چه کنم،
مرغ دلم باز هوای کودکی دارد پس از پنجاه!
سردی بالش به آن بامِ خانه ی گسترده زیر چتر آسمان صاف و مشحون از ستاره،
به زیر نور مهتاب اَمردادی،
و آن پشه بند سفید چارگوش،
آویخته از میخ ها بر دیوار،
و خرپُشته که بوی کاه گِلش بعد از نم باران،
چه راحت دلربایی می نمود از ما کودکان بی خیال و غرق در رویا!
و یک پارچ پر از آب گوارا با کمی یخ،
در کنار بلورین لیوانِ بلند بالا،
تشک ها فربه از پنبه،
درون پارچه ی ساتن،
که با کوک درشت مَش صفر، گوئی به ساز تک تک دلها در آن ایام،
همیشه کوک بود و بر نمی آورد نوائی جز نوای بی نوائی ها...
چه دنیای قشنگی داشتیم آنگاه،
که تن را بی مهابا می سپردیم
به احساس لطیفِ آن خنک جریانِ پیچیده در آن بستر،
و طاق باز،
چشم از کواکب بر نمیداشتیم...
خوشه ی پروین،
سحابی،
دُب اکبر، به نزدیکش کمی دورتر،
چه زیبا بود آن توله خرس که بودش نام و نشان: اصغر!
و نورانی ترین فانوس،
در آن چادرسیاه شب فروز،
اما، همان قرص قمر بود، فرخ و رعنا،
و گاهی هم جُدَی از پشت ابرهای شبانگاهی،
به نزدیک افق چشمک پرانی می نمود با ما،
لحاف گل گلی، چهل تیکه ما را،
زیر آن مور مور شدن ها،
محافظ بود از سرما،
که شب های کویر سرد است بی تردید،
و گاهی چشممان می رفت در تعقیب نوری ثاقب و فرّار،
و می گفتند به ما آنگاه،
که مردی یا زنی یا کودکی اینک،
رها شد از تحمل های این دنیا....
همه اینها،
شدند بغضی برایم اینک اینجا،
به زیر آسمان سُربی شهر هزار دروازه ی رنگین،
پر از لامپ نئون با زرق و برق جعلی و بیجا
کجائی آسمانم؟ من کجا بی تو؟
چرا دیگر مرا محو فسون سفره ی گسترده خود،
همان جشن چراغانی ها،
نمی خواهی؟
دلم تنگ است بی اندازه این شب ها،
برای خفتن آنگونه حتی یک نفس اینجا....
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 30
امیر عاجلو 03 خرداد 1400 20:45
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 10:03
زنده باشی ای عزیز
منصور آفرید 03 خرداد 1400 21:00
درودتان باد، چه زیبا بود.تماشای آسمان و خیره شدن به ستاره ها
وصبح بیدار شدن با صدای عشقبازی گنجشکها
اما همه خاطره شده آمد
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 10:02
ای دل غافل
ای دل خیره
یادش به خیر و خوشی
آمد و گذشت و تصویرش ماند و بس
دمتان گرم جناب آفرید و در پناه حق تعالی باشید
سعید فرضی زاده 03 خرداد 1400 21:24
سلام ، بسیار بسیار زیبا استاد توانا وهنرمند و شاعر چیره دست همیشه بسرآیید به زیبایی تمام
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 10:01
البته شما بر نهج ادب و تربیت والای خانوادگی این کمینه را با لفظ بسیار بزرگ "استاد" خطاب می کنید که از بزرگی تان است اما در همین دوران دانش آموزی هم افتخار می کنم که سیاه مشق هایم را به لطف می نوازید دوست خوش قریحه ام
محسن جوزچی 03 خرداد 1400 21:46
درود بر شما ،مانند همیشه زیبا و دلنشین ،،،پر از لامپ نئون و زرق برق جعلی و بیجا
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 09:59
چشم دلتان روشن عزیز همراه
ان شاء الله پس از بازیابی سلامت کامل و رفع بیماری منحوس کرونا ایضا، کارهای زیادی به اتفاق انجام خواهیم داد برادر
منتظر خبر درمان کامل شما هستم با امید فراوان
این گلها هم تقدیم به رسم رفاقت
محسن جوزچی 05 خرداد 1400 23:20
جناب هایل مقدم نازنین هزاران درود بز شما ،مهرتان و محبت بی دریغ شما همواره شامل حال بنده کوچک بوده و هست ،امیدوارم پاینده سر فراز باشید
حسن مصطفایی دهنوی 04 خرداد 1400 06:33
سلام و درود استاد گرانقدر
عالی است
سربلند و پاینده باشید
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 09:57
تحفه ای است ناقابل تقدیم به استاد عارف و سالک راه حق
امید که مقبول افتد
سیمین حیدریان 04 خرداد 1400 07:53
سلام و درودها
مرحبا
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 09:56
سَرورید بانوی خوش قلم
ممنون که هستید و انرژی بخشید
محمد خوش بین 04 خرداد 1400 12:11
سلام و درود بزرگوار استاد عزیز و مهربان
متفاوت
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 09:55
عزیزی جناب خوش بین
در محضر دوستان متفاوت اندیش و تیز بین سعی باید نمود تا در دام روزمرگی و تکرار نیفتاد
ممنونم که چنین عقیده دارید
فائزه مومیوند 04 خرداد 1400 17:51
درود بر شما جناب هایل مقدم عزیز
دستمریزاد از چنین شاعرانگی مثل همیشه لذت بردیم
بینظیرید شما مانا باشید و بسرایید شاعر اندیشمند و فرهیخته
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 09:53
خواهر خوبم قدردان این کلام صادقانه شیرین و جانبخشتان هستم
عمرتان دراز و لحظاتتان سرشار از خوشی و نشاط
علی آقا اخوان ملایری 04 خرداد 1400 19:10
درودها بر استاد مقدم گرامی
بسیار زیبا، دلنشین و سرشار از احساسات لطیف سروده اید
دستمریزاد
قلمتان نویسا
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 09:52
سپاس از لطف حضورتان عزیز معزز
واگویه عمر رفته همیشه دل آرام است
مرحمتتان مستدام
کیوان هایلی 05 خرداد 1400 09:13
درودها بر شما استاد هایل مقدم بزرگوار و ادیب
بسیار زیبا و دلنشین سرودید
قلمتان نویسا و سبز
کاویان هایل مقدم 05 خرداد 1400 09:50
بادا مبارک ایام خوش بر شما دوست همدل
یاد آن ایام و آن احوال قدیم زنده
جواد امیرحسینی 05 خرداد 1400 17:56
سلام و عرض ادب. دستتون درد نکنه برای بادآوری اون روزهای زیبا و فراموش نشدنی.
کاویان هایل مقدم 08 خرداد 1400 10:42
پاینده باشی عزیز
خوشحالم مرور خاطراتی مشترک با عزیزان هم دوران داشته باشم هر از گاهی
کاظم قادری 06 خرداد 1400 08:56
سلام ودرودهایتان بسیار زیبا بود جناب هایل ادیب و بزرگوار متاسفانه گذشت ورفت وخاطره شد حیف
کاویان هایل مقدم 08 خرداد 1400 10:43
سپاس از همذات پنداری شما دوست خوب
بله ایکاش صفای آن دوران و آن مردمان هنوز پابرجا می بود. زمان را که گریزی نیست
جواد مرادی 06 خرداد 1400 13:39
درود جناب هایل شاعر گرانقدر
خانه ات آباد
فوق العاده بود ایوالله
کاویان هایل مقدم 08 خرداد 1400 10:45
شادم از ابراز محبت دوستی چون شما عزیز و همراه
شبنم رحمانی 06 خرداد 1400 16:22
درود بر شما استاد هایل مقدم . ما رو با خود همراه کردید و بردید به ایام خوش و زیبای کودکی .ساعت ها تماشای آسمان و شمردن ستاره ها . چقدر زیبا به تصویر کشیدید. احسنت بر شما
کاویان هایل مقدم 08 خرداد 1400 10:49
دلشاد باشید بانو جان
بخشی از وجود من در همان رختخواب سرد شبهای تابستان زیر پشه بند بالای پشت بام ماندگار است. با رادیوی آیوا دارای موج گیر سِلِکتوری که بعضی اوقات ترانه های درخواستی از خارج از مرزها را هم میشد با آن گرفت. هرچند امروز دیگر کار پیش پا افتاده ای است ولی یک موقعی به جز سرود انقلابی یا آرم اخبار چیز دیگری از رادیو نمی شنیدید و آن موقع بود که در غیاب سایت و ماهواره و این حرفها، ارزش آن رادیو مشخص بود.
به هر تقدیر شاید روزی نوشتم در کتابی اندکی از آن زمانها....
گوشه ای از این خاطرات در کتاب "آقا داداش و حکایتی چند" در سایت طاقچه اثر این کمترین بازتاب شده که خواندنش خالی از لطف نیست.
شبنم رحمانی 10 خرداد 1400 07:37
درود جناب هایل مقدم . بله بخشی از وجود اکثرمان در لابلای صفحات آن روزها بجا مانده .باور میکنید الان صدای رادیو برای من آزار دهنده است .انگار کسی سازی را ناکوک و خارج میزند. حتما بنویسید .مطمئنا بسیار زیبا و جذاب خواهد شد و آیندگان با خواندنش لذت خواهند برد.متشکر بابت معرفی کتاب آقا داداش و حکایتی چند. حتما میخوانم .