تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
اشرف السادات کمانی
در16 /02/ 1394 -
narges omidi
در16 /02/ 1370 -
علی احمدی
در16 /02/ 1358 -
گوهر قوامی
در16 /02/ 1380 -
فرزاد الماسی
در16 /02/ 1366 -
مریم عرفانیان
در16 /02/ 1367
نشانی، نشان .یکی شد رو سیاه و داشت ظلمت دگر شد رو سفید و کاشت رحمت یکی تسلیم و شد تکریمِ خالق دگر طغیان و شد مغضوب لایق گذر کرد هر دو را ماه مبارک یکی مقبول یکی رد کرد تبارک چه بردی کرد کسی که......
ادامه شعرملائک شوروشوقند نجمه خاتون گل پسر دارید خدا احسن ز حالش داد و دل از آسمان بارید مبارک باشد این آورد که رحمت آورد برخلق فدای روز مولودش شود این کائنات و خلق و من تبریک میگویم امامم روز ......
ادامه شعر[دلنوشته ای بر حزب ۲۰ آیات ۱۱۴ تا ۱۴۷ سوره مبارکه نساء ] آیه ۱۱۴- لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ......
ادامه شعرزائر شاه خراسان باز امشب عاشقانه مست باران می شوم مستِ رقصِ نوگلان در باغ و بستان می شوم کوچه در کوچه چراغانی و روشن غرق نور کوچهیِ دل تنگی ام آئینه بندان می شوم چشم در چشمانِ ساقی بی خبر از روزگا......
ادامه شعررئوف آ ل حیدر امام رضا علیه السلام شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ضامن آهو و انسان و کبوتر می شوی در میان کشورم آ قا تو اختر می شوی لا به لای قلب ما ! تو ......
ادامه شعردیروز، که مفتون تو بودم تو ندیدی آواره و مجنون تو بودم، تو ندیدی هنگام جوانی سر و پر کنده گرفتار در چنبرِ افسون تو بودم تو ندیدی اکنون که رقیبان همه بی مایه و مستند فرسوده و بدمنظر و بی جاذبه هستند ی......
ادامه شعر"نام تو" انباشته نور نور تر و به زلالی سر برآورده از من از حنجره ام روشنایی نام تو! که اکنون پا در آن خورشید گذاشته ام. و می توانم بتابم بر پیله ی خود تا پروانه ای شوم در جانت...! شاعر:" مرضیه رشی......
ادامه شعرمن این موجود زشت نو ظهورم را نمی خواهم جنین تازه مولود درون این وجودم را نمی خواهم من این موهوم نا بالغ ولی خودخواه در سینه من این رسوا شده با هر قصورم را نمی خواهم برای این روان خسته، تاوان دادنم د......
ادامه شعرتا صبح میخوابی و من تا صبح بیدارم لعنتبه من گر دست ازاین"بی خوابی"بردارم بیمشتری هستم، خریداری برایم نیست مانند جنس کهنهای در بین بازارم دیروز فرهاد بوده ام، امروز مجنونم من داستانِ غصهی در حال ......
ادامه شعر《پیگرد قانونی》 چقدر سخت است مَشام واژه پُر از غرور شود در ترانه ای که زیر آسمان آبی نگاهت سُروده ام همیشه برابر دادگاه دلت وقتی قاضی با صدای بلند فریاد می زند: اعتراض وارد نیست محکوم بودم به جُرم ع......
ادامه شعردر بیتابیتِ شعور شعر من چلچلهی پاییزی حرمسرایی دارد هزاران کتاب در جمع مستان شعر فروش چه خوب که عریانم...
ادامه شعرسنگ با شیشه آن نکرد آنچه غمش با دلم کرد ...
ادامه شعردیشب خفه ات کردم و باز آوردی در پرتو عشقش تو نیاز آوردی صد بار من ار خوف رجایش بودم لیکن تو چرا سر به نماز آوردی با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ......
ادامه شعربا لب تشنه با لشکری انبوه جنگیدن جهان تا ابد به حیرت ایستاد.با اینکه تمام یاران و فرزندان و عزیزانت قبل از تو شهید شدند باز ایستادی وجنگیدی در راه خدا.آب هنوز خجالت زده از لب تشنه توست.در راه خدا حت......
ادامه شعراین غزلها اسید می سازند واژه را نا امید می سازند واژه ها خانمان براندازند قافیه در قمار می بازند من پر از حس ناهماهنگم مثل مخروبه ای پس از جنگم ابر قبل از شروع بارانم ترکش بغض بعد آبانم انج......
ادامه شعرمن که از نیکو صفاتی نزد مردم رو سپیدم عیب خود را گر بدیدم عیب مردم را ندیدم عیب جوییها زِ مردم هر قدر افزوده تر شد عیبی ازخودگربدیدم من لب خود راگزیدم ٭٭٭ من آن فـرمـانـبـ......
ادامه شعردر سفر بودم در اقیانوس حق مردی دیدم نور داشت همچو شفق کشتی ما آمد و نزدم نشست گفت درود و آن درود بر دل نشست کل جسم شد تندرست و روح روان مثل پَر شد آسمان گردید دوان گفتم آقا نام تو نشان تو چه بنامم من......
ادامه شعرروزها پر شراره می گذرد مثل شب ها که به درد ستاره می گذرد ماه، کوچیده است و پشت خسوف پشت هم، ماهواره می گذرد اندک مانده ی دین این تسکین زمین شد نجس با سیاست خونین جمعی پا می فشارد از دل پاره پ......
ادامه شعریاران تـراز عدل خدایی بـرابر است هرکس عدالتش نَـبُـوَد ، مثل کافر است کافر کجا زِ قهر خداوند می توان گریخت هر کافری زِ قهر خدا ، غرق کیفر است ٭٭٭ امـر خـد......
ادامه شعرعاشقان شادی کنیددوخت پیامبر آمده عا شقان شا ی کنید عشق پیامبر آمده نور چــشم مــاد ر و قالب پیامبر آمده عا شقا ن شا د ی کنید یا و ر حیدر امده صا حب کوثر حق ز هــرا ی ا طــهر آمده عا......
ادامه شعر