آخرین مطالب وبلاگ
نماد الکترونیکی
آمار فعالیت سایت
  • تعداد کاربران:2,327
  • تعداد اشعار:28,473
  • تعداد نظر:195,548
  • تعداد بازدید:7,144,493
آخرین حضور کاربران
اخبار
  • 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
  • 15/ 2 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
فروغ گودرزی

شکوفه

بوی نا گرفته دنیا
سوار بر ماه
پلک شکوفه می زند
بر آسمان...

69
ادامه شعر
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)

ما چند نفر


نو بهاری که زنم شانه به گیسوی شما
ماه را نیمه ی شب می شکند روی شما

سبزه و سوسن و سنبل ز سر شاخ بهار
هر سه افتاده به چنگ شکن موی شما

طعم شیرینی و گز نیست مناسب تا هست
پسته ی شور لب لعل شکر گوی شما

...

94
ادامه شعر
انوش بیات

گذر

گذر کردم ز یک شهری که نامش جهل بود
شهر تاریک ویران ملت اش در قفر بود
یکی در خاک خون بود دیگری مهمان گور
یکی خنجر به دست دشمن بشر بود

...

57
ادامه شعر
ادریس علیزاده

بشنو

یک روز روشن می شود که تو غافل بوده ای
گمراه و سرگردانی آن سوی زائل بوده ای

در قامت انسان درگیر تظاهر پس چرا
دریای مواج بدون رد ساحل بوده ای

قانع نبودی آنچه بنیادین سهم خویشتن
سنگینی بار اضافه دوش، ...

79
ادامه شعر
یلدا یوسفی

نیلوفر آبی

بدو گفت نیلوفر آبیَم
بیا تا بسازیم آبادیَم

چو پیچک به قلبم پیچیده‌ای
چو قفلی زدی تو بر آزادیَم

طبیبی، حکیمی، نداند مرا
شدی مرحمی تو به بیماریَم

گرفتار جانت شدم نازنین
بیا جان به جان کن که زندانیَ...

144
ادامه شعر
yaser yazdani

آخرین شعر قرن

سلام؛ این آخرین شِعره عزیزم!

که واسه َ ت تویِ این قرن، می نِویسم

بمونه واسه َت از من یادِگاری

یه "دُرواژه" از احساسِ نَفیسَم


قلم نَم نَم قدم زد روی کاغذ

تَنش آبستَنِ ردِّ قلم شد

خیالِ تو قلم رو...

83
ادامه شعر
حسین یوسفی رزین

عبور

عبور
عبور می کنم از این کویرستان
زشهر زابل و
این دشتهای طوفان زا
که افریده خدا
از نمک ویک کم آب
بَرد ز قافله ی عمر
این کویر لم یزرع
زچشم نور و
قرار از دل بی تاب
به گوش ندا ایدم
از کوه
از رستم
خیانت...

73
ادامه شعر
جواد امیرحسینی

رباعی

بهاری ترین اتفاق ممکن تولد یک فزگروردین ماهی ست

میلاد تو ای گل اقاقی زیباست
آرامش چشمان تو مثل دریاست
هر سال بهار با تو گلباران است
سالی که نکوست از بهارش پیداست ...

89
ادامه شعر
فیروز  رضائی

استاد

تو استاد گویم به دین سان سخن
که توفیر دارد میان دل وَ تن

بود عشق ، دل ، جای حق باشدش
هوا تن بُدَش عشق چون خوانیش

فهمیمی اگر بود و درسش بداد
میان عشق و شهوت که فرقش نهاد

بفهمند این عامیان عشق چیست
و...

128
ادامه شعر
علی معصومی

بهار آمده

بهار آمده

سبد سبد گل سرخ و سپید آورده
پیام شادی و لطف و نوید آورده

به روی شانه باد و نسیم زیبایی
دوباره غنچه ی مهر و امید آورده

به زیر نم نم باران دشت و دمن
چنار و نسترن سرو و بید اورده

بهار آمده ...

68
ادامه شعر
آمنه  حسین زاده شهابی

اعدام لحظه ها

فکرت از ذهن و خیالم ای عزیز بیرون نرفت
هر چه کوشیدم بخوابم از تبت خوابم نرفت

آتشی انداختی تو بر دلم ، خرمن بسوخت
این چنین ظلمی رواست بر عاشق سینه سوز؟

ساقی امشب کاسه م لبریز کن از جام او
آنقدر ...

153
ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

تویی در نظر

در دلم مهر تو دارم، غم مخور
در نظر دارم تو را، بیرون مرو

76
ادامه شعر
علی حاتمیان

به ترانه هایم امیدی نیست

به ترانه هایم امیدی نیست
به قلم این سرباز بی سنگر
سیاهی ها باز هم مرا به مسلخ میکشند
امیدی به روشنایی گمگشته نیست
مرا به تفکراتم واگذار و رها شو
که در این مرد فرصتی برای بودن نیست
نه به من امید است
نه...

73
ادامه شعر
عنایت کرمی

جسارت

ای مگس حضرت سیمرغ
نه جولانگه توست
عرض خود می بری و
زحمت ما می داری
حافظ

ای مگس! باز تو آهنگِ تکبّر کردی
حدِّ خود را قدِ سیمرغ ، تصوّر کردی
آبرو از خود و آرامشِ ما را بردی
خَلق را با هوَ...

49
ادامه شعر
محمود گندم کار

شهرگور فر اردشیر

شهرگور فر اردشیر

زیبای خفته ایست در آغوش سرد خاک
راز  نگفته  ایست  زآن  دوران   تابناک

طاووس شهرهای کهن  ایران باستان
پردیس پارس جاودان ، کابوس دشمنان

گوید به باد، قصه ای زان روزگار دور
دارد به یاد...

120
ادامه شعر
بهاره میرشفی
محمد خوش بین

پیمان شکن

کفش غم پا کرده راه افتاده ام
شادم که به این روز سیاه افتاده ام

بعد عشق نامه زدی زیر الفبای خودت
عاشقم کردی و رفتی پی دنیای خودت

ساده از ماهی در دام خودت می گذری
تور انداختی که شاید روز مبادا ببری
...

93
ادامه شعر
جواد امیرحسینی

رباعی

محبوبِ من امروز به جنگ آمده بود
با توپِ پر و سنگ و فشنگ آمده بود

من آهویِ زخمی و گرفتار و اسیر
گویی به شکارِ یک پلنگ آمده بود
...

59
ادامه شعر
مرضیه دادپور

بهشت بی تو

نگاه تو داروی خواب آوره
نگاهم کن و چشمامو خواب کن
برای دلم لای لایی بخون
شب خستگی هامو بی تاب کن

صدا کردی اسم منو توی شهر
که تو عمق چشمای تو گم بشم
منی که کسی رو نمی شناختم
حالا سوژه ی حرف ...

80
ادامه شعر
سکینه شهبازی

تو را دعوت میکنم

تو را دعوت میکنم
به بهاری نو و نم نم نسیم و باران
تو را دعوت میکنم
به موسیقی پرنده ها
و رقص باد در میان شکوفه های سپید و صورتی باغ گیلاس و بادام
تو را دعوت میکنم
به میان سبزه زار ها و تماشای گل گندم ...

66
ادامه شعر
علی حمدی

تکیه گاه

تکیه گاه
آسمان را تکیه گاه ابرها ‌دانند و بس نغزیست آن
همچنانکه این زمین باشد برای هر درخت و جمله ی رویندگان
تکیه ی انسان به انسان است ای فرزانگان، کین مردمان با یکدگر در هر زمان
لطف و عشق و مهرشان، ه...

74
ادامه شعر
امیر وحدتی

تازا ایل

  ????????تازا ایل????????
ایلیمیز تازه لنیب فکر ایلمه ایل باهادو
   ببر آچوب آغزینی میمون قاچوب فیل باهادو
کیلو دورت میلیونا تهراندا کال آلچا ساتولور
اوچ یوز اللی تومنه کیم دیر آجیل باهادو؟
بازارا گی...

59
ادامه شعر
سعید فلاحی

سه شعر سپید کوتاه (هاشور) از سعید ف...


(۱)
به پنجره‌های شهر،
--سرک کشیده ام.
اما تو،،،
پشت هیچ پنجره‌ای؛
نیستی!


(۲)
دورم از تو وُ؛
--فاصله‌ها،،،
در گلویم
بُغض می‌کارند!


(۳)
یادِ تو،،،
دردی‌ست مچاله!
در...

72
ادامه شعر
رامین خزائی

امروزو ببین ، روز خُجَستِه ، بِه نِ...

دیروز که شد روزِ گُسَستِه ، بِه نِکو
فردا و دو فردایِ نَشُستِه ، بِه نِکو
آن روز، سَبَق وآن دِگَری رو وِلِلِش
امروزو ببین ، روز خُجَستِه ، بِه نِکو









با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
رامین خزائ...

83
ادامه شعر
مراد مراغه

نوبهار


نوبهار آمده است، نوید این حال دگر
فال نیکش بزنید بر این سال دگر
صحّتِ حال از خرمی دل ماست
دم غَنیمت شُمرید از فرجه و اقبال دگر...

93
ادامه شعر
رامین خزائی

آمد موسمی از بهارِ پاکِ ما

آمد موسمی از بهارِ پاکِ ما
صد تاکِ دگر هم نثارِ خاکِ ما
من هَمَش سلامم به شاه و شایدم
لَم، لیک، به شیخَم فشارِ ف....کِ ما










با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
رامین خزائی
...

91
ادامه شعر
فرهاد  احمدیان

یاد خوبان

عمر گران چون میگذرد در آن شوق وصالم **
ره خوبان گزینم خوشا دمی که بدین احوالم **
هرچه گشتم در این دنیا گویی خوش نباشد **
به کام این دلم نخواهم اشکی ز دیده ببارم **
چگونه دل خوشی ای دوست بگو چه بینی **...

89
ادامه شعر
جواد امیرحسینی

رباعی

آیینه همیشه محوِ چشمانِ شماست
خورشید تَلالویی ز دامانِ شماست

دریای خروشان به همه زیباییش
سرگشته ی گیسویِ پریشانِ شماست...

57
ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری
امیر وحدتی

عیدتان مبارک

   ????????عیدتان مبارک????????
عید یعنی قدرت یزدان پاک
روح نو بر پیکر بیجان خاک

عید یعنی پاکی روح و خیال
دست بیعت با خدای لایزال

عید آغاز بهار زندگی است
ذات بی همتای او را بندگی است

عید یعنی از ته...

62
ادامه شعر
مروت خیری

همین کافیست

... و من
دوست داشتنت را
بیشتر از داشتنت
دوست دارم

65
ادامه شعر
میثم علی یزدی

نمیایی چرا

خوب من ای دلربا آخر نمیایی چرا
جام ها گشته تهی ساغر نمیایی چرا

این بهار از عشق تو وا کرده گلهای وصال
خوش تر از هر نو بهار دیگر نمیایی چرا


اشک عالم رود شد در ماتم این انتظار
مرهم این چشم های تر نمی...

54
ادامه شعر
مهدی رستگاری

ده هایکو-

بسمه اللطیف
هایکو- شماره ۴۰

#خنده ات
به #تماشا گذاشت
#راز خلقت بهشت را.‌.

Your smile
brought into spectation
the enigma of creation of the heaven..

بیست و سوم آبان ماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
...

62
ادامه شعر
علی حاتمیان

فردا گُر خواهیم گرفت مطمئن باش

میگویی حرف های درگوشی
در کنار آدم ها باید خاموش باشی
مغرور و جدی باشی در دنیا
و همواره وانمود کنی به فراموشی
آتش نشان ها خاموش کردند عشقمان را
باید شبیه آتش زیر خاکستر باشیم
فردا گُر خواهیم گرفت مطمئن...

33
ادامه شعر
مبینا احمدی فرد

عاشق بشوی...

عاشق بشوی، مسجد ومیخانه یکیست
بزم فقرا، مجلس شاهانه یکیست
عاشق بشوی فرق نخواهی دانست
درمکتب تو کعبه و بت خانه یکیست
این عشق همان زاهد رندی است که گفت
درمحفل ما زهر ومی ناب یکیست
تاعشق سکوت پرهیاهو د...

133
ادامه شعر
عبدالرحیم عدالت

خودشناسی

هیچ چیز از تو نزدیکتر نیست
چون خود را نشناسی دیگران را چطور می شناسی
بلکه اول نفس خود را بشناس تا دیگران را بشناسی
نه اینکه اول نفس دیگری رابشناسی
همانا که گویی من خویشتین را همی شناسم و غلط می کن...

72
ادامه شعر
علی معصومی

منظومه هزار و یک شب

منظومه هزار یکشب
از غمزه های چشم غزالت غزل شدم
با حبه های قند جمالت عسل شدم

اهل فلات دامن عشقم ولی چه سود
با رشته های گوشه شالت گسل شدم

منظومه هزار و یکشب گمراهیم شدی
در حلقه حلقه های زلالت زحل شدم
...

58
ادامه شعر
پرشنگ  صوفی زاده

بارانِ خیال

امشب ،
انگشتهایم
روی پیراهنِ یادت قَدم می زند و
دگمه ی خاطرات را
-یکی یکی-
باز می کند !

لبانم،
گلوی شب بوسید و آسمان،
آوازِ جوانه سر داد
و قلم،
باز بر مَدار ذهن، ریشه زد!

پرندگانِ جا مانده از پرواز...

70
ادامه شعر
علی معصومی

نقش جامانده

نقش جامانده
دلبری مصرع آغاز دبستان تو بود
عاشقی واژه ی بی تابی پایان تو بود

همه جا پر شده از پرتو خورشیدی که
ضامن روشنی چهره ی خندان تو بود

دل چه میخواست از الطاف خدا وقتیکه
این همه مهر و صفا گوشه د...

58
ادامه شعر
فائزه اکرمی

اگر کاری نکنیم


اگر کاری نکنیم
امسال هم عیدمان
کال است
عیدی که برای گرفتن عیدی هم
مشتش باز نمی شود
این مکدر شدن های بیات
دیگران را مسموم می کند
باید کاری کرد
که طَراوت نه فقط با حرف
نه فقط با زور
بلکه با تأمل
برو...

80
ادامه شعر
ادریس علیزاده

سهم من

روز من ، دلهره فرداها
حال من ، قصه قلبی خسته
یک صدای لرزان در درون سینه
شعله ها سوزانتر در دل بشکسته

قایقی مانده درون طوفان
کور سویی که سپس تاریکی
خالی از رویاها ، انتظار پایان
جای رود پر آب ، برکه ب...

83
ادامه شعر
علی معصومی

بهاران

بهاران
کم کمک فصل بهاران می رسد
روز خوب روزگاران می رسد

می رهاند کوچه را از انجماد
می تراود نور و باران می رسد

می جواند ساقه ای نورسته را
ساز و برگ چرخ دوران می رسد

می تکاند شاخه ها را از کلاغ
آهوی...

78
ادامه شعر
صدرالدین  انصاری زاده

نه غربی

کفشِ پاشنه بلند
کفشِ کتانی
کفشِ جلوباز
همه ی ما کفش ایم و ابلیس از کنار نیمکت ها با ما قدم برمی دارد
اما برای قدم گذاشتن کنار [ن]رده های سرخ
بستگی دارد که چقدر پوتین باشی
برف ها
از سرمای سیبری صحبت می...

78
ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

گفتم وطنم

گفتم وطنم ؟گفت بیا آغوشم
گفتم چه کنم ؟گفت بیا نفروشم
گفتم تو که ای ؟گفت من از زیبایان
گفتم توصنم ؟گفت از او در جوشم
گفتم تو چه ای ؟گفت من آتش هستم
گفتم سخنم ؟گفت نکن خاموشم
گفتم که لبی ؟گفت بیا نزدیکم...

101
ادامه شعر
سعید فلاحی

سه شعر سپید کوتاه (هاشور) از سعید ف...


(۱)
در تقدیر صنوبرها
مرگ نیست؛
به روایتِ نیمکت‌ها
گوش کنیم،
که عشق را می‌فهمند!


(۲)
دلتنگی‌هایم،
--قد کشیده‌اند!
پا گرفته‌اند وُ،
راه می‌روند.


(۳)
شاعری یک لاق...

67
ادامه شعر
فاطمه  مهری

اعتماد

دوره دوره ی نا امنی ست
فکرهای مریض
دست های پلید
چشم های هیز
پاچه خواری های تمیز
عشق ها چون ماهی، لیز
به بلوغ نمی رسد طفل اعتماد
#فاطمه _مهری
#شعر_سروش...

112
ادامه شعر
رامین خزائی

میخواست بِزاید که بِرید اسهالی

عامُّ العَمَلی از غِلِمان، آمالی
یک ملعبه با چند عرب، اعمالی
در دامنِ پر چین و چروکش، ای وای
میخواست بِزاید که بِرید اسهالی

















با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
رامین خزائی
...

45
ادامه شعر
مروت خیری

فراموشت نمیکنم


بیهوده است
جان کندنِ من
برایِ
فراموش کردنت،
هر بار
اتفاقی نمیگذارد،
این بار
صدای زنگ در
که غریبه ای
به اشتباه زد...

83
ادامه شعر
عباس پاریزی

این بهار

این بهـــار همچـون بهـــارانِ دگر فرخنــده بـاد جشن نوروز شما چـون مهر و ماه تابنده بـــاد
جشن نوروز است خوشا نوروزتـان پیروز و شــاد یادگـاری از کهــن یـادش همیشه...

48
ادامه شعر
کرامت یزدانی(اشک)

ایزدبانوی فصل‌ها...! ( دو عاشقانه)

«دو عاشقانه»
(۱)
ای ایزدبانوی فصل‌ها!
ای هم‌نشین واژه‌های سردم!
لباس‌های گرمت را بردار
قرار است امشب
حوالی دغدغه‌هایم
وارد خوابم شوی...!
(۲)
کوتاه می‌نویسم
مثل آخرین نفس‌های تو
دلم تنگ است رفیق...!
...

112
ادامه شعر
برو به صفحه:
محل تبلیغ کتاب و آثار فرهنگی شما
تو را به هیچ زبانی
کانون ادبی ققنوس
کانون ادبی ققنوس
بازدید ویژه
ورود اعضا

بیش ترین آرا
تولد اعضا
شاعران جدید