟......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا