تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
نجوا خلفیان

همه جا تاریک شد؛ کرم شب‌تاب خزید!...

ادامه شعر
مهدی فصیحی رامندی

سروِ خاکی دلِ خود جمع نمودش تا گفت که تو پیچند، صبا از تو ملایم‌تر رُفت سرو را گفت که آرام‌تر از او دیدم به زمانی که زمان بر خمِ چوگانش خُفت زیر و رو کن تو به چوبی لجنش آید فوق جویِ صافی که تو از خو......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《غنیمت》 بانو جان..، نوازش موهایت را دوست دارم نمی دانی؟ چه نبرد و کُشتاری برپاست میان انگشتانم و تارهای سیاه و سپید زُلف پریشانت که این چنین برای بودنت تمام واژه های تشنه در حلقوم شعرم ناپدید می شو......

ادامه شعر
عباس پاریزی

چــه آوردم در این دنیـــا بجـز آزردنِ دلهـــــا ؟ چـه آوردم در این دنیا بجز مرز آفرینی ها ؟ چه آوردم در این دنیا بجز وعده به ترس و بیـم ؟ چــرا باد امتیا......

ادامه شعر
عادل قاسمی

حسن و صواب چو پیش بدان در پناه شد معنا شطح بگشت و هدایت تباه شد صوفی چو مصحفی به کف آورد و خط بخواند ید را ضیا چون ظلمت فرعون سیاه شد درویش چون بگوید از اوصاف اولیا اثمش حلال و نیک مرامش گناه شد گ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ توکل بر خدا یعنی ، سعادت شدی بیمه از او هستی حمایت خدا را بر گزیدی بر رفاقت عصا......

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف خاطره شبانه یاد باد آن شب خوبی که لبت خندان بود روی چون ماه تو بر چهره من تابان بود دل من پر ز تمنای تو بود و دل تو مهربان بود و تمنای مرا خواهان بود جان بی تاب من از فکر گریزان بود و ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

[دلنوشته ای بر حزب ۲۴ آیات ۵۱ تا ۸۱ سوره مبارکه مائده] آیه ۵۱- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْک......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

پــدر تـربـیـــت گر نـمایـــد پـســـر هـدایــت گــری می بُـوَد ، آن پـــدر پــســرهای خــود گر هـدایـــت کنــــد پـســرهــــا بـپـویـنــــد ره دادگـ......

ادامه شعر
سعید نادمی

وصفِ تو در شهر دیوانه تر از این دلِ دیوانه کدام است ؟ تا این دل ما هست ، تو را خانه کدام است ؟ تو شمعی و جمعی به طوافت دلشان شاد غیر از منِ دلسوخته پروانه کدام است ؟ در شهر فقط وصفِ تو شد ورد......

ادامه شعر
کاظم قادری

شب است و باز دلتنگی گشوده جبهه ی غم را تدارک دیده درمیدان برای من جهنم را چنان در خوان اول زد به قلبم تیر زهرآگین که در می آورد از پا از این کمتر دو رستم را دلم از بدو پیدایش چنان خو کرده بامحنت ......

ادامه شعر
علی معصومی

نبود؟! زندگی کوچه ای ازخاطره ها بود نبود؟ قسمت ما همه اش هول ولا بود نبود؟ از همان لحظه که همسایگی هم شده ایم حال و روز من تو روی هوا بود، نبود؟ من کجا و تو کجاای گل آغشته به مهر اینهم از حکمت شیرین......

ادامه شعر
رامین خزائی

شیخ از سَرِ سیریِ غَسَر داد بِداد او دینِ مرا یِک شَبِه بَر باد بِداد صَد شَحنِه و شاپورِ مرا با فَتَواش هَم دِینِ خودش هَم هَمِه در حاد بِداد با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ا......

ادامه شعر
رها فلاحی

آسمان ابری‌ست و خدا می‌بارد نم‌نمک بر زمین... #رها_فلاحی...

ادامه شعر
jalal babaie

غرور اگر شیطان به آن دمد.رسوایی عالم به پا کند.فتنه به پا کند و می تازد.با این غرور شیطان به خود می بالد.این ملک وپول ودارایی وخانه.چشمی به هم زنی تو را خالی کند شانه.رسوا کند چنان تو را غرور.آن گونه ......

ادامه شعر
آرزو نوری

من ابر بودم برای باریدن تو از بی آبی دشتها می گفتی من خورشید بودم برای تابیدن تو از سیاهی شبها می گفتی ... من کنار تو بودم تو مرا نمی دیدی ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

[دلنوشته ای بر حزب ۲۳ آیات ۲۷ تا ۵۰ سوره مبارکه مائده] آیه ۲۷-وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

جانـا بیــا به نظم و نظام جهـان بکوش زآن نظم و زآن نظام ، لباس هنـر بـپوش نظـم و نظام باعث آسـودگــی بُــوَد آسـودگــی خـلق به تـو می زند سروش ٭٭٭ از نظ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

درود سلطان و فرماندار خلقت های خالق سپاس از این همه لطف و کرامت بر خلایق به چند روزی پذیرفتی تو ما را در سرایت بقدردانی شرف یابیم کنیم جان را فدایت تشکر می کنیم میهمان نواز با کرامت کریمی و......

ادامه شعر
محمد نیک روش

حلقه به قامتم بزن‌ ، بغض مرا بغل بکن پرسه بزن نفس بکش در من و در هوای من یخ زده خون آرزو ، در رگ خشک زندگی یخ زده خون زندگی ، در رگ واژه های من بوی کویر می دهم ، نیست مـرا طراوتی در تـو اثر نمی کند ......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا