آخرین مطالب وبلاگ
نماد الکترونیکی
آمار فعالیت سایت
  • تعداد کاربران:2,323
  • تعداد اشعار:28,473
  • تعداد نظر:195,505
  • تعداد بازدید:7,124,824
پر بازدید ترین اشعار
آخرین حضور کاربران
اخبار
  • 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
  • 13/ 2 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
مهدی رستگاری

نگاه خیس

مهدی رستگاری
هایکو

بسمه اللطیف
هایکو- شماره ۳۶

در #سفر عشق
بر #جاده می لغزد
این #نگاه #خیس..

This wet look
slips on the road
in the voyage of love..

#مهدی_رستگای
شانزدهم آبان ماه سال یکهزار و چهارصد خورشید
هفتم نو...

3دیدگاه
3رای
69
ادامه شعر
آگرین یوسفی

رازِ تنهایی

آگرین یوسفی
سپید

تنها سکوتِ شب
برآیم مانده است
خیالَت را دستِ باد
سپرده ام که شاید
تو را برآیم
به ارمغان بیآورد.
#آگرین_یوسفی

6دیدگاه
3رای
59
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

عالم ویرانه

محمدهادی صادقی
غزل

«عالم ویرانه»

دوش دیدم عالمی ویرانه بود
روبهی مکّار در این خانه بود

جان اسیر دیو جان گردیده بود
خانه خالی از گل و پروانه بود

ناز لیلی را خریداری نبود
عشق مجنون قصّه و افسانه بود

عالم مستی خر...

3دیدگاه
3رای
59
ادامه شعر
محمدوحید خواجه

خدا

محمدوحید خواجه
خوشه ای _ متغّیِر

بسم الله الرحمن الرحیم
لب میگشایم بیت بیت الرحمن الرحیم
سربه سجده زنم رو آسمان و زمین
می نگرم بند بند وجودم را از رحمت بی کران
خدایا شکر شکرای مهربان...

3دیدگاه
1رای
42
ادامه شعر
مریم نصیری

دنیا

مریم نصیری
غزل

اشک باید ریخت این پهنای ِ دنیا را
دور باید زد غمِ فردای دنیا را

من به دنیای ِ خودم آوردَمَت امّا
تازه فهمیدم خودم معنای ِ دنیا را

ای دِل ِ مادر ! تحمّل کن کمی با صبر
دردها و بدبیاری های ِ دنی...

4دیدگاه
3رای
56
ادامه شعر
مریم آزاد

مشتاق به آزادی

مریم آزاد
دوبیتی

مشتاق به آزادی از نطفه یک دینم
من در تب نقص و شک آلوده به یک کینم
یک غربتِ در تبعید واگیرتر از رنجم
من وارث اشراف زندانی نفرینم...

8دیدگاه
6رای
68
ادامه شعر
افسانه نجفی

بهانه ام باش

افسانه نجفی
سپید

_در این تیره شبِ زشت
به خلوتم بیا
بی محابا؛
نرمی انگشتانت را
روی تن ‌ِ اندوهم بلغزان!
_بگذار ذره ذره ،تنهایی ام
با لمس بوسه های تو
آغشته به مهر شود...
_من در این واپسین نفس های عشق
برای وطن ساختن ِ...

2دیدگاه
2رای
37
ادامه شعر
سانیا علی نژاد

تاراج

سانیا علی نژاد
غزل

تاراج برده چشم‌هایش صد غزل را
پایین کشیده بوسه‌اش نرخِ عسل‌ را

از دیده رفت و از دلم اما نرفت او...
تغییر داده عشق او ضرب‌المثل‌ را

قرنی‌ست جنگی نابرابر در گرفته...
چشمان او، دل، برده او بی‌شک جدل را...

5دیدگاه
3رای
48
ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

اشتباه

علیرضا خسروی اصل
دوبیتی

اشتباهم اعتماد است
بر غمم یارم چه شاد است
مهربانی کرده بودم
گفت عاقل نیست ساد است

3دیدگاه
2رای
39
ادامه شعر
قاسم پیرنظر

چشم ابر ..؟

قاسم پیرنظر
قطعه

چشم ابر..؟

قطرۀ اشکی چکید از چشم ابر
غلتغلتان حسرت دریا بدل

شوربختش فرصت ازدستش گرفت
جای رود افتاد در اعماق گل

در خودش پیچید گفت ای بخت بد
مادرم دریا نوشته ام ؛ درسجل

شادبودم آرزوهایم قطار
تا ش...

2دیدگاه
2رای
42
ادامه شعر
مهدی رستگاری

مهر و خرد

مهدی رستگاری
غزل

بسمه اللطیف
مهر و خرد

ای غنچه‌ای که چاک گریبان دریده‌ ای
با ناز خود به عرصه دوران رسیده‌ای

زیباتر از شکوفه‌ای از بس لطیفی و
از لطف چون تجلی صبح سپیده‌ای

در وصف تو اگر بنویسم بدین سیاق
می زاید از دل...

4دیدگاه
2رای
77
ادامه شعر
محمود فتحی

هی

محمود فتحی
غزل

هی هی دنیای تماشا گردیدی چه برسرما آمد

چه دنیایی داشتیم چه گونه گذشت حیف که

قدرعافیت نداشیم پنداشیتم همیشه جوان

خواهیم ماند نداستیم که ورق عوض میشود

شادی وسرور خندیدن روزی جرم میشود

عاقبت بدست ...

8دیدگاه
4رای
46
ادامه شعر
مرضیه رشیدپور

"نفس تازه"

مرضیه رشیدپور
سپید

" نفس تازه"

از من
که بنفشه ای رونده ام، روی کاغذ
کاری بر نمی آمد
می باید از ته دل
به یاد می آوردم
آفتاب را!
ریشه که می گستراندم در تو!
ساقه ها پیدا می شد
و شعر
از برگی به برگ دیگر
نفس تازه می کرد!
...

4دیدگاه
3رای
62
ادامه شعر
رجبعلی باقری

سپکو_زمان

رجبعلی باقری
سپید


ذهنِ زمان را
به زوزه انباشته اند
هفت خطّانی
که به سمفونی طاعون
بر مرداب های زمانه می خوانند

✍رجبعلی باقری
#سپکو_زمان...

6دیدگاه
2رای
39
ادامه شعر
صدیقه جـُر

بی وفا

صدیقه جـُر
سایر قالب ها

چرا اَبرو کـَـَشی در هم ، زِ بهر قلب نالانم،،

به الله راست میگویم نگاهت گشته سامانم

همیشه روی گردانی و حالم را نمیدانی،

بیا تب ریز قلبم شو که بی تو سخت تنهایم

قلم در دست لرز...

2دیدگاه
3رای
51
ادامه شعر
سحر فهامی

پروانه صفت

سحر فهامی
چهارپاره

مثل پروانه یِ دلداده شبی
بوسه بر شمعِ پر آتش زده ام
خواهش شعله ی او سوخت مرا
تکیه بر سوزشِ آهش زده ام
اشکِ غم بر تن او می رقصید
بال بر چشمه ی آبش زده ام
باز دیوانه شدم سر به سرِ
شعله ی پر تب و تابش زد...

1دیدگاه
3رای
61
ادامه شعر
محسن ولیخانی

گوشه ای در خلوتم

محسن ولیخانی
سپید

به گوشه ای نظاره گر میشوم در خلوتم
از آدمیان در حال عبور و مرور
از آدمیان امروز و دیروز
در زمان حال وقبل آن
در لحظه های سرد تنهایی
چه ماهیتی باعث گرمی من است
در این دل پس کوچه های شهر
من در افکار ...

1دیدگاه
1رای
30
ادامه شعر
امین مقدس

خوانشگر

امین مقدس
غزل

<<خوانشگر>>

وقتی *تو* باشی شهرزادِ قصّه‌گوی شعر -
آن لحظه مِیلم می‌رود از دل به سوی شعر

تحریرِ ترصیع و جناس و سجع، زیبایند -
فاش‌‌است وقتی از لبت رازِ مگوی شعر

ای خوانشت یادآورِ گل‌های ...

1دیدگاه
2رای
41
ادامه شعر
محمدوحید خواجه

نصیحت وشعار

محمدوحید خواجه
خوشه ای _ متغّیِر

بروید ای قوم نصیحت به چکار آمده اید
بروید از حاله خرابم به خرابات آمده اید
نصیحت به چکار گوه خورده اید که آمده اید
یا دست بگیرید یا که به جهنم که آمد ه اید
حرف که باده و هواست
شما به هوایه باده و هوا...

3دیدگاه
1رای
39
ادامه شعر
افسانه نجفی

بی شمار

افسانه نجفی
سپید

_فراموش کرده ام تو را؛
صد بار!
_و هزار بار دیگر
دلم برای تو
تنگ شد...
_مگر تو؛
چند باری؟!

3دیدگاه
3رای
31
ادامه شعر
صدیقه جـُر

نسخه ارزان

صدیقه جـُر
غزل

دکتر امشب بهر دلم نسخه ارزان بنویس،

گر که ارزان نـَبـُوَد رنج فراوان بنویس،

دوقلم قرص مسکن بنویس بر دردم،

باقی آنچه که ماند اشک چو باران

بنویس،گوش وسر وسینه، درگیر درد و مرض

،تو ،بیا به...

1دیدگاه
2رای
34
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

آه نیمه شب

محمدهادی صادقی
غزل

«آهِ نیمه شب»

من از مرگ شقایق در کنار خار می ترسم
من از رنگ سیاه آسمان تار می ترسم

پریشان می شود حالم ز گرگ خفته ی جانم
من از نفس هوایی می شود بیدار می ترسم

نزن مطرب دلم خون است و جای رقص و شا...

2دیدگاه
1رای
27
ادامه شعر
یاسر قادری

جام امیران

یاسر قادری
غزل



گیسو چلیپا نکن، حال پریشان شود
لاله مجنون شود،شقایق حیران شود
باد صبا بوی تو،پر کند دشت و دمن
موسم گل شدی، فصل بهاران شود

ابرو نازک نکن،طاقت غم نیست مرا
اخم تو آخر کشد، شام غریبان شود
گوشه ی چشمی ز...

6دیدگاه
3رای
62
ادامه شعر
عارف آقاملایی

نیمه راه

عارف آقاملایی
غزل

خوشا آن دم در این شهر نگاری داشتیم
دل به دلبر دادیم و دل نو نواری داشتیم

می‌نشستی بر سر کوی حبیب آن روزگار
یاد باد آن روزگار، ما روزگاری داشتیم

صحبت غم را نبود آن دم که بودی یار من
خاطرت هست ک...

3دیدگاه
1رای
79
ادامه شعر
یعقوب پایمرد

خاطره

یعقوب پایمرد
قصیده



دلم تنگ شده برات،برای بوی گردنت

یادم میاد خاطرات، با،تویی که فراموش شدنی نیست

دلم نبودنت همش شده بهونه، کی،کجا، بازم، بیام، ببینمت

میخوام یادت بیا...

7دیدگاه
4رای
82
ادامه شعر
هدایت کارگر شورکی

شاهکار خلقت

هدایت کارگر شورکی
رباعی

از روز ازل عاشق یکتای تو بود
یک عمر گرفتار معمای تو بود

چشمش به اناری ملس افتاد خدا
نزدیک که شد دید که لب های تو بود
...

6دیدگاه
2رای
79
ادامه شعر
Sepideh Ranjbar

خدا

Sepideh Ranjbar
غزل

شعرِ نابَم ای خدا مَعبودِ من
رأَفَتی کن با دِلِ نابودِ من

من به هِجرانَم نِگاهَم کُن خدا
دِل نَسوزان ای همهِ مقصودِ من

ناامیدم ای همهِ امیدِ من
تو بِبَخشا نیکیِ معدودِ من

خالِقم اِقبالِ ما را خ...

10دیدگاه
5رای
60
ادامه شعر
محمدعلی یوسفی

آخرین شعر

محمدعلی یوسفی
نیمایی

در واپسین دمی

که پایان مرا همراه هست

خواهم ایستاد به تماشای جهان

و به یاد یاران

و کمی بعد

چشم در چشم خدا خواهم دوخت

آخرین شعر خودم را با عشق

به خودش خواهم گفت

و در آغوش خوشش

تا به ابد خواهم خ...

3دیدگاه
2رای
58
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

گذر زمان

محمدهادی صادقی
غزل

«گذر زمان»

نیک است که این چرخ زمان در گذر است
شیرینی و تلخیِ جهان در گذر است

هرگز نشد این سینه بگیرد آرام
این آتش افتاده به جان در گذر است

زخمی شده دل نگیرد آرام دَمی
این حال پریش و نگران در ...

5دیدگاه
1رای
37
ادامه شعر
آگرین یوسفی

رقصِ بادبادک

آگرین یوسفی
سپید

خوشا اِی بادبادکِ عاشق
میچرخیُ میرقصیُ آزاد
عشق در آغوشت پرواز میکند.
#آگرین_یوسفی

6دیدگاه
2رای
34
ادامه شعر
سحر خالقی

برج برفی

سحر خالقی
سپید

بر ف همان برج بزرگ آسمان است
که در تلاطم شبانه، ماورای خیس اشتیاق را
از فرکانس غیر منتظره ی پرتو نور
همچون دیسک های طلایی آرامش
بر معبدم می بارد
وانرژی های خالص ایمان را
همانند سجاده سبز رنگ
در تمام ...

3دیدگاه
3رای
60
ادامه شعر
غلامرضا انعامی

راز نهان

غلامرضا انعامی
غزل

عمر بگذشت و من از کرده ی خود ناشادم
که چرا سر به ره ِ مهر بُتان بِنهادم

یک دم از خواب و خور و کار جهان ناسودم
غافل از خود بُدم و راز نهان نگشادم

کاش می شد که به یک باره زمان برگردد
قدرِ هر ثانیه اش...

6دیدگاه
2رای
53
ادامه شعر
شبنم حکیم هاشمی

هوای پرزدن

شبنم حکیم هاشمی
مثنوی


من تا هوای پر زدن می‌رم
من توی قلبم اوج می‌گیرم

با تو، من از رخوت رها می‌شم
با حس تازه آشنا می‌شم

احساس دلمردن تموم می‌شه
روزای پژمردن تموم می‌شه

شوق شکفتن با منه حالا
با تو زمان رفتنه حالا

مرداب...

1دیدگاه
3رای
45
ادامه شعر
آگرین یوسفی

عطرِشبانه

آگرین یوسفی
سپید

تنهاییِ شَبَم را بی تو
ورق میزنَم
ماه به میهمانی ستاره ها
میروَد کاش
بادی بِوَزَد عطرِ تورا
به خلوَتَم بیآوَرَد.
#آگرین_یوسفی...

6دیدگاه
2رای
68
ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

گل پامچال

افسانه ضیایی جویباری
سپید

بردیوار عمر نوشتم
قدم هایت را
آهسته بردار
هنوز قطار خوشبختی ام را میبینم
از دشت های دور
پشت کوه های حسرت
واز لابلای
جنگلهای سر به فلک کشیده،
دست تکان می دهد

عقربه های زندگی ام
خواب به چشم  ندارن...

10دیدگاه
3رای
58
ادامه شعر
حمیدرضا آب روان

عشق

حمیدرضا آب روان
غزل

ای عشق که در سینه‌ی ما رازِ نهانی
از حال کسی که شده دیوانه چه دانی

از روزِ ازل خلق شدی تا دل ما را
پیوسته به هر سو که بخواهی بکشانی

اعضای تن ما شده آمیخته با تو
هم چشم و سر و دست و دل و گوش و زبان...

13دیدگاه
5رای
62
ادامه شعر
قاسم پیرنظر

جوامی بود ومن ..؟

قاسم پیرنظر
غزل

جوانی بود ومن ..؟

جوانی بود و من باهم غریبه
در این دنیا که سرتاپا فریبه.؟

دقیقنا غافل از قانون هستی
که بی اندیشه با پوچی ضریبه

نفهمیدن ؛ نسجیدن ؛ ندیدن .؟
به چاه افتادن از چال عن قریبه

مثال عاشقی...

2دیدگاه
2رای
87
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

تیغ زبان

محمدهادی صادقی
غزل

«تیغ زبان»

روزی شکسته قفل دهان می شود بدان
روزی بُرنده تیغ زبان می شود بدان

روزی رود سیاهیِ شب می دمد امید
پیدا که نور حق به جهان می شود بدان

روزی اسیر و بند قفس می شود ستم
روزی رها ز بند و قف...

3دیدگاه
1رای
53
ادامه شعر
فرزاد الماسی

زندگی

فرزاد الماسی
غزل


افسوس چقدر خسته و پُر دردیم

هر چند که قانع شده و دل سردیم

زخمی که نمک خورد زمان می خواهد

تا بار دگر به زندگی برگردیم

فرزاد الماسی...

2دیدگاه
2رای
54
ادامه شعر
فروغ گودرزی

شعنک های فروغ(۲)

فروغ گودرزی
سپید


۱_
جوانه
یعنی تو
در بوته ی بهار

شعنک_استثنایی

۲_

در نگاه خالی اندوه
پریشان است
سکوت

شعنک_دوسویه

۳_

ساحل تنهایی را
می دوم
هم پای خاطره ای خیس

شعنک_ دوسویه
۴_

کوچ یعنی
پرواز خیالَ ت
در نگاهم...

2دیدگاه
2رای
50
ادامه شعر
محمود فتحی

دنیای عریان

محمود فتحی
غزل

نه شیخ دست گیردو

ونه این دا رروزگار

فریاد به شیخ شب و

لعنت براین روزگار

فاتح اصفهانی محمود

16دیدگاه
6رای
48
ادامه شعر
محمدرضا بادینلو

مجنون مولا

محمدرضا بادینلو
غزل

به هر کجا که نظر میکنم تویی پیدا
منم برای تو مجنون ، تو بهر من لیلا

شعار ما همه این است از صغیر و کبیر
«علی ولی و علی والی و علی والا»

نه مثل تو که دگر مثل قنبرت حتی
به خود دگر نتوان دید یک زمان دن...

3دیدگاه
2رای
51
ادامه شعر
علی معصومی

قطار کنگره بام

علی معصومی
غزل

قطار کنگره بام
بیا برای ثانیه هامان کمی بهانه شویم
به جای هق هق شب هایمان ترانه شویم

کبوترانه تر از هر چه مهر و لطف و صفا
برای خاطر هم شوق آب و دانه شویم

مسیر مرز جنون را به پای هم برویم
مقیم ساح...

2دیدگاه
4رای
97
ادامه شعر
مهدی رستگاری

خرد شدن

مهدی رستگاری
غزل

بسمه اللطیف
#رباعی - شماره ۱۵
خرد شدن

جامی که به نوش دست می برد، شدم
مست لب او که باده می خورد، شدم

اما آن دم که شد ز باده بدمست
از شدت ناسپاسی اش خرد شدم

#مهدی_رستگاری
یکم شهریور سال یکهزار و چه...

6دیدگاه
3رای
66
ادامه شعر
مریم حشمت پور

سکوت

مریم حشمت پور
سپید


#سکوت

هبوط بی فایده ی سیبی
در شاهرگ گندمزار

نان به شکم بستند وُ
در جیب هاشان

مانده ام روی دلشان
وقتی
با دست سیلاب می شویند
یا به صاعقه ی کوری
در آسمان
شکار می شوم

اینجا
که  مرگ  هم
از زبان...

5دیدگاه
3رای
41
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

باده ی حق

محمدهادی صادقی
غزل

«باده ی حق»

ساقی امشب حال دل را باده درمان می کند
از قفس جان را رها از کُنج زندان می کند

آسمان تار است و غم همخانه ی دل گشته است
باده ات ساقی مرا تنها مسلمان می کند

همنشین غم فقط پیمانه می باش...

4دیدگاه
1رای
33
ادامه شعر
جواد مرادی

سنگ،کاغذ،قیچی

جواد مرادی
سپید

هجوم می‌آورند
شهاب‌های دلتنگی
با یک دنیا اندوه دنبالشان
رویِ صفحه‌ی خط‌دار دلم
وقتی میخواهم بچینم از آسمان
رویاها را،
جالب نیست دنیایی که به عنوان آدم بزرگ‌ها
ساختیم؛
با اشتیاقی کودکانه
بیا
دست‌هایم...

1دیدگاه
3رای
28
ادامه شعر
یعقوب پایمرد

دیر فهمیدمت

یعقوب پایمرد
غزل

خطا کردی خودم دیدیم

جفا کردی رنجیدم

خندیدی و رها کردی

بر زبان هرچه امد صدا کردی

رفتی من باخیالت مانده ام

من حتی با خیالت قانع بودم

خ...

5دیدگاه
2رای
173
ادامه شعر
محمد مولوی

گفت و گفتم

محمد مولوی
کاریکلماتور

قرص خواب :

گفت میرزا قرص هایت را خوردی ؟
گفتم بله ... فکر کنم نشاسته شون زیاد شده !


محمدمولوی

14دیدگاه
4رای
92
ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

بر جاده تاریکی

عاطفه مشرفی زاده
سپید

عاقبت مه مرا در خود بلعید.
می دویدم و فریاد می زدم
اما تمام راه ها ناپدید شده بودند
پیش از آنکه قله را ترک کنم 
مه از راه رسیده بود...
هر بار پیش از رفتن
گمان می کردم که باید تو را ببینم. 
اما
حال دیگ...

4دیدگاه
3رای
58
ادامه شعر
برو به صفحه:
محل تبلیغ کتاب و آثار فرهنگی شما
تو را به هیچ زبانی
کانون ادبی ققنوس
کانون ادبی ققنوس
بازدید ویژه
ورود اعضا
محبوب ترین اشعار
بیش ترین آرا
تولد اعضا
شاعران جدید