گریه امان نمی دهد، هق هق مانده در گلو
حال جهان چرا چنین گشته سیاه و زیر و رو
تشنه و بینوا چرا، دادگرا به دست توست
حل چنین فلاکتی، خیل فرشتگانت کو؟
آنکه ز دست رفته است هستی او ز بیخ و بن
چاره کجا ببایدش، جز کرم نافذ تو؟
خود نظری بر این بلا بیفکن و مرحمتی
قیمت جان پشیز شد، حق خلیفه ات بجو
گفتی کرامتی به جاست آدمیان و بنده ات
پس چه شده کنون دگر، حق شده اینچنین چپو
گوش نمی دهد کسی ناله ی دلخراش کس
تیر و خدنگ مانده در قلب ستمدیده، تفو
ارزش این جهان دگر پست تر از بال مگس
وحش و وحوش سر شدند، آب ندارد این سبو
آل حسین (ع) تشنه بود، خط مقدم جهاد
سینه سپر برای خاک، معرفتی کاش ز نو
گر که خطا رفته ایم یا که گناه کرده ایم
توبه علاج و چاره است، خشم خداست پیش رو
مرهم درد نیستی، نمک نزن به زخم خلق
دست کمک دراز کن تا نشوی عبرت او
خوف کن از آه کسی، یاوری غیر او نداشت
خود بدهد کیفر ظلم، وای بر احوال عدو
خون ز دو دیده جاری و کرب و بلا گشته به پا
جان برادری بشد فدیه ی این گناه تو
تیغ ستم کشیده بر تشنه لبان شب نشین
رسم فتی نباشد این، تیر سه شعبه بر گلو
خولی و شمر و ابن سعد، دین خدا شکسته اند
حری دوباره گو بیا، بیش از آن هیچ مگو
در دل پاره پاره ات"هایل" بینوا چرا
قلزم خون شده به پا، جز ره حق دگر مپو
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 18
امیر عاجلو 05 امرداد 1400 23:38
درود بر شما
کاویان هایل مقدم 06 امرداد 1400 09:28
سپاس نازنین
محسن جوزچی 05 امرداد 1400 23:55
درود بر شما ،شرح اجتماع اکنون را چه بسیار ترسیم نمودید
کاویان هایل مقدم 06 امرداد 1400 09:35
تا بود چنین بود، خطاکار مصون بود
بیچاره کسی که طالعش فقرو جنون بود
بردند همه هستی او به طرفه العین
سهمش همه تازیانه و خوردن خون بود
ایمان جلیلی 06 امرداد 1400 09:45
استاد مقدم درود برشما . هر سروده شما یک کلاس درس برای بنده است. سپاسگزارم ازشما
کاویان هایل مقدم 07 امرداد 1400 10:33
محبت داری عزیز بنده کمترین شاگرد نوآموز این درگهم.هر چه جاری میشود از دل است و بس. برقرار و بر مدار باشی برادر
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 06 امرداد 1400 10:58
سلام و ارادت استادگرانقدر
بسیار زیبا سروده اید
دستمریزاد بزرگوار
کاویان هایل مقدم 07 امرداد 1400 10:35
می آموزم از بزرگانی چون حضرتعالی با آثاری فاخر و زیبا قربان
محمد خوش بین 06 امرداد 1400 14:29
سلام و درودها استاد عزیزم
بسیار عالی و زیبا سرودید
کاویان هایل مقدم 07 امرداد 1400 10:44
لطفتان پایدار، کرمتان بی زوال
ممنون از این حضور نیروبخش در این ایام برهوت
شبنم رحمانی 06 امرداد 1400 15:53
درود بر شما . بسیار زیبا و عالی سروده اید
کاویان هایل مقدم 07 امرداد 1400 10:45
قدردان عنایت صمیمانه تان بانو
اکرم بهرامچی 07 امرداد 1400 21:07
سلام آقای هایل مقدم گرامی
حس وطن پرستی شما و یکدلی با هم وطنان جنوب کشورمان ستودنیست
کاویان هایل مقدم 09 امرداد 1400 08:23
ارادتمندم بانو
امروز مسئله فراتر از قوم و نژاد و قبیله است، مسئله مرگ و زندگی انسانها و کرامتشان است یقین هر وجدان بیداری جریحه دار میشود از این حجم نفهمیدن و سبوعیت آن هم نسبت به خطه ای که سالها جورکش تمام ایران بود.
خداوند از سر تقصیرات گناهکاران بگذرد.
علی آقا اخوان ملایری 09 امرداد 1400 10:56
هزاران درود بر شما استاد ارجمند ادیب فرزانه و فرهیخته
بسیار زیبا، قابل تامل و تاثیر گذار سروده اید
دستمریزاد
قلمتان نویسا
کاویان هایل مقدم 11 امرداد 1400 15:43
محبت دارید دوست گرانمایه ام
شما ژزف می نگرید روزگاران را بزرگوار
جواد امیرحسینی 09 امرداد 1400 13:43
سلامو درود جناب هایل بزرگوار. سروده زیبایتان که ناشی از احساس مسولیت شما در قبال مسائل اجتماعی است ستودنیست. دست مریزاد و دلنمیراد
کاویان هایل مقدم 11 امرداد 1400 15:51
ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مَجاز؛
یکچند درین بساط بازی کردیم،
رفتیم به صندوقِ عدم یکیک باز!
آنها که توهم عمر جاودان دارند، و چنین دست به خون آغشته اند عاقبتی سخت ناگوار در انتظارشان است.
لا تخلف المیعاد.