ک : در آن روزی که می میرم چه میشد نازنین یارم
د : که چون آهـو خرامان سـرکشی بر چوبه ی دارم
ک : به یاد آن بت سیمین چنـانم گشتـه دل غمگین
د : که از دنیـا و ما فیــها خدایـی سخـت بیــــزارم
ک : نه فرهادم نه شیـرینم شدم آن یوسف مصری
د : که یک عمـریسـت در بند زلیــخای تو می بارم
ک :بیا بنـگر که مجنـونت طلوعی نیست بر شامش
د: طلـوعم باش ، لیـلایم که من هم تیـشه بردارم
ک : چنان بردی قراراز دل که شک دارم به امروزم
د : که تا مغـرب بپاید این نفــس در جان تب دارم
ک : خـدایا گر رها گشتــم ازین دریای بی سـاحل
ک : کنـم درگوشـه ای ماوا و دل بر شعــر بسپارم
ک : به شام هجر « دلجو»یی« حزین»م قصه ها دارد
د :که همچون شهرزادی می نوازی ، زخمـه بر تارم
د : بیا قصــر عزیزت را گل افشان کن که می دانم
د : چنان یوسف صـفا بخشـی به صحـن گرم بازارم
ک : به ترفندی چنان عاشق شدم در چشم شیرینت
ک : که صدها خسـرو دل مانده در هنـگامه ی کارم
د : به بزم شاعران امشـب گلسِتــان کـرده ای بر پا
د : ز تفسیـر تو مسـرورم ز تعبیـر تو ســــر شارم
ک : بیا«دلجـــوی» من بگذر که فردا بعدِ می گویی
ک : «کمال» من «حزین» من، خرابش کردی اشعارم
د : سحــرشد خستــگی بالا گرفــت و خواب بالاتر
د : به هذیانـم ز استــادم ، امیــد مغفـــرت دارم
=================================
اساتید و دوستان شاعر خوبم این نمونه ای از مکتب داری استاد دلجو هست که در ایام گذشته برای پیشرفت من (اگر پبشرفتی بوده) این چنین استادانه دستگیرم بودند و قدم به قدم راه ادبیات را بر من می آموختند، این شعر حاصل شب بیداری این عزیز است که تا نزدیکای صبح در پای نت نشسته و بر من تعلیم می دادند، و مجموعه اشعاری شد بالغ بر 50 بیت که همه بداهه بودند ، و هیچ یک به خاطر خاطره انگیز بودنش، تا به حال ویایشی انجام ندادیم ،گزیده ای از آن برای قدر دانی از این استاد ارجمند را خدمت تان ارائه دادم
مصاریعی که با حرف «د» مشخص ده اند از استاد دلجویی ست و مصاریعی که با حرف «ک» مشخص هستند از بندۀ حقیر
================================
آن باغ گلم دیدی ، جان دادم و بار آمد
دی بود و زمستانی ، لیلم چو نهار آمد
آمد چو شمیم گل،«دلجو» به دلداری
بر تشنۀ دیداری ، گویی که نگار آمد
...
نظر 38
-
-
حسین دلجویی 28 خرداد 1394 15:17
سلام بر حضور مهتابی و صفا بخش مهربانوی آب و آیینه و آفتاب ملک مهر و عشق و ادب ، زهرا بانوی مهرآیین و بزرگمهرم...
سپاسگزار سبز اندیشه و صفای نگاهتانم ، دختر بزرگوارم..
مردم شهر من نمی دانند ، درد من زجر من نیاز مرا
مردم شهر من نمی خوانند،قصه ی زخم های باز مرا
-
کمال حسینیان 28 خرداد 1394 20:22
درود بر زهرا بانوی گرامی
سپاس که هماره با حضور خودتان، مشوق زبانم و کلامم هستید
پاینده باشید بانو
-
-
حسین دلجویی 28 خرداد 1394 04:43
سلام بر نازنین استاد گل و صاحبدل و متواضع و شاگرد نوازم..
خدایی نمیدونم چی بگم و چی بنویسم
فقط اینو میدونم که
در محضر استاد ، خموشی ادبست
گل نرگس و خاک شد همنشین
که رویید شعری چنین دلنشین
/
کمال عزیزم که دُر می سرشت
کمالات خود برشمرده چنین
/
تماما سروده ز اخلاص خویش
به شعری چنین دلکش و راستین
/
چنان رود جوشنده از کوهسار
روان گشته بر سبزه زار زمین
/
ز دلجوی بیدل سخن رانده ست
نموده ست دلجو بسی شرمگین
/
به خالق که شرمنده ام ، وای من
که بنشسته دارم عرق بر جبین
/
گریزی ندارم که پا پس نهم
که بسته ست راه یسار و یمین
/
قسم میدهم خالق شعر و شور
که هیچت نبینم حزین و غمین
/
ببخشم به نام بزرگت همان
ببخشم به شعر حقیرم همین
/
همیشه بمانی به عشق و صفا
کمال گرامی ،عزیزم ، «حزین»
/
بداهه...
-
کمال حسینیان 28 خرداد 1394 20:41
درود بر نازنین داداشم و خوش کلام ترین استادم
امیر غزل جناب دلجویی
من کلام کلایسک را بیشتر به شما و بانو راحیل گرامی مدیونم، دو استادی که مهربانانه صادقانه و خالصانه ، تعلیمم دادید
هر چه از شعر دارم تقدیم شما دو بزرگوار
آن باغ گلــم دیـدی ، جان دادم و بار آمد
دی بود و زمستــــانی ، لیلــم چو نهار آمد
آمد چو شمیـــم گل،«دلجـــــو» به دلداری
بر تشنــۀ دیداری ، گویــی که نـــگار آمد
شمعیست پرازآتش زان تاب که گرفت جانم
آنسان که دلم می سوخت ،پروانه به نار آمد
راه نفسـم بگرفت ،زین بغض که من دارم
از نای حـــزین من این نغمـــۀ زار آمــد
از باد خــزان هرگز اندیشـــه ندارم چون
آتــش ز گل و گلشــن بر پای چنـار آمد
بلبل تو برو دیگر،کس نیست دراین بستان
خارست همه، زخمـش، بی حد و شمار آمد
خورشیــد که بر تابد، زردی بدمـد بر من
آثار رکــودم بیـن، بر چهــــرۀ زار آمـد
ای کاش که پرچینـی ، بر باغِ دلم بودش
هر تازه گلــم پژمــرد، هر چند بهار آمد
می گرید و می خندد، بر حالِ منِ مجنون
بر بخــت تباه من، هـر کس به نظار آمد
چون خاک نشین گشته،بیچاره«حزین» اینک
از نحســی اقبالـــش، غم ها چو قطـار آمد
================
درود بر استاد خوبی ها
باشد که این گونه ذره ای از زحمات تان را توان جبرانم باشد
پاینده باشید
-
امیرحسین زمان 28 خرداد 1394 11:44
بسیار زیبا توضیح رو که خوندم خیلی برام جالب بود واقعا چه وقتی گذاشتند و چه سروده های جالبی شده انگار دونفر یک حس را بیان کرده باشند
و اگر نمی گفتید معلوم نبود که شعر حاصل زحمت دو نفر است.
جالب و زیبا بود مخصوصا دوبیت اول.
-
حسین دلجویی 28 خرداد 1394 15:31
درود جناب زمان متذوق و مهر آیینم
خوشحالم از آشنایی و سپاسگزارم از حضور سبزتان در محفل انس و ادب جناب حسینیان والاگهرم...
البته که ماحصل کامنت حضرتعالی ، عصاره چشم زیبا نگر و چشم انداز
ی از ماورای پنجره ی سبز زلال طینت تشویق گر شماست
ولی اینم من اضافه کنم که چون اصولا مصرع مطلع و اکثر مصاریع فرد را جناب حسینیان تدوین میکردند
بنده بالطبع مقلد و ادامه دهنده راه و بنوعی مکمل مضمون انتخابی ایشون بودم
و همه دلبری ها و دلنوازی ها و شاعرانگی ها از ایشانست..
مصداق...
رشته ای بر گردنم افکنده دوست
میکشد هر جا که خاطر خواه اوست
شاعران توصیف ها کردند از چشمت ولی
آنچه من دیدم فراتر بود از تفهیم ها
-
کمال حسینیان 28 خرداد 1394 20:51
سلام و درود و خیر مقدم مجدد خدمت داداش گلم جناب امیر حسین عزیز
این که فرمودید از هنر والای جناب دلجویی هست که اکثراً مصاریع اول را من می گفتم و ایشان دایرۀ واژگانی شان دریایی ست در برابر من می توانستند با ادامۀ همان مطلب ، قافیه ای مناسب هم بیاورند
باز هم سپاس که مهمان صفحۀ حزنم بودید
پاینده باشید
-
-
حسین دلجویی 28 خرداد 1394 15:51
درود جناب اصغر پور گل و گرانمهرم...
خوش امدید و صفا آوردید و میزبان شادیمان بودید در ادب سرای شور انگیز جناب حسینیان بزرگوارم...
راستی بزرگوار،
دیشب با خودم گفتم ک پیرو اشنایی و بقولی دوست گرمابه و گلستانی و حتی نسبت برادری با جناب صمدی عزیز یا همون به اصطلاح خودمان «داداش علی» موضوعی در مورد انتخاب وزن در پست ایشان مطرح کردم ، که انگار کم کم و به تدریج باعث بحثی گسترده و نقد و نظر دوستان و مناظره و مباحثه ای غنی و آموزنده شد..
جناب حسینیان
جناب طارق عزیز
بانو فاطمه خواجوی
و
و...
خود جناب صمدی عزیز هم که گلایه دارند به احساسشان در شعر کم لطفی شده است و خلاصه مابقی دیگر عزیزان و بزرگواران ک هر کدام بنوعی شکری افشاندند و شهدی فشاندند..
منظورم این بود که من فقط دوستانه ومن باب رفاقت و نزدیکی و برادری با علی نازنین ملبی را شاید کمی با دستمایه سرسری و دوستانه مطرح کرده بودم
و این برمیگردد به سابقه ی آشنایی ها مان که پیوسته با هم کل کل شعری داریم
حتی در خانه ی خودمان
اما اگر میدانستم که این بحت میخواهد ادامه پیدا کند، شاید به گونه ای دیگر و بقولی جدی تر و منطقی تر وجامع تر همراه با شهود و استناد های مستند و مشهود تر بیان میکردم..
حالا بنوعی حالت کسی دارم که بر مبنای اشنایی با دوستش شوخی کرده باشد و دیگران آنرا جدی گرفته باشند و به آن پروبال داده باشند..
البته الان شخصا ،چنین احساسی دارم...
ولی یک نکته را هم بگویم که بنده با پیشنهاد جناب طارق عزیز مبنی بر اضافه کردن یک حرف «میم» به کلمه «هنوز» بیشتر موافقم و بیشتر به دلم نشست و و بنوعی ایشان حجت را تمام کردند..
چون دقیقا با اضافه کردن یک هجای ایشان کسر و کمبود آن افاعیل جبران و بر زیبایی و دلنشینی موسیقی آن وزن افزوده شد.....
ببخشید که یکباره بیادم آمد و شاید این کامنت را می بایست در آن پست میگذاشتم
درود بر شما که بانی جرقه ای شدید که با پی گیری و دامنه بخشی آن باعث شدید بیشتر بدانیم و بیشتر بیاموزیم
از شما و جناب صمدی و دیگر عزیزانم بی نهایت سپاسگزارم..
راستی اینرا ناگفته نگذارم ک جناب صمدی همیشه خواهان اینند که دیگر عزیزان اشعارشان را نقد و بقول خودشان سلاخی کنند...
من کمی بیشتر از عشق تو را می فهمم
عشق راه و روش بچه دبستانی هاست-
روح الله اصغرپور 28 خرداد 1394 16:23
کانون اشتیاق من امروز داغ شد
با گل نشست جذبه گلزار باغ شد
هنگام رقص کردن گل نوبهار هست
پایان انتظار پیام از نگار هست
راجی
با عرض معذرت از همه دوستان که به زحمت افتادند.
-
کمال حسینیان 28 خرداد 1394 20:52
سلام راجی عزیزم
یاد ایامی که با گل روزگارانی داشتیم
داداش ممنونم که مهمان حزن نوشته هایم بودید و شرمنده که کلامی در خور نظر والایتان ندارم
سپاس
-
-
بهناز علیزاده 28 خرداد 1394 17:27
بسیار زیبا درود بر شما جناب حسینیان گرانقدر و استاد دلجویی ارجمند،
-
کمال حسینیان 28 خرداد 1394 20:54
سلام و درود بر بهناز بانوی گرامی
تووی این چند وقت که من در این سایت می نویسم ، هماره همراه و مشوقم بودید، تمام بودن هایتان را سپاسگزار و ممنون و مدیونم بانو
پاینده باشید
-
طارق خراسانی 29 خرداد 1394 10:01
با سلام و درود بی حد
بنده با بانگی بلند و با اطمینان کامل می گویم حضرت استاد حسین دلجویی یک پدیده ی ادبی در عصر ما می باشند.
عالی بود
چه کار زیبایی این قبیل همکاری ها به رشد ادبی شاعران عزیز کمک های شایان توجهی خواهد داشت.
حضرتعالی و استاد دلجویی در پناه حق سلامت و شاد باشید .......................آمین
-
حسین دلجویی 30 خرداد 1394 19:36
بازم دست ب چوب شدید استاد
ما ک باشیم ک اندیشه ی ما نیز کنند
ما را همان ب ک به شاگردی عزیزان اهل ادب مفتخریم و ب همقدمی شان میبالیم...
جای چه کسی باشد در خانه ی دلجویی
تا مــهر تو پُر کرده کاشانه ی دلجویی
.
در صبح دلـم سر زد تا مـهر فروزانت
لبریز ز عشقت شد پیمانه ی دلجویی
.
کرده است خداوندم فـردای بهشتش را
با هدیه ی امروزت ، بـیعانه ی دلجویی
.
گل گفتی و دُر سفتی افسون تو شدجانم
دردا که شود باور ، افسانه ی دلجویی
.
گر شــمع رخت ایدوست بر سینه نتابانی
دور چه کسی گردد پــروانه ی دلجویی
.
بت خانه ی یونان را برگو که فرو ریزند
تا چون تو بتی دارد بتــخانه ی دلجویی
.
حاجت نبود دل را برگـنج سلـــیمانم
تا چون تو دُری باشد دُردانه ی دلجویی
.
پایان دل تــنگم امـــروز تو امضا کن
تا ختم به خوش گردد، پایانه ی دلـجویی
حسین دلجووو -
کمال حسینیان 30 خرداد 1394 21:12
سلام و درود بر استاد عزیزم جناب طارق
مانده ام چه بنویسم که بیانگر کمال امتنان و شکرگزاری ام باشد
همیشه شاگرد نوازی کرده اید و سر مشق مشق هایم بودید
بی نصیبم که تو آگه شدی ای محرم راز
مهـــربانا به دعایی دل صـــد پاره نواز
نه به آهم اثری مانده و نه شــور به سـر
باراللهــا به کرم بهــر «حزین» چاره بساز
وامدار مهر حضورتان هستم
-
نگار حسن زاده 29 خرداد 1394 12:34
سلام و عرض ادب و احترام استاد حسینیان گرامی
شعر مشترک بسیار بسیار زیبایی بود
درود بر هردو بزرگوار
رمضانتون عسل
-
کمال حسینیان 30 خرداد 1394 21:13
درود بر استاد عزیز ، نگار بانوی گرامی
همیشه مدیون مهرافروزی هایتان هستم
سپاس که هماره مشوق کلامم هستید بانو
-
کرم عرب عامری 29 خرداد 1394 14:04
درود فراوان بر شمایان
اگر نام تلمذ اینست ماکه نامی بر هنرتان نداریم استد
-
کمال حسینیان 30 خرداد 1394 21:14
درود بر استاد عامری عزیزم
هر چه دارم از همکلامی با شما بزرگواران آموخته ام
پاینده باشید
-
دادا بیلوردی 30 خرداد 1394 00:35
درود بر اساتید بزرگوار، جناب حسینیان و جناب دلجو
زیبا خلق فرموده اید -
کمال حسینیان 30 خرداد 1394 21:16
درود بر یار همیشگی کلام حزینم
داداش و استاد بیلوردی عزیز ، سپاس که پیوسته مشوق این ذوق ناقصم هستید
پاینده باشید
-
اصغر چرمی 30 خرداد 1394 08:15
سلام ودرود
احسنت
نه فرهادم نه شیـرینم شدم آن یوسف مصری
که یک عمـریسـت در بند زلیــخای تو می بارم-
کمال حسینیان 30 خرداد 1394 21:17
منون و مدیون حضور بامرام تان هستم جناب چرمی
درود بر شما و مهرافشانی تان
-
احمد البرز 30 خرداد 1394 17:11
سلام
دوست فرهیخته آقا کمال حسینیان
در محضر شما و استاد دلجویی می آموزم
هنر مندی در شعر به وفور یافت میشود -
کمال حسینیان 30 خرداد 1394 21:18
درود بر عزیز و استاد دلم جناب البرز
داشتن دوستی والا مرام چون شما همیشه مایۀ مباهات من است
مهر حضورتان را سپاس
-
قاسم افرند 30 خرداد 1394 23:28
سلام بر حضرت حسینیان بزرگوار
چه حرف ها که درونم نگفته می ماند
خوشا به حال شماها که شاعری بلدید
رضا احسان پور
واقعا خوشا به حالتون -
علی صمدی 31 خرداد 1394 09:28
سینه در سینه کمالات تو را دلجو برد
مثل شخصی که دل از دخترکی خوشرو برد
به کمالات تو عاشق شد و دلجویی کرد
سپس از قافیه شعر تو اشعار تری نیکو برد
از سر شب تا سحر دلجو کنار شعر تو
میبرد دل از ردیف مستعار شعر تو
تا کند اشعار را با وزن عشقت هم ردیف
می نشیند می تراود در بهار شعر تو
بداهه بودند.
ببخشید اگه بد شد.
لذت بردم از بداهه سراییهایتان
و اموختم در محضرتان
همیشه شادمان باشید
-
مهری خسرو جودی 01 تیر 1394 01:15
سلام بزرگوار جناب حسنیان گرامی واقعا زیبا و عالی سروده شده ممنون از استاد گرامی جناب دلجو پاینده باشید
-
زیبا آصفی (آمین) 02 تیر 1394 02:55
سلام و درود به هر دو شاعر بزرگوار
بسیار زیبا و استادانه بود و لذت بردم از شیوایی قلم هر دو ارجمند
کلک قلمتان پویا و استوار -
اله یار خادمیان 04 تیر 1394 23:31
سلام و درود بر شما نوشیدم ازگل عصاره ی اندیشه شما محظوظ شدم جاودانه باشی
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
تمشک رنگی
-
سعید کریمی
-
باقر رمزی باصر
-
فرهاد نیکبخت
-
ترانه اسماعیلی
-
علی حسام زاده
نقد 2
کمال حسینیان 28 خرداد 1394 21:02
سلام و درود خدمت تمامی دوستان عزیزم
توجه داشته باشید وقتی شعری مشترک نوشته می شود، معمولاً این گونه مرسوم بوده که یا به صورت سوال و جواب می نویسند و یا هر کدام موضوعی جداگانه را به هم تقدیم می کنند، ولی این شعر یک غزل واحد و یک سره است ، که این هم از کرامات استاد می باشد خواستند مکنونات قلبی و شعری شان را با من بی مقدار تقسیم کنند
و دوم این که اکثر مصاریع فرد را من نوشتم ، بدان معنی که تصویری هر چند ناقص ارائه شده و بعد جناب دلجویی با تبحر تمام آن تصویر را در مصرع بعدی دنبال کرده و قافیه ای مناسب هم بر آن آورده اند ، و باز بدان معنی که هیچ بیت یا مصرعی برای قافیه سروده نشده (چون معمولاً دیده شده که شاعران برای ادامۀ موضوع شعری شان اوّل قافیه ای در نظر می گیرند و بعد کلام را طوری منطبق می کنند که به قافیۀ مدنظر برسند) و قافیه در خدمت بیت است نه بیت در خدمت قافیه
از منظر و نظر تمام عزیزان سپاسگزارم
طارق خراسانی 01 تیر 1394 00:40
امروز جهان قدرت ما را فهمید
پیروزی ما رابه دوچشمانش دید
در خویش فرو رفته زغم امریکا
شوت بود و بلا که بر سرِ او بارید
پیروزی دلاور مردان والیبالیست را به شما شاعر عزیز تبریک می گویم