آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
این چنین عشق تو در سینه نگهداشت منم
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
آنکه از من ته ذهنش خبری نیست تویی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم
آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را معجزه انگاشت منم
آنکه بر سینه ی من خنجر غم کوفت توئی
او که قامت به قد تیر برافراشت منم
او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم
او که عاقل شد و راه خردش جست توئی
آن که در مزرعه اش بذر جنون کاشت منم ...
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 33
حامد زرین قلمی 28 امرداد 1394 18:34
داداش گلم
استاد پارسای عزیز
بسیار زیباست
دستمریزاد
طارق خراسانی 29 امرداد 1394 13:33
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
به دفتر خداوند غزل [1] خوش آمدید
وجود تان باران
[1] . خداوند یعنی صاحب . خداوند خانه یعنی صاحبخانه
نگار حسن زاده 28 امرداد 1394 18:35
سلام و عرض ادب
درود بر شما جناب پارسا
غزل بسیار ناب و زیبایی بود
قلمتون نویسا
طارق خراسانی 29 امرداد 1394 13:34
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
به دفتر خداوند غزل [1] خوش آمدید
وجود تان باران
[1] . خداوند یعنی صاحب . خداوند خانه یعنی صاحبخانه
روح الله اصغرپور 28 امرداد 1394 19:13
واقعا مجبورم کردید با این غزلتان گریه کنم
حس شعرم را به جوش آوردید.
درود بر این حس والا مقام شما.
طارق خراسانی 29 امرداد 1394 13:34
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
به دفتر خداوند غزل [1] خوش آمدید
وجود تان باران
[1] . خداوند یعنی صاحب . خداوند خانه یعنی صاحبخانه
طارق خراسانی 28 امرداد 1394 19:41
آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
این چنین عشق تو در سینه نگهداشت منم
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
.
.
.
.
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
.
.
.
آن که در مزرعه اش بذر جنون کاشت منم ...
با سلام و درود بر حضرت سرخوش پارسا
بزرگ استادم
خداوند غزل ایران
خواندم و لذت بردم و ... دعایت کردم
تا بمانی و بسرایی
دستمریزاد
در پناه خداوند سبحان شاد زی
بهناز علیزاده 28 امرداد 1394 22:55
آنکه کافر به دل مؤمن من بود توئی،
وانکه هر شعر تو را معجزه انگاشت من،
درودهاا بر شما جناب پارسا بسیار زیباست،
طارق خراسانی 29 امرداد 1394 13:34
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
به دفتر خداوند غزل [1] خوش آمدید
وجود تان باران
[1] . خداوند یعنی صاحب . خداوند خانه یعنی صاحبخانه
کرم عرب عامری 28 امرداد 1394 23:47
سلام استاد همراه درود بیپایان
بسیار زیباست
فقط کسیکه دفتر احساس نگشوده اما(آنکه هر شعر تورا معجزه انگاشت منم) این تضاد رو نفهمیدم مگر اینکه شعراش فاقد احسا س بوده وشاید هم از بد فهمی منست.
هرروز زیباتر از قبل درودتان باد
طارق خراسانی 29 امرداد 1394 13:35
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
به دفتر خداوند غزل [1] خوش آمدید
وجود تان باران
[1] . خداوند یعنی صاحب . خداوند خانه یعنی صاحبخانه
دادا بیلوردی 29 امرداد 1394 00:21
آنکه نگشود مرا دفتر احساس تویی
***
درود و احسن بر جناب پارسا
لذت بردم از لطافت کلام و احساس داغتان
طارق خراسانی 29 امرداد 1394 13:35
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
به دفتر خداوند غزل [1] خوش آمدید
وجود تان باران
[1] . خداوند یعنی صاحب . خداوند خانه یعنی صاحبخانه
سمانه تیموریان (آسمان) 29 امرداد 1394 01:12
سلام و درو بیکران خدمت استاد گرامی جناب پارسا
چقدر زیبا ناب و دلنشین بود غزلتان
چندین بار خواندم و واقعا لذت بردم
سربلند باشید و همیشه شاد
در پناه حق
طارق خراسانی 29 امرداد 1394 13:35
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
به دفتر خداوند غزل [1] خوش آمدید
وجود تان باران
[1] . خداوند یعنی صاحب . خداوند خانه یعنی صاحبخانه
حسن عباسی 29 امرداد 1394 07:58
سلام و عرض ادب جناب پارسای گرامی
غزل زیبا و جونداری بود مثل همیشه
آفرین و درود بر شما شاعر خوب و انسان وارسته
طارق خراسانی 29 امرداد 1394 13:35
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
به دفتر خداوند غزل [1] خوش آمدید
وجود تان باران
[1] . خداوند یعنی صاحب . خداوند خانه یعنی صاحبخانه
نسیم محمدجانی 29 امرداد 1394 09:49
طارق خراسانی 29 امرداد 1394 13:36
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
به دفتر خداوند غزل [1] خوش آمدید
وجود تان باران
[1] . خداوند یعنی صاحب . خداوند خانه یعنی صاحبخانه
فاطمه اکرمی 30 امرداد 1394 00:15
سلام ودرود استاد
زیبا مینگارید
میخوانم ومی اموزم
درودها
سلیمان حسنی 30 امرداد 1394 15:45
سلام سرورگرامی:آموختم ولذت بردم.کامیارباشید
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 30 امرداد 1394 17:00
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
آنکه هرگز نگشود دفتر احساس توئی
درود چون همیشه زیبا نگاشتیدمتلذذ شدم رقص قلمتان انوشه
منوچهر منوچهری(بیدل) 30 امرداد 1394 19:14
آنکه هرشب هوس عشق ترا داشت منم
این چنین راز مرا در سینه نگه داشت توئی
سلام بر شما سروده زیبائی سرودید از خواندنش لذت بردم ..آنکه هوس یک بیت بداهه کردم منم
علی اصغر اقتداری 31 امرداد 1394 17:03
سلام
غزل زیبایی بود که از شما جز این هم اغنتظارنمی رفت ولی چرا باید در غزل شما حتا یک مصرع اضافه وزن داشته باشد؟
آنکه هرگز نگشود دفتر احساس توئی
در این مصراع د نگشود از تقطیع خارج است
کمال حسینیان 01 شهریور 1394 22:29
آنکه از من ته ذهنش خبری نیست تویی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم
آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را معجزه انگاشت منم
=============
درود بر داداش و استاد عزیزم
استاد غزل های پر احساس
همیشه ناب می سرائید و همیشه سرآمد هستید
شرمنده که دیر در پای شعر زیبایتان حاضر شدم
شاعرانگی تان مدام و تقدیم به پیشواز ناب سرودۀ تان:
ای دلبرِ شیــرین سخـن، باز آی غزل آغاز کن
من مانده ام کنجِ دلت،با عشوه ای هی نازکن
ای شاعرِ ســرِّ مگو ، خواهـم شبـی در روبرو
باشی تو هم از لطفِ هو،وانگه به شعر ایجاز کن
دستم کنون رو شد ترا، آری منم مرغِ قفس
پر بسته و دل خسته ام، ای یاورم در باز کن
این سنگ واین تیروکمان،جانم گرفته هم امان
خونم بریز آرامِ جان، دفع ام ز تیر انداز کن
هر ذره از ذرات او، سرّی نهان شد مو به مو
من ذره ا ی بی سرّ وسر،لطفی به این سرباز کن
اینک «حزین» گشته خجل، با این کلامِ منفصل
دارد تمــنای بحل ، بگــذر از او اعــزاز کن
کمال حسینیان
احمد البرز 04 شهریور 1394 15:16
سلام
چند ماهی هست شعر از شما نخوانده ام این غزل شما واقعا زیباست
یک واژه آن به کوتاهایتان می چربد
همیشه غزل هایتان را دوست داشته و دارم
چون موسیقی شعرتان
آنکه از پنجره ی رو به خدا رفت منم
آنکه خورشید به هر پنجره میکاشت تویی
اله یار خادمیان 08 شهریور 1394 23:54
سلام و درود غزلی زیباست بقر قرار و بر مراد باشی دوست عزیز
حسین سپهری (پرواز) 05 آذر 1394 22:42
درود بر جناب پارسا عزیز. زیبا و دلنشین همچون نگاه گهربارتان. مانا باشید.
محسن بیاتیان 06 آذر 1394 22:59
سلام استاد گرامی
شعر های زیبایی را از شما خواندم
همیشه شاد باشید
حسین یوسفی رزین 10 اردیبهشت 1399 18:48
قسم بر قلب بیداری شکسته
به اشکی که به دیده ئنقش بسته
زبان بند آمده در اضطرابی
زتو تعریف کردن بس که سخته
یار دیرینم جناب پارشا مشعوف شدم
از دیدارتان و ولذت بردم
دوباره از افکار زیبا و ستوده ی تو
در قالب شعری پسندیده
محمد مولوی 29 اردیبهشت 1399 15:51
تا زن نباشی حال لیلا را نمی فهمی
تنهایی تلخ زلیخا را نمی فهمی
هاجر نباشی چاه زمزم را نمی یابی
نازا نباشی درد سارا را نمی فهمی
شاید بدانی حال عیسا و صلیبش را
اما غم و اندوه عذرا را نمی فهمی
آدم شدن سهم بزرگی نیست وقتی که
در عطر و رنگ سیب، حوا را نمی فهمی
بی وقفه می کوبی به طبل عاشقی اما
عاشق ترین مخلوق دنیا را نمی فهمی
یک قطره اشکی در نگاهی خیس می مانی
صدسال دیگر راه دریا را نمی فهمی
یا این غزل را در دلت تائید خواهی کرد
یا مثل من مردی و اینها را نمی فهمی
بقلم استاد بزرگوار
سرخوش پارسا
درود استاد بزرگوار
حسن مصطفایی دهنوی 06 بهمن 1400 06:29
سلام و درود استاد
عالی است
سربلند و پاینده باشید
تولدتان مبارک
محمد مولوی 06 بهمن 1400 10:33
با درودی دوباره
زادروزتان مبارک باد