آخرین مطالب وبلاگ
نماد الکترونیکی
آمار فعالیت سایت
  • تعداد کاربران:2,327
  • تعداد اشعار:28,473
  • تعداد نظر:195,548
  • تعداد بازدید:7,145,662
آخرین حضور کاربران
اخبار
  • 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
  • 16/ 2 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
عبدالرحمن  حواشی

گمشده هم

شادی عشق به دنیای پر از غم باشیم
ویس و رامین دگر بر دل عالم باشیم
تا که حال دلمان خوب شود بهتر نیست
در هیاهوی جهان گمشده ی هم باشیم


عبدالرحمن حواشی...

69
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 168

تا به تولّــی دوست بر پَـرم از آشیــان
کس دیگر این روح من ننگردش درجها ن
مرغ فضایــی بُوَد رو به فضـــا می رود
چون کـه زِ اوج فضــا آمده در این مکان
٭٭٭
بـی خ...

42
ادامه شعر
محمد  عالمی

منم کدای کوی ت یا علی

78

منم کدای کوی تو یاعلی منم فدای روی تو یا علی

جون جونم همه وجودم علیه و ر د ز بو نم علیه
عشق و عمرم علیه سر وجودم علیه همه ...

53
ادامه شعر
فاضله هاشمی

گذشت

ماه تا
صبر مرا اندازه گرفت
از خورشید گذشت
فاضله هاشمی غزل

64
ادامه شعر
جواد امیرحسینی

رباعی

دل را به دلِ ماه رخی باخته ام
تا چشم به چشمانِ وی انداخته ام

چون نیست مُیَسّر که به دستش آرم
از اشک به چشم او پلی ساخته ام

#جوادامیرحسینی(مهراد)
۱۸ فروردین ۱۴۰۰...

51
ادامه شعر
محمد مبین  مقدم نسب

شیطان

بدون تو ای شیطان
حسرت
خوردن سیب،نگاهی به گندم نبود
نیایش
ناله
پاداش
آشکارا خواهش مردم نبود
آدم گراننده حلقه خویش
ناخودآگاه
کفر
ایمان
سَر در سجده سردرگم نبود
بودنی بایسته،پیمان
گواه
سوگند...

76
ادامه شعر
جواد امیرحسینی

حقیقت

بیا در چشمِ من بنگر حقیقت را بگو ای عشق
رسیده رشته‌یِ الفت میانِ ما به مو ای عشق

مگردان رویِ خود از من که دل را تابِ هجران نیست
مگو از چشمت افتادم مگو دیگر مگو ای عشق

بیا کمتر مرا رسوای عالم کن به ش...

53
ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

شراب عشق

مائیم که تا دل به شراب عشق تو بستیم
پیمان وفا با مِی و میخانه شکستیم

76
ادامه شعر
بابک  قدمی واریانی

وقتی پدر رفته است

شوری ندارد واریان وقتی پدر رفته است
شعری نیاید در بیان وقتی پدر رفته است

احساس یاران یک به یک زخمی شده با رفتنش
حرفی نمانده بینمان وقتی پدر رفته است

شعری نمیجوشد دگر در جان یاران و شده
این کاروا...

78
ادامه شعر
محمد مولوی

پروانگی

پروانگی

بمانید در پیله تنهایی خود 
شمع ها دیگر روغنی نیستند 
که در سقا خانه ها 
برای مسافری  به عشقی،به‌رازی
 در کنج قلب شان لانه کرده بود 
برای برا آورده شدن آرزوها یشان
روشن می کردن ، نیستند
شعله ...

128
ادامه شعر
مهدی رستگاری

لعیای زمانه

بسمه اللطیف
لعیای زمان

ای در تلالو گشته لعیای زمان خود
ای کرده جان را محو گلزار جنان خود
از نور معنایی که از نام تو میتابد
افروختم در آسمان ماه شبان خود
برجای مانده از تو فرزندان بسیاری
سرمایه کردی ت...

72
ادامه شعر
سکینه شهبازی

سیزده به در قرن جدید

آرزوهای دیرینت را به قلبم گره بزن
تا گل های امید شکوفه بزند
خاطره ای شیرین
سیزده به در شود.
سیزده به درتون مبارک

آوینا-شهبازی...

66
ادامه شعر
علی حاتمیان

نیستی و نیستم

روزها در گذرند و من همچنان در فکر فرو رفته ام
هر روز جای دو نفر زندگی میکنم
یکی تو و دیگری خودم!
و میترسم از تو وقتی دیگر نیستی
وقتی عاشقم نیستی
برای دنیایم ناجی نبوده ای و نیستی
دیگر بسراغم نیا
که دی...

46
ادامه شعر
جواد امیرحسینی

ماه خدا

از سویِ عرشِ خدا باز صلا می آید
گوش کن زمزمه‌یِ اهلِ سما می آید

نوبتِ عاشقی و راز و نیازِ سحری
آه ماهِ رمضان ماهِ خدا می آید

ماهِ مهمانیِ حق ماهِ خلوصِ ایمان
ماه تسلیم و رضا ماه دعا می آید

ماه قرآن...

61
ادامه شعر
سعید صدقی

می روم باز از آسمان دلت

می پرم سمت آسمان دلت
بال هایم شبیه ققنوسند
عینک ابر روی چشمانم
چشم هایی که سخت مایوسند
(من حسودم برس به فریادم)

از حسادت شبیه اسفندم
وسط آتشی که مرداد است
ظالمانه قضاوتم کردی
داد من بی کران بیداد است...

43
ادامه شعر
رامین خزائی

دیگر نخورم گولِ تو ای زاهِدِ دِیر

دیگر نخورم گولِ تو ای زاهِدِ دِیر
من کُنجِ کِنِشتَم تو ولی جاهِدِ دِیر
سالی دو سه بار از سَرِ مَستی هَپَروت
مسجِد به گِدا، لیک، تو سَرشاهِدِ دِیر


















با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
ر...

65
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

شمس و قمر

« شمس و قمر »
تا زِ ارسال حقیقت،رُخ شمس و قمر است
به حقیقت که دغلکاری ما ، پرده در است
ای خوشا مشرق ومغرب،که همان شمس و قمر
راهشان دور همان است ،به این رهگذر است
ها...

50
ادامه شعر
فروغ گودرزی

سیزده بدر

دست بر سبزه بردم
گره زدم آرزوی داشتنِ
دستانت را...

59
ادامه شعر
ادریس علیزاده

ارزش عمر انسان

چند ارزد رفته ی عمر ز کردار صواب
چند سالش شده صرف عمل غیر صواب

گرچه تفریق رقمها ‌و نه آنقدر دقیق
لیک خود با خبری حاصل اعداد جواب

بریقین آنکه کند خدمت انسان ها را ...

62
ادامه شعر
مهدی رستگاری

عهد عشق

بسمه اللطیف
عهد عشق

نام تو را بر این دل شیدا نوشته ایم
وان را به عشق پاک به هر جا نوشته ایم

منت گذار و باز نگاهی به ما بکن
ما عهد عشق را به تمنا نوشته ایم

از اشتیاق ذکر تو بر برگ برگ عشق
با بی کران...

75
ادامه شعر
قاسم پیرنظر

سال نوشد

به درشد سیزده آری . سال نوشد
به شوق گل به بلبل بال نوشد

بهار آمد خدا را شکر اما ؛؟
ته فنجان رندان فال نوشد

خزیدن لابلای زلف مرداب
چوزالو شیوه ی اغفال نوشد

نحیفان تحت امرند از زلالی
سخیفان را تب ان...

44
ادامه شعر
بهزاد بیات فرد

گونش لرین گونشی(امام رضا ع )



گونش لرین گونشی



آدی گونش‌ دن اوجالمیش؛آدی یولون سراجی
گؤزل‌لیگی ‌ایله‌ اولوبدور؛گؤزل ‌لیگین آماجی

پولادلی‌ پنجره ‌‌سیندن؛شفاکانی یوخ ‌اینان!
وئریب‌ شفا بئله ‌درده؛او درد کی‌ یوخ ‌علاجی

بو یئرده...

80
ادامه شعر
مروت خیری

بهار

گمان می کنم
مثلِ دلتنگی هایم
بهار هم
زیر سر توست

76
ادامه شعر
انوش بیات

دیوانه

کس در این شهر مرا شکل او دیوانه نکرد
گفتمش دیوانه ات شدم باور نکرد

83
ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

دل یک شکوفه


.
" دل یک شکوفه"

در حرکتم
جان می دود از چند شاخه
که بر بلندای آن
بهار شکل می گیرد.
من آنجایم
که کلمات روییده اند از دل یک شکوفه،
من آنجایم
سر انگشت جوانه ای
که هر چه می بینم، نور است.
من رشته ای از ...

67
ادامه شعر
پرشنگ  صوفی زاده

به وقتِ بهار


قراراست همین امشب،
دیر هنگام
کلمه ها بیایند
و جانم را شخم بزنند
و من هم،
سَرم را پر از باران کنم
تا فردا،
به وقتِ بهار
بجای جنگ،
صُلح شکوفه بزند.

بهار صفر و یک...

77
ادامه شعر
کرامت یزدانی(اشک)

جانماز آب نکشید...!

قمقمه‌های جنگ
بی‌نفس افتاده‌اند!
این همه جانماز آب نکشید
عطش، زمین گیرمان کرده است...!

122
ادامه شعر
علی حاتمیان

بهشت جهنمی

دوباره لاشخورها به چنگال کشیده اند پرنده ی خوشبختی مرا
نیا
دیگر هوایی برای تنفس نمانده است
آسمان ها سنگ شده اند و سنگفرش ها نالانند
راه صعود، در فرود خلاصه شده است
اینجا بکارت ترانه ها سالهاست پاره گش...

32
ادامه شعر
مهدی رستگاری

دریای یادت

بسمه اللطیف
دریای یادت
در تفقد عزیزانم

دریای یادت موج ها بر ساحل جان زد
دامن کشان بر جان و بر دل مهر جانان زد

بی تاب شد دل در هوای وصل تو هیهات
چندان که شوقش موج در آفاق چشمان زد

طوفان عشقت باز برپ...

60
ادامه شعر
علی معصومی

خاکستر

خاکستر

نشسته شعله آتش به پای خاکستر
فقط بخاطر چون و چرای خاکستر

فدای سوز دل پر شراره ای گردم
که خود زبانه کشد از ورای خاکستر

زبان سرخ و سر سبزه می شود روزی
پرند حادثه ای در سرای خاکستر

اجاق سرد زم...

67
ادامه شعر
فاطمه  مهری

ساز دل

نه یادت می رود با زور وباجنگ
نه دل می ماند اندر سینه ی تنگ
همیشه یک نفر بودیم باهم
فقط دوریم از هم چند فرسنگ
بیادت روزها و سال و ماهم
اسیر لحظه های ناهماهنگ
مرا باخاطراتت زندگی بود
که رقصیدیم با ساز خ...

105
ادامه شعر
انوش بیات

گاهی

گاهی شهرو گاه من در خانه ام
گاهی سر خوش گاه کم دیوانه ام

گاهی غرق در گناهم گاه پاکم بی ریا
گاهی مانند فقیری بی کس بی لانه ام

گاهی چون سلطان دوران بی خود مستانه ام
گاه مانند غلامی در خرابات خانه ا...

56
ادامه شعر
سکینه شهبازی

غم قلب تنها

در کوچه های قلبم
خاطرات تلخ و شیرین به یاد می آورم
که در خزان و بهاران
بی تو گذشت
در سخت ها قلبم چه تنها بود
کجا بودی
آخر است دنیا برای قلب تنهای من

سکینه_شهبازی...

38
ادامه شعر
فروغ گودرزی

غصه

من برای دل تو
قصه را تا به آخر خواندم
باورِ این قصه غصه دارم می کند...!

46
ادامه شعر
محمد ترکمان(پژواره)

????

... غزاله زمخت!
بی جفت، آنقدر عاشقانه ی مفت برای " تو " گفتم
که از پوست - خر - پوستم،
کلفت تر شد و، گفت - من - از هر
نگویی، مفت تر!
؛
؛
؛
؛
؛
؛

...

66
ادامه شعر
فائزه اکرمی

شعر شب



در صدایم نغمه ای سودا پر از شعر شب است
تا که من لب تر کنم تا صبح غرق در تب است
هر چه که پاشویه کردم این منِ دیوانه را
این دو تا چشم تو چشمان تشنج آوری است

هر چه گفتم قلبم از دیدار تو آبستن است
عشق ...

54
ادامه شعر
مهدی رستگاری

حدیث ناز

بسمه اللطیف
حدیث ناز

چشم بیمار تو گر در صفت ناز آید
جان مدهوش مرا قوت جان باز آید

گر مرا عشق تو در قلزم خون اندازد
من نه آنم که ز عشق تو به خود باز آید

حالی ای سرو روان در چمن ما بخرام
تا که بلبل ز...

59
ادامه شعر
یلدا یوسفی

آخر دنیا

در پس این تیرگی‌ها آفتابی گذراست
من دراین هیمه بسوختم،پس این یاور کجاست؟!

شاعر دلتنگ و زخمی از خیانت صبر کن؛
من که بی‌خواب شدم، این قاضی عادل کجاست؟!

سیب ممنوعه چرا لذت چیدن دارد؟!
آنکه برده میوه ی ...

125
ادامه شعر
maryam  zallaghi

دوبل اسپرسو

تو اگر مرد کسی شوی
دعوتت کنم بصرف قهوه دوبل اسپرسو
دعوتش کنم بصرف قهوه قجری
تو اگر مرد کسی شوی
مهد علیا شوم
دعوتش کنم به حمام فین کاشان
تا رگ او ببرم به یک آن
تو اگر مرد کسی شوی
آرتمیس شوم تا در نبرد...

57
ادامه شعر
عباس پاریزی

ساقی مرا دیوانه کن

ساقی مرا دیوانه کن کم صحبت از افسانه کـن افسانه گویی مر بس است مِی را به این پیمانه کن
ساقی بسی خواهم ز مِی آنجا که سیرابم کنــد پُر ارغوانی جــام می در کنــج ایـن میخا...

46
ادامه شعر
رامین خزائی

دُنیا به سَرَم گَشت ولی هَشت نَشُد

دُنیا به سَرَم گَشت ولی هَشت نَشُد
هَشتَم سَرِ هفتش زد و برگَشت نَشُد
دُنیا سِرُمَش رفت و سپس حامله شد
لیکن حَمَل از گاد و بگادشت نشد


















با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
رامین خزائی
...

45
ادامه شعر
نازنین نکیسا

حسرت

در حسرت دیدار تو من پیر شدم
دیر آمدی و ز بودنم سیر شدم
جان بی تو به لب آمد و افسوس، کنون
رفت عمر و به پای تو، زمین‌گیر شد...

41
ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

عاشق بیقرار

تو قرار دل من و اندر جان منی
من عاشق بیقرار و تو جانان منی

102
ادامه شعر
سکینه شهبازی

امید تازه

به خودم می نگرم
امیدت
چه ریشه های تازه ای
در من دوانده است
از شور مهرت
شکوفه زدم
در نوبهاری نو گل زیبا شدم.

سکینه_شهبازی...

58
ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

رخسار

توفان زده ای غرق به دریای جنونم

فرسوده تر از حال من زار نباشد


ای مدعیان در گذر شهر بخوانید

بیچاره تر از این دل بیمار نباشد


در ولوله افتاده ز هجرانِ غم یار

آشوب دلم، رنگ به رخسار نباشد


دیوانه ...

51
ادامه شعر
مهدی رستگاری

گل شب بو

بسمه اللطیف
گل شب بو

شانه بر طره یاد تو پریرو زده ام
در سکوتم به دل این شب خوشبو زده ام

خانه و شهر چو زندان مخوفی است و من
شب به یاد تو به صحرای فرارو زده ام

نیمه شب در دل گلزار ز پا افتادم
دست از ...

123
ادامه شعر
علی حاتمیان

مقصد

جمجمه ام بچه ای را آبستن شده
که عر می زند در عمق وجودم
و من همان تنهای بدبختم
که در جمع گم میشود
برسم یا نرسم چه فرقی دارد؟
که پایان مقصدم تنهایی و دلتنگی ست
و من پایانم را خواهم دید
مقصد این کوچ، بدب...

37
ادامه شعر
سعید  فرضی زاده

شراب گیرا

من سوالم تو جوابم می شوی؟
چشمه ی مهر پرآبم می شوی؟

بی فروغی شعر ضایع می شود
توفروغ شعر نابم می شوی؟

روزهایم خالی از خورشید شد
ای ستاره آفتابم می شوی؟

ای بهار شعر من وام از لبت
بوسه ی ناب کتابم می ش...

81
ادامه شعر
علی معصومی

چه باید کرد

چه باید کرد

نمی دانم که با حسن خدادادت چه باید کرد
گل اردیبهشت، از داغ خردادت چه باید کرد

اگر چه بهتر از خورشید عالمتاب می تابی
جفاکاری و با خوی پریزادت چه باید کرد

نمی دانم برای رَستن از دام و رس...

57
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 164

حسین(ع) آن آفتـاب بـرج ایـمان
شهیـد راه حق شـد از لعینـان
به پاس خدمت دیـن خداونـد
گرفتـش جـور آن مـردم گریبـان ...

43
ادامه شعر
برو به صفحه:
محل تبلیغ کتاب و آثار فرهنگی شما
تو را به هیچ زبانی
کانون ادبی ققنوس
کانون ادبی ققنوس
بازدید ویژه
ورود اعضا

بیش ترین آرا
تولد اعضا
شاعران جدید