آخرین مطالب وبلاگ
نماد الکترونیکی
آمار فعالیت سایت
  • تعداد کاربران:2,331
  • تعداد اشعار:28,638
  • تعداد نظر:196,000
  • تعداد بازدید:7,219,681
آخرین حضور کاربران
اخبار
  • 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
  • 29/ 2 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
محمدرضا بادینلو

حال ناب

نقل است از رسول که هر کس محب توست
حاشا اگر که درک کند او عذاب را

مدیون بحر لطف تو خشکی عالم ست
پر نور کرده نور شما آفتاب را

نام تورا شنیدم و بی خود شدم ز خود
با خمر نام تو ز چه خواهم شراب را؟

«پرسی...

98
ادامه شعر
محمدعلی یوسفی

نگارا تو بیا

نگارا تو بیا

نگذار شعر فراقم به درازا بکشد

عمر شاعر به بلندای همین

وعده پوشالی فرداها نیست !


#محمدعلی_یوسفی

53
ادامه شعر
امیرصالح زمردی

"نیش"

سکوتِ خانه را با نیّتِ شَر زیر و رو کرد
مرا پیشِ همه سَرخورده و بی آبرو کرد

چه دردی داشت نیشِ طعنه هایش بی مروّت
نمیدانم زبانش را کجایِ من فرو کرد !!!!؟؟؟...

77
ادامه شعر
فرزاد الماسی

فواره


یادتان رفته زمانه چه حدودی دارد
مثل فواره فرازش چه فرودی دارد
فرزاد الماسی

53
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

دریای طوفانی

«دریای طوفانی»

آبی نمی شد آسمان گر قطره بارانی نبود
در چشمه ی جوشان دل عشق فراوانی نبود

هرگز نمی شد خوش نوا مرغ هَزار زندگی
گر سوسن و آلاله ای در باغ و بُستانی نبود

هرگز نمی شد گوهر دُردانه ای...

60
ادامه شعر
محمدشفیع دریانورد

مروارید دریا

مروارید دریا

کجای قصه ی مروارید دریا
تو نیستی قلبم تاریکه
توی این روزهای دل شکستن
دلم با موج دریا همرنگه
نمی خوام موج ها طوفان بشه
دلم از دلشکستن بیزاره
نزار صید ترال
من و از دریا برداره
تو غمگینی
دل...

65
ادامه شعر
بشری نجفی

زنی غمگین

در خاطره های من زنی غمگین است
از من گله دارد که منی غمگین است
توی تن من کسی قفس می بافد
توی تن من تارتنی غمگین است...

43
ادامه شعر
سحر فهامی

حضرت شمع

بالِ احساسِ مرا پنجره ای سرد ، شکست
شمع در آتشِ غم تشنه و بی پروا سوخت
خواستم بوسه زنم بر نمِ اشکِ چشمِ او
حضرتِ شمع مرا پس زد و خود تنها سوخت


شعرو طرح سحرفهامی ...

51
ادامه شعر
یاسر قادری

فرمانده عاشق


گلدان کنار پنجره ای و بی اثر باشی؟
خاک میکنم دلم را ، که پر ثمر باشی
گوهری بود به امانت،سپردم نزد تو
بازیچه شد در دستت،که پرشرر باشی

گویند عشق همه به اظهار است ولی
بسته ام چشم نظر، مبادا در نظر باشی...

81
ادامه شعر
جواد قنبریان

یار نار

چه زیبا گشته بودی یار نازم
مکن اینگونه ناگه جان ببازم

کمند ِ موی ِ تو ابریشمی بود
جمال ِ روی ِ تو وَه دیدنی بود

چه طُرفه اَبروان داده خداوند
قد و قامت به تمثیل دماوند

به ...

38
ادامه شعر
محمود فتحی

تکبیر

یک ریش میتواند جهانی را گلستان کند

یک ریش ازریشه جهانی را ویران میکند

یک ریش زندانیان جهانی را آزاد میکند

یک ریش جهانی رادر بند زندان میکند

راز پنهان نوشت فاتح اصفهانی...

60
ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

تارمو

همه وجود من بسته به تار موی تو

تویی همه جان و تنم، تصدق، بلای تو

نه هوسی نه زود گذر

شدی نفس در، من گذر


یعقوب پایمرد
...

98
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

شیر و روباه

«شیر و روباه»

روبه مکّار هرگز شیر غُرّانی نشد
نفس آدم پیرو آئین انسانی نشد

بیشه خالی گشته از سلطان نباشد شیر نر
روبه مکّار در این بیشه سلطانی نشد

هر کجا خار و خسی روئیده گشته شوره زار
این کوی...

60
ادامه شعر
سحر فهامی

سلسله ی عشق

شاعر سلسله ی عشق و سلاطینِ غمم
مثلِ سربازم و جان بر رهِ پرچین دارم
گرچه هر سطر دلم دستِ تو دشمن افتاد
من به دستم قلم از نیزه ی زرّین دارم

در سیاهی دو چشمان تو ساکن شده ام
ترس بسیار ازان ناکسِ پُر کین...

56
ادامه شعر
امین مقدس

تایتانیک

<<تایتانیک>>

شد ناخدا "پروانه‌ای" بر عرشهٔ کشتی
شد شعلهٔ پیوندِ ما شمعِ همین مَشتی

شد تایتانیکِ دلم تسلیمِ مردن چون
کوهِ یخِ دوری‌ِ ما خورده به این کشتی

در چشمِ من دریاست، چون از ساحلِ ...

50
ادامه شعر
محمدرضا بادینلو

لولاک!

مقام و منزلتت برتر است از افلاک
یقین که شأن تورا جز خدا نکرد ادراک

« غرض تویی ز وجود جهانیان ور نه
لما تکون فی الکون کائناً لولاک »

هر آنکسی که به دل داشت بغض آل علی
یقین ز راه خلاف است و نطفه ی ناپ...

73
ادامه شعر
مهدی رستگاری

چشم هایت

بسمه اللطیف
#رباعی -شماره ۱۲
چشم هایت

ای آن که لبت به شهد آمیخته ای
دل را به سر گیسویت آویخته ای

گشتم ز نگاه چشم مست تو خراب
در جام دو چشم خویش چه ریخته ای

#مهدی_رستگاری
هفدهم مرداد سال یکهزار و چ...

115
ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

آفتاب زندگی

چشم تو قلب مرا تسخیر کرد
در گلویم لقمه ی تو گیر کرد
تا نگاهم برنگاهت اوفتاد
در کواکب بر زحل تاثیر کرد
تو شدی خورشید من گشتم زمین
روشنانم با تو را تقدیر کرد
خوش بتاب ای آفتاب زندگی
برگ ها را نور تو تف...

64
ادامه شعر
عابدین  پاپی

« من به ویرانی خشم ها چشم دوخته ام»

واژه¬ای سُراغ دارم که
از رفتارِخودش باز می ایستد
نام اش: «بی نامی» است
اولباسی از نگاهِ نیم نگاه ها برتن دارد
چشمانش با اندیشه ی آزادی باز می¬شوند
تولد من به کودکی خیابان شبیه است
ودرتعبیر خواب ها
فر...

64
ادامه شعر
فاطمه  اکبرپور

فرار

ای جویبار جاری، از تو کجا گریزم؟


بی تو کجا روم من، باده و می بریزم!

82
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

شاکر

«شاکر»

هر که شکرت نمی کند کور است
از حقایق دلش بسی دور است

دل او می شود غمین و تار
بر دلش نیش مار و زنبور است

شهد شیرین به کام او تلخ است
باده ی جام او همی شور است

دل او شام تیره و تاریست
رو...

34
ادامه شعر
صدیقه جـُر

غریب

شدم خسته  و دلمرده   ِِشبا  خوابُم نمی گیره
نِگو عاشق شدی؛  اصلا تو درد من نمیدونی
میرم  دایم  جلو اما جهان کارش عقب گرده
مثال طفل  که مادر از سر تابش نمی گیره
ِغما رویایی و  چیزی ِشبیه قصه  می باشد ...

69
ادامه شعر
فاطمه  مهری

عشق نافرجام

بــــــرای گــــــرمــــــی دســــــتــــــم دعــــــاها میکنـم هر شب
ولی نیستی و دستـانـم گــــــرم،( ها) میکنم هرشب
نـگفتم ڪه نـبـودت ســــــرد و جانفرساست؟
بــرای داشتنــت دل را،غـرق رویـا میکنم ...

70
ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"وطن"

"وطن"

که در پس هر برگی
رگی جوانه می زد،
که ساقه ها
شده بودند، استخوان هایم،
که سفرهای به تو
پیش می افتاد
در گوشت و پوست ام.
وطن!
با تو سخن می گویم
ای آفتاب!

شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...

98
ادامه شعر
علیرضا نقدی

امام زمان عج

در جاه و منزلت به دلم انقلاب کرد
وقتی که عشق معرفتم را خطاب کرد
هر کار در جهان شده را این شراب کرد
مهدی خودش خدای مرا انتخاب کرد

احکام کفر آمد و ما را عذاب کرد

سرگشته گشته سر که ز دیوار و در نوشت
در...

61
ادامه شعر
عنایت کرمی

خواب و بیداری


یاد آمدم از خوابی،
در یک شب مهتابی
آن گاه که چشمانم، در بندِ تمنا بود
آن گاه که محبوبی،
خوش منظر و خوش قامت
آرام ربود از من، چندان که دلارا بود
آن ماه درخشنده،
آن مطربِ چرخنده،
در هیئت یک حوری
دا...

57
ادامه شعر
قاسم پیرنظر

گردونه ..؟


پس کشیدم پا از این گردونۀ پرزرق وبرق
کز ازل جز حاصل فرسایش عمرم نبود ؟

عده ای درشورمستی عده ای دائم حزین
عده ای را هم به غیر از غصه و ماتم نبود

دیده بگشودم جهانی را ؛ که نادیدن به است
ابتدا تا ا...

63
ادامه شعر
محمدمحسن خادم پور

حنجره

باز کن حنجره را

به تماشا بنشین پنجره را

لب بزن بر لبِ لیلای خودت

گرم پرواز ببین شب پره را

آنچه میخواهی را

تور بنداز وُ بچین

این همانی است که هر دفعه خدا گفت ببین


تو توانائیِ دیدن داری

...

69
ادامه شعر
علی معصومی

خانه صیاد

خانه صیاد

تو را جاییکه چشمانم به تو افتاد خواهم برد
همان جاییکه آن دلدادگی رخداد خواهم بود

اگر چه ماه فروردین هوایی می کند گل را
تب و تاب تو را تا آخر مرداد خواهم برد

عروس حجله ی بخت سیاه روزگار...

63
ادامه شعر
محمدوحید  خواجه

هیچ

بسی زحمت و رنج کشیدم که هیچ
از هیچ به هیچ رسیدم که هیچ
حسرت ای کاش برایم ماند که هیچ
خلق بسی گفته است گو دست بگیرد که هیچ

ارزش هیچ نداری که هیچ
بار اضافه ای هیچ به هیچ...

50
ادامه شعر
افسانه نجفی

شبیه تو

_عجیب گیج و سردرگمم!
_اگر این شهر؛
هوایش
مردمش
کوچه پس کوچه هایش
تمامش شبیه توست..‌.
_پس چرا من هنوز
دلتنگم از نبودنت؟!...

46
ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

ای یوسف ِ زهرا گُلِ گُلزار امامت


بنام خدا
ای یوسف ِ زهرا گُلِ گُلزار امامت
ای صاحبِ دنیا شده ام مست فراقت
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
ای مونسِ غمها بده ازجام ولایت
برسرکشم آید به دلم کشف کرامت
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
ای معدنِ علم و عملُ زُهد اطاعت
ای پایه گذارِ رهِ...

63
ادامه شعر
صدیقه جـُر

یادش بخیر

بغض تنهایی نشسته در گلـو یادش بخیر
عاقبت من هم شدم باغصه خو یادش بخیر
این که دارو بودی و بر زخم جــــانم مرهمی
میتوانی بگذری راهت برو یادش خیر
قـــول دادم بر دلم ، دیگـــــر نبینم روی تو
نه قــــ...

59
ادامه شعر
یزدان  ماماهانی

خـصـم ( غـزل )

آنـچـه نُـمـو یـافـت و نـمـود زیــرِ پـوسـت
دشـمـن خـیـرخـواه و هـمـی شـرِّ دوسـت

دختـرک از فـقـر بفـروخـت تـن ، سـپس :
دغــدغــۀ مــردم شـــهـــر ، آبـــروســت !!

وای بــــر آن ؛ جــامـــعـــۀ زن س...

40
ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

چهار زانو



هرگز نبود مرا دلیل، حاصل از این زندگی ????

تحریم بود همه ام ، محکوم به این زندگی

از راه رسیدی ای غریبه از بهر آشنایی

...

101
ادامه شعر
سامان نظری

بنگرید

بنگرید و بنگرید آغاز کیست
بعد ما پایان این دنیا کیست
شهرت انسان که دانی،فانیست
همچو آن گیاه و آن حیوانیست
عمر صد ساله نبودش پیشتر
کیش و ماتی عاقبت خاک بیشتر
همه پاسخ به درون چون باشد
این درون آن برون ...

73
ادامه شعر
شبنم حکیم هاشمی

نبض پیانو

توی هر سطر ترانه
جاریه عطر ترانه

عطر هر ترانه از تو
مونده رو نبض پیانو

می‌زنه نبض پیانو
نت به نت دوباره از نو

نت به نت می‌رسه تا اوج
عین پیچ و تاب یک موج

موج موسیقیه این‌جا
مثل آواز یه دریا

مثل آ...

36
ادامه شعر
محمدرضا بادینلو

اعجاز

همه چشم ها بر جسد دوخته
که چون میشود آخر این داستان؟

چه خواهد شد این ماجرا عاقبت؟
چه میگوید عیسی به زیر زبان؟

کمی بعد مبهوت و حیران شدند
چگونه گرفته‌ست این مرده جان؟

به پا شد بسی شور و غوغا و شوق
ز...

131
ادامه شعر
مینا تمدن خواه

یکرنگ

***

هنوز آفتاب‌پرست بود
اگر چه میان شاخه‌های بی‌برگ
یکرنگ به نظر می‌رسید...

***

77
ادامه شعر
محمد جواد علی نژاد

مرگ پرواز

برای مرگ یک پرنده شیون وحیله سازگار نیست....
اسارتو زندان قفس سازگار نیست....
گربچیند بال و پرش آن صیاد ....
همی روزی هزار بار کشد اورا یاد خاطرات پرواز....
یک به هزارم بار مرور کند خاطرات پرواز ........

58
ادامه شعر
دادا بیلوردی

انتظار


گر تو نیایی این همه باران چه می شود ؟

دریا و رود و چشمه ی یاران چه می شود ؟!

گیــرم که سیـــل بـرده تـمام حدیث را

در این میان ، روایت ایمان چه می شود ؟!

من بـا دو برگ سبز امیدی خوشم ولی

تکلیف سخ...

95
ادامه شعر
امین مقدس

شمعِ نقّال

<<شمعِ نقّال>>

رودابه ! منم زالِ تو بی‌‌ آن‌‌ که بدانی
آن عاشقِ تمثالِ تو بی‌ آن‌ که بدانی

در خوانشِ شهنامهٔ پروانهٔ یادت
شد شمعِ تو نقّالِ تو بی‌ آن‌ که بدانی

بر خاکِ خیالم خُلل‌از ردّ...

40
ادامه شعر
محمدنبی خرّمی

صبر عشق

در برگ گل نوشتند خونت گلاب باشد
خرّم کسی که از یار آشفته‌خواب باشد

مجنون چرا نلغزید از هر که موی مالید؟
زیباترین نما چون زلفِ خراب باشد

چون کشمش ملایر، معنای صبر باید
چیزی شبیه شیراز عین شراب باشد.....

50
ادامه شعر
حسن سهرابی

فاصله

چه فاصله ای است لایتناهی میان......

خواستن و نرسیدن......عشق و نفرت.......

مرگ و شهوت.
وچقدر به هم نزدیکند....نرسیدن وخواستن.........
نفرت و عشق.......

شهوت و مرگ.

و ما متحیر مانده ایم میان فاصله ...

45
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

نوزده آبان

«نوزده آبان»

یاد آن روزی که با هم های و هویی داشتیم
روز میلاد تو ما جشن و سروری داشتیم

گر دلت خون بود امّا بر لبانت خنده بود
در شب میلاد تو ما حال و شوری داشتیم

آسمان خانه روشن بود با انوار ت...

53
ادامه شعر
محمد مولوی

نا‌امیدی


ناامیدی
دیر زمانیست تشنه یک خواب طولانیم
مرگ اگر به موقع بی‌آید با جان و دل پذیراییم


محمدمولوی

113
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

عشق ربّانی

«عشق ربّانی»

ای پیر خرد ز عشق ربّانی گو
از آتش و سوزِ عشق پنهانی گو

از بانگ اذان نیمه شب هیچ نگو
از سجده و تسبیح مسلمانی گو

این نفس هوای آدمی ابلیس است
از خصلت و خوی پاک انسانی گو

شام است و د...

27
ادامه شعر
علی معصومی

چه ؟

چه؟
گشودی بال پرواز خودت را آسمانت چه ؟
حریم امن خود را داری اما بیکرانت ؟

جهان با خوب و بدهاییکه دارد پیش پای تو
به شرط اینکه از آن تو باشد آرمانت چه ؟

حریم صد بیابان صید چنگال تو را دارد
درون جنگل...

41
ادامه شعر
مریم نصیری

برده ای آزاد هستم

در آبی ِ چشمان تو من راه دارم ؟
حق ِنگاه ،پردادن یک آه دارم ؟

من برده ای آزاد هستم بار دیگر
من فرصت افتادن ِ در چاه دارم ؟

از چشم هایم خواهرم میخواند انگار
که در دلم من یک غم دلخواه دارم

دیگر ک...

60
ادامه شعر
فاطمه  اکبرپور

لطف الهی

به نام خداوند گُرز و کمند
خداوند فایِق در این راهِ حق

خدایی که دور از شبیخون ماست
خدایی که دور از جفا و بلاست

خدایی که مشتاقِ جود و جلاست
خدایی که دمساز با رهنماست

خدایی که دارِ ملک را بِداد
به ...

112
ادامه شعر
برو به صفحه:
محل تبلیغ کتاب و آثار فرهنگی شما
تو را به هیچ زبانی
کانون ادبی ققنوس
کانون ادبی ققنوس
بازدید ویژه
ورود اعضا

تولد اعضا
شاعران جدید