تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسن سهرابی

شکوه موجِ دریا را ببین در چشم ساحل ها اگر در بین آن باشی نه موج بینی نه دریا را حسن_سهرابی ...

ادامه شعر
محمد نیک روش

دل که خون شد دلبر و دلدار میخواهد چکار؟ چنـگ و تنبور و دف و گیتار میخواهد چکار؟ شاعر خلوت گزینِ ساده ی عزلت نشین،،، یار غار و طُره ی طرار می خواهد چکار؟ اسب زخم، نعل و زین، افسار میخواهد چکار؟ جنس ا......

ادامه شعر
حافظ کریمی

نام خالق قلب گاهی قلب دردش به افعال تن است/مثل خوردن های ناپاک و غم است گاهی علت غلظت خون است بشر/پس حجامت کن رها ، شی درد سر گاهی صفرا گاهی بلغم گاهی دم/گاهی سودا، گاهی باد و هًم و غم گاهی افکار ......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سروشی در مکتب ادبی نورگرایی: ماه باشد/ مهر باشد/ زمزم نگاه باشد/ تا زلال چشمه، راه باشد/ آسمان جان و دلپناه باشد/ من چگونه باشم از سروش عشقنوش، در شکیب؟! // مکتب ادبی نورگرایی شعر پیشرو شعر سروش مح......

ادامه شعر
علی معصومی

دانه سرخ انار بیا ترانه ای از نوبهار هم باشیم کمی نشانه ای از لاله زار هم باشیم بسوی جاده ای از آروزی خوشبختی سری به شانه بی غمگسار هم باشیم برای جستن صبح و نشانه خورشید شبیه سایه هم همقطار هم باشی......

ادامه شعر
حافظ کریمی

[دلنوشته ای بر حزب ۱۵ آیات ۱۷۱ تا ۲۰۰ سوره آل عمران] آیه ۱۷۱- یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَهٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ فضل و نعمت الهی مژده ای یقین پا......

ادامه شعر
یزدان  ماماهانی

سـر درد را چـاره و دردسـر نـباش‌ .. هـرگـز پـیـگـرد شــور و شــر نـبـاش آتش باش ، پـرتـو بر تیـرگی ببـخش دنـبال سـوختـن خشک و تـر نـبـاش نیرنگ‌بـاز مملـو و خـرج بده تلاش : دیـگـر ؛ هـالـوی آسـیمـه س......

ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

ای که هر دم می زنی بر سر در دروازه ها بیرق جهل و نفاق داری نابود می شوی خوب گوش کن ای رفیق و سایه ی دوز و کلک این جهان نیست جای هر خامی نابود می شوی کم شنیدی طعنه از این مردمان با صفا دست بردار زی......

ادامه شعر
محمد  عالمی

ا ی ا سوه عــا لــم خلقت به زنان جها ن ا ی اسوه عبادت و تــقــوا به ز نا ن جها ن ای یا دگا ر ر سو ل خــلــقت عــا لم وجود ای دور گرانمایه در دل صدف عـا لم وجـود ا ی آنــکه تـرا صبرو تحمل بغــ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

[ولایت علی ولایت مطلق است] علی رمز سعادت در جهان است علی تفسیر آیات کلام است علی اعلی ترین اعلای عظماست علی بر کل عالم ها امام است علی میزان عدل کبریای......

ادامه شعر
آرمان پرناک

یاهو لبِ فنجانِ فالِ من فیلی بر بدن قهوه زد، سپس ماسید مانده ام بین خواب و بیداری پلک هایم! چقدر خوشحالید!! اِ  !!... چرا روزنامه ام خونی ست؟ پای اخبارِ آن چرا زخمی ست؟ این کلاغی که روبه رویم هست ظا......

ادامه شعر
jalal babaie

در آن سرمای سخت زمستان دیدم دست یک کودک شاخه های گل.که او گاهی با بی مهری مردم با صدخنده از جهل.برای لقمه ی نان منت دنیای بی رحم.که تا شب شد ولی اورا جای خوابی که هرکس سرش را بر بالشش زودی گذارد بخواب......

ادامه شعر
حافظ کریمی

پدری گفت پسرم جز به خدا دل نبند گر تو دل بستی یقینا ز تَهِ دل نخند از گذرگاه گذر کن ،گذری دل نبند خندهِ دنیا را دیدی پسِ آن خنده نخند هرکه با دنیا رفیق بود به رفاقت مگیر هر کجا دنیا مسیر بود تو رهِ......

ادامه شعر
مهدی فصیحی رامندی

به روزی می‌تراشد سنگِ صحرا را مناسب با علایق خط بت‌ها را دو کارش با دو دستانش کند بت ساز و او با سوز می‌خواند ثناها را که آدم‌ها خدایی سود ده خواهند یه عهدی هم تراشد نفسِ پیدا را و با عقلش و در ذهن......

ادامه شعر
حسین خسروی

تو رفتی و دلم به شکوه ای میان ماندنت میان رفتنت تمام من تمام شد تمام رفتنت تمام بردنم به ناکجا تو رفتی و چرا نمی‌روی ز یاد من؟؟؟ ......

ادامه شعر
نجوا خلفیان

من در این ساعت ها، می کشم دردی را که تو در حادثه عشق دچارم کردی تو کجایی ای دوست قلب من ترسیده منتظر در ساحل تو چرا دریایی؟......

ادامه شعر
علی معصومی

تو باشی تو باشی، لحظه ها زیباترین اند گل و باران به دامان زمین اند تو باشی ساکنان شهرک عشق همه همسایه هایی نازنین اند ◇◇◇ تو باشی، کوچه ها لبریز شوقند پر از گل ها ی سحرآمیز شوقند تو باشی، سینه ها......

ادامه شعر
حافظ کریمی

گربه ی تند خوی گر پَر داشتی نسلِ گنجشک از جهان برداشتی روزی بر حسب لیاقت میدهد هرچه قدری که ،لیاقت داشتی پرده ی مسکین ،اگر برداشتی در سرای ، قلب او جا داشتی ......

ادامه شعر
Kazem Keshavarzkalhori

کلافه از رنگم رنگ آمیز دو رنگ و دور رنگ رنگ را بَدو تولد باخته‌ام...

ادامه شعر
محمدکاظم پرستش

آتشی دارم به سر با آن نباید سرکنم یا ز جانش درکنم یا خاک ها بر سر کنم با امید وصل او صد وصله را هجران دهم بلبلان را گل دهم وانگه گلش پرپرکنم  چون نهالی ریشه زد خاک تعلق بگسلم برکنم بنیاد هستی عرش......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا