تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
فروغ گودرزی

دلم هوایی می خواهد از جنس پاییز
درختانی که خدا با دستهایش برگهایشان را
رنگ آمیزی می کند.
پاییزی که دو نفرهایش خاطره می شود
روزهای کوتاهش پر است از التهاب شبهای طولانی عاشقانه
......

ادامه شعر
مجید قربانی

حالا که در تیررس همیم... خشاب عاشقانه هایم خالیست... یا عاشقم شو...! یا بزن تیر خلاص ات را.... مجید_قربانی زمستان۹۷......

ادامه شعر
فاطمه شایگان

درانتهای جهان ته یک دالان خیس تَوهم دیدارت ، پیراهن ارغوانی اش را پوشیده، وآهسته باآستینش پِچپچه ی اشک را دنبال، تراشیده با خنجر افکارش  هزار حرف تازه  امّا بدون دهان؛  وهم سرایانی غریب در کشال......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سروش 1 آن که ماندَه ست بین بدتر و بد چه بگوید؟! کجا گلایه کند؟! تا به کِی از دلش فغان بچکد؟! آتش بی صدا ست. سروش 2 بادی از شرق می وزد گاهی بادی از غرب و آنچه آگاهی قاصدک ها به بادها، راهی......

ادامه شعر
علی احمدی

به یاد جمله سربازان میهن که دنیا را فدای داد کردند به جای زور و تهدید و فحاشی مرا با خون خود ارشاد کردند به یاد امپراطوران هستی مقدّس مکتبی با نام مادر که تا آموخت ما را زندگانی کمر خم کرد و شد گلبرگ......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

عشق یعنی تا توانی رنج بپذیر ودرد انبوه کن وعشق یعنی دلت را تقسیم کسی کنی که آخرش نه همان خواسته ای دلپذیرت باشد. ......

ادامه شعر
مجید قربانی

من که هیچ... تو مدیون کسی خواهی شد که... روزی عاشق من میشود... مجید_قربانی ...

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

ارتش ناقوسگران ابروباد میگذرد، در تلاقی تند تراشه های نت در چمانه ی مواج چیناچین فلق میچکد از اندوهان قیرگون ابد . . . آه با تو مرا به رخوت مانداب ابتلائی نیست و مکاشفه ی گنگی شرابزده گاه،......

ادامه شعر
فرامرز جعفری

گر رَه به بی رَه راهی شدی مِصْبَاحُ هُدًی إِنَّ الْحُسَینَ است گر زِ بی رَه خواهی رهایی سَفِینَةُ نَجَاةٍ إِنَّ الْحُسَینَ است سِرّ نیک بختی دو باب است واحدُ إِنَّ الْحُسَینَ باب السعادة سِرّ ثا......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《مهاجرت》 به این پائیز حالی کن عشوه و رقص برگ ها غم خیابان ها را دو چندان کرده انگار غروب پنجره ها غم داغ تابستانی که گذشت را نقاشی کرده اند بر تن دیوارهای روسیاه، و کلاغان شوم خیره مانده اند ......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

آن راه خداونـد که با صلح و صفا شد از دست همین خلق چرا جور و جفا شد آن راه خداونـد که پُـر جور و جفا نیست هیهات که این جور و جفا از ره ما شد ٭٭٭ قیاس مرد د......

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

هر کسی را قیمتی باشد به علم با عملکردی رسد جایی که حلم ذرّه را بیند معلّق در فضا خود کشاند پایکوبان سوی سلم ولی اله بایبوردی 30 / 06 / 1401 ......

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"گل سرخ" تکیده بر حواس من آن شاخه ها که ورم کرده در اندامم و برگی که افتاده و از درزهایش خورشید به رگ هایم افزوده می شود من ضربانش را می شنوم از اعماقم می گذرد بنفشه ای سیاه و سفید که سبز نگاه می کند......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« دولت جاوید » هر آن کسی به جهان،راه و رسم آن بگرفت زِ نیکویی بـکند طاعتی و جان بگرفت زمین که خاک ضعیفی بُوَد1 زِ طلعت آن همیشه فیض نکویی زِ آسمان بگرفت غلامِ ......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

آغـــــــــاز شد عشق به سختی و سست رفت آهوی خیـــــــالم چی عجب زود جست رفت ای عشق عزیز رهــــــــــــــــا نمودیم آسان آه از چی مرا از خــــــــــــود زدودیم آسان بـــــــــــاتو چقدر هوای من هوا بــ......

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

خیال می کنی رسیده ای به قاف جهاد اکبری بکرده ای مصاف نگاه کن ببین به عشق او مگر بدور از شکی رها ز هر خلاف ولی اله بایبوردی 31 / 06 / 1401 ......

ادامه شعر
لیلا طیبی

لبخندش؛ پُر از غم بود؛ حتا روی سِن تئاتر،،، [دلقک پیر]! #لیلا_طیبی (رها)...

ادامه شعر
علی معصومی

چه می خواهی از این آلون ویران° سقفِ ناقابل چه می خواهی تو از دشت تگرگ اباد بیحاصل چه می خواهی به روی زخم تاولسوز هر دریاچه ای دیدی نمک باریده, از شنزار بی ساحل چه می خواهی من از جغرافیای زرد و سرخ آ......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

چشم بشر زِ سِـیر جهان سیر کـی شـود وقتی شود که از اجلـش عمـر طـی شود صـد سال اگر بمانـد و بر شوق زندگی خواهد سراغ خضر و پـی عمر وی شود ٭٭٭ هر کس به مادیا......

ادامه شعر
مهدی فصیحی رامندی

می‌برد دل جود و بخشش‌های آن صیاد ما جان دهد تا باز گردد زنده آن فرهاد ما مردمان در اربعین تا کربلا عریان روند پیشِ ما آورد آن ارباب را فریاد ما دان که باید مثل یوسف از زلیخا‌ها گذشت درس عفت را تلاو......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا