تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سیدیحیی حسینی

***چالش *** ــــــــــــ به بال چیده نتوان اوج پرواز چواسماعیل دست وپا بسته خنجر که بوسیده گلو... نوش داروی پسِ ......

ادامه شعر
علی معصومی

ثانیه های عبور آب با کوزه ای شکسته اگر بند می زدند قلب مرا به چشم تو پیوند می زدند در سینه ام به برکت مژگان سرکجت با هر لبت به کام دلم قند می زدند شرجی تر از همیشه به امواج بیکران ذر موج موج موی ت......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

باز هم با دروغ آمده بود شاه بیت دروغ ها شده بود یک نقاب گشاد هم زده بود مردم، او را به سُخره می دیدند. شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور......

ادامه شعر
آرمان پرناک

حرض نخور قندم ! فنجانِ زندگی، قهوه تر از آنست که بخواهی مزه بپرانی ! " آرمان پرناک " ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

آدم به راه حرص و طمع ها کشیده شد در راه حرص و رسم جهالت دویده شد دردا که حرص کی بگذارد که آدمی در گوشه ای به حالت خود آرمیده شد ٭٭٭ داستان سرایی حرص وط......

ادامه شعر
بابک  قدمی واریانی

“محبوب دل” محبوب چه دردی است دائم در انزوایی افسرده حال هستی,اما گریز پایی افزوده درد دوری ,از یاد رفته باشی با من بگو درونت میسوزد از جدائی؟ نا گفته در دلت را بامن بگو نهان است هرچند تلخ باشد ,ش......

ادامه شعر
آرمان پرناک

پلک هایم دمادم روی مین ها پا می گذارند در گلویم هزار کبوترِ تیر خورده هزار کبوتر بی پر هوای پر کشیدن دارند سیم های خاردارِ خاطره نمی گذارندم مریم را ببویم مریم را بیاندیشم اتاقِ تاریک، به دورِ من ح......

ادامه شعر
نادیا رودکی

هر بیت گویای احوالم که بود هر قافیه تمثیل احوال تو بود صبر من ز صبر جهان کاسته بود کاش تمام مثنوی های جهان در وصف تو سروده بود قلبِ من صدها شعر مثنوی تقدیم تو کرده بود غزل تمام اشعارم با اسم تو ردی......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《دیوارهای فراموشی》 گاهی باید باخت آنچه را که بُرده ای مثل شب هایی که از ترنم شعر بر لبانت جاری می شود؛ گاهی باید ساخت آنچه را که سوخته ای مثل روزهای زندگی که از پَر پروانه ای تنها در روزگاری غریب بر ......

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

سروری از آن کسی شد با کلاه امر معروفی کند دور از تباه گر چه آشوبی به پا در خطّه ای دست افرادی به اوباشی گناه ناحقی را حق عیانی در دیار هر چه اموالی به غارت بی سپاه گوشه ای افتاده بینی زیر پا بی گن......

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

برگها در فصل پائیز یک به یک جان می دهند بر ستم بر نسل بی فرجام پایان می دهند برگها هر یک به رنگی عمر را طی می کنند زیر پای عابران خسته جولان می دهند برگها امیدوارند فصل سبزی در پی است زان سبب اینگونه ......

ادامه شعر
متین  حکیم پور

عاقبت به خیر نمی شود شاعری که در غروب دلگیرِ یک روز پاییزی تنها با قلم به جنگ ِ دلتنگی هایی میرود ، که با خاطرات خیس و باران خورده ی تو تبانی کرده اند ..... پ. ن : /امان از آدم های دلتنگ......

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

آنکه روشن از فروغ او چراغ مذهب است دختر شیر خدا، بانوی ایمان، زینب است آنکه خود شاگرد درس حیدر کرّار بود بی گمان آموزگار بی بدیل مکتب است آنکه داغی پشت داغی دید و ابرو خم نکرد آسمان صبر و ایمان......

ادامه شعر
محمد مولوی

دنیا ” برای” زنده_گانی تنگ است لطف کنید قبر مرا گشاد حفر کنید ! محمدمولوی کاریکلماتور...

ادامه شعر
مهتاب  ایزدسرشت

به الهه شعر سوگند ساعت صفر عاشقی نزدیکیست وتوماه ترین شعرمن درمهتابی ترین شبی..... نزدیکترین به خورشید عالمتاب بی تاب.....م.مهتال......

ادامه شعر
سید هادی  محمدی

من به دُنبالِ تو بودم نگران وقتی که تو در آغوش لبالب، هیجان  وقتی که قَد فروخورده ام از این همه سرگردانی در رکوعی به تماشای کَمان،  وقتی که پاره های بَدَنم رو به غَمت می‌رقصند وای، اَز پنجه ی ج......

ادامه شعر
رحیم فخوری

نمی دانم چرا؟ خیال تو . . .؟ همیشه مه آلود است درخیال من انگار جنگلی را باران زده ومنِ گم کرده راه درخفقان مخمصه فریاد زنان برگوش زمان دراین گنگ نهفته برباد. آهای . . .! دستی بتکان برایم! آی !؟ آهای .......

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

به سرت دست میکشم به جانپناه این همه شعر به تنت به ساعت گرم بوسه های آبی . . . و گلهای لیمویی پاییز میشکفد در تو غرق میشوم روزها آب نمینوشم بر اندام ساحل مفتون باران میبارد جنگهای صلیبی از زخمهای خست......

ادامه شعر
پیام قاسمی

انقلابی مخملی در مـن رقم زد آن نگاه کودتا کردی و در دل پادشاهی می کنی پیام قاسمی...

ادامه شعر
جلال پراذران

وهمی معلقم که درد می‌کند در یک سکوت مشدد آه ای همیشه روبروترین دست مرا بگیر بالا بکش از این همه حرفی که دارد مرا در خود فرو می‌بلعد باید بالا بیاورم این واژه‌های زیادی را که خورده‌ام شاید توانستم از آ......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا