تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
jalal babaie

باز کردم من هوایت پس کجایی چه هوایی پس بیا. یاد آن خنده های زیبای تو، آه از آن خشمی که داشتی رفتی کجا. من نمی دانم کجایی در چه حالی در چه فکری. کاش گاهی فکر من در ذهن تو باشد عبور ای بی وفا. لحظه ای ب......

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

آه ،بگذار به سودای تو جان بگذارم! پای، در همهمه ی کفر جهان بگذارم تا شب مسخ یهودایی دل، سیب آسا بوسه در خوابگه دخترکان بگذارم تا بلوغ ختن شرح اهورایی دوست بر دل خار سبک، ‌داغ خزان بگذارم اشک اشراق ......

ادامه شعر
ادریس علیزاده

می‌فشارد دست ناپاکی گلوی کشورم از بروز زخم هایی که شد زرد رویی کشورم پیکرش بی وقفه درگیر همه رنج و بلا علت آن ارمغانی از خدا شد سهم ما نعمتی که او درون خاکمان هدیه نمود از حسادت دیده‌ی بیگانگان ترکی......

ادامه شعر
سکینه شهبازی

آسمان چادر سیاهش را پهن کرد اندوه و تاریکی مرا فرا خواندن باز به آغوش تنهایی ها ای کاش در تجمع تاریکی ها جرعه ای از نور خورشید بتابد تا روشن کند اندیشه های نابم را... @سکینه_شهبازی......

ادامه شعر
سیدرضا موسوی راضی

دیدمت ای نازنین و شد دلم خــــالی ز غیر خالی از حرص بهشت و حوری و ترسای دیر هرچــــه دل می بُرد بستم بر شهابی رهگذر تا شود پاسخ به هر چشمک زنی فی الجمله خیر گـــر قبول افتد شوم بر روی ماهت مشتری م......

ادامه شعر
حافظ کریمی

دینی بهتر از دین اسلام نیست خودشناسی دانی اسلام چیست خودشناسی رسی به رسول حبیب رسول شناسی رسی یقین به طبیب طبیب که رسیدی درمان مطلقی دائم العزیز و نهایت محبتی شافی و کافی و باقی و راضی اول و آ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی لطفی رَب فرما نَیافتد به کسی کار کسی در بِلدادی که همه دل شِکنند چون قدحی مرحمت فرما نگردیم به شکستن تَبهی شادی ها رفته و غم وارد دل ها گردد آن دیاریست که گداهای د......

ادامه شعر
حافظ کریمی

و خواهم ماند در حکمت های الله نخواهم کرد رها تا حق کند راه حسادت را کن رها ای گنه کار که آخر با حسادت می روی چاه کسانی را حسادت، زیبنده است بجای رب هوای نفس، بنده است یقینا در جهان حافظ ......

ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

ماه زیباست مثل یک گهواره پیداست ماه آیا فکر فرداست صبح شد رفت ماه خوابید زان طرف خورشید تابید ماه کامل شبیه توشد تو شبیه یک گل سرخ عاشقم من برآن لب سرخ ماه ها در انتظارم تا ببینم روی یارم باشد این ......

ادامه شعر
مهدی  صدری دولق

یک خواستم و تو به من بیست دادی از خاک بودم و هرچه نیست دادی کج رفتم و تو هشدار دادی گوش ندادم و باز اخطار دادی گویی چیزی فهمیده بودم،شاید کمی صدایش را شنیده بودم،شاید گفت که توبه کن بنده ی من آن صد......

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

جهان غلیظ زنانگیم، بارانی شانه های توست و انتحال لبهایت، تا شبی به جای تو مرده باشم.. خون گریبان غزلخانه در آبراهه ی جنگها پیدا نیست.. و اسکندریه، تازیانه های مورب آتشست.. آه دریا صدایم میکند و ......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

ز روز اولش تصمیم بـــــــــــــاید و پیوند را نمود دونیم بـــــــــــاید جدا از آب همچون ماهی اش کرد کسیکه ماندنی نیست راهی اش کرد و آنکه بــــودنی باشد معلوم است که آنکه بودنی نیست باشد، شوم است تحم......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《اثر انگشت》 شکسته شدنم را دوست دارم مثل شاخه ی درخت بید کهنسال یا شبیه خطوط نستعلیق که از بُخار چشمانت می بارد بر تن کاغذهای کاهی دفتر شعرم، ببین..! چگونه دلتنگی چکه می کند میان بغض متورم گلویم و جای......

ادامه شعر
علیرضا خوشرو

چون زلف تو در بادم،در اوج پـــریشانی چون جغد شباویزم، در بی ســـر و سامانی تو بی خبری از من، من مست و خمار تو غمهای دل مـــــارا بهتر کـــــه نمیدانی مهمانِ تو ام امشب،بنشین و تماشــا کن این حال پری......

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

قهر می کنی ، آب می شوم، روی بَر کِشی، خراب می شوم، پیشانیت چین دارد و من اینچنین، بی خواب می شوم، عادت ندارد گوش من، تا بشنود از تو گِله، چشمم ندیده تا کنون، از تو غرور و فاصله، یاد آر که دست نرم تو، ......

ادامه شعر
jalal babaie

گه گاهی میشوی پیدا می شوم شیدا. حس مرموز به من دست داد از جانبت لیلا. آنچنان محو بودم در تماشای تو ای معشوق. ذهن من فراموش خانه ی شده که نداند کی گمی کی پیدا. با شکنجه ی که توسل به آن جستی مرا به غم ک......

ادامه شعر
سیدرضا موسوی راضی

امروز مـــــرا خراب و ویران کردی شیدا دل من اسیر حـــــرمان کردی قاضی شدی و محاکمه فـــــــــرمودی حکمم به قصاص و حصر و زندان کردی ناکرده گنه چــــرا چنین ؟ بی انصاف ! آیا که چنین ز کینه فرمـــــان......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سروشی در مکتب ادبی نورگرایی دور از آواز مرغکان بودم در غم شهر، نوحه خوان بودم جانِ ارزان به دست در کلانشهری "قیمتِ دلخوشی _ گران" بودم آمدم به چمن چای می نوشم عکس می گیرم شعر می خوانم و بدون......

ادامه شعر
مهدی قناتی

چشم هایش می سوزاند گویی قبل از گریه مست بود ...

ادامه شعر
محمد مولوی

سختی تنهایی ، در تنها بودن نیست قسمت سخت تنهایی آنجاست که نمی دونی شام چی درست کنی . یا فردا ناهار ... محمدمولوی...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا