آخرین مطالب وبلاگ
نماد الکترونیکی
آمار فعالیت سایت
  • تعداد کاربران:2,326
  • تعداد اشعار:28,473
  • تعداد نظر:195,532
  • تعداد بازدید:7,137,193
آخرین حضور کاربران
اخبار
  • 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
  • 14/ 2 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
دادا بیلوردی

فالِ زلال

*
در جهانِ قیل و قال
وقتِ حق گویی تو را دیدم چو لال
عشق زندانی شد و ننمودی علّت را سئوال
لیک بختت بدتر است ای بی خیال
باز کن فالِ زلال
*
...

74
ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

جاناهنگ

از چامه ات سرشار کن، ویرانه ی چنگیز را!
این وحشت غمگونه را،اوهام حزن آویز را
از تندیاز ریشه ات، بالنده در افلاک شو
دیهیم دانش بر سرت،تکرار شو پرویز را
در لاژورد آسمان، اوج اوستا را بخوان
پنهان بکن از...

132
ادامه شعر
فاطمه  نعیمی

پاییز

یاقوت قرمز می زند لبخند
بر دستهای کودک پاییز
مهرانه نعیمی
قاصدکهای رها✍

87
ادامه شعر
علی معصومی

ردای عشق

ردای عشق

وقتی که داستان تو را گوش می کنم
خود را در این میانه فراموش می کنم

تو شوکران حادثه های طراوتی
مهر تو را به جان و دلم نوش می کنم

یادت غنیمت است مگیر از خیال من
گاهی تو را بهانه آغوش می کنم

...

44
ادامه شعر
علی اصغر رضایی مقدم

یارِ کُهن

در گلستان، همه جا خار به تن میبینم
گِرد هر مرغِ شباهنگ، زَغَن میبینم
در غزل‌های من و یار و گلستان غزل
گاه از زاغ و زغن، نیشِ سخن میبینم
سالها مَحرمِ این دل، گُل بی خاری بود
حال، در قامتِ گُل، خار به ت...

64
ادامه شعر
نادیا رودکی

پدر

چه زیبا گذر کردیم از این زندگانی
که با تو پرنگ شده بود غنچه های سرخ تابستانی
کاش مرا همراه خود برده بودی
یا که اول به رفتن من رخست مینمودی
چه سخت جدایی بود از تو ای پدر
کوهی رنج نصیب من ماند از این د...

91
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 319

آفت جان بشـر ، آن جنبه شیطانی است
راحت جان بشر، آن جنبه سبحانی است
ای بشرچشمت نبیند گردش این روز وشب
این منظم گردش از بهر بشر، برهانی است
٭٭٭
در زُمره ارباب بصیرت ،...

42
ادامه شعر
مرتضی سنجری

گیوه

《گیوه》

چه زیباست گلایه های باران
بر پنجره ی سکوت تنهایی
که هر قطره ای می افتد مثل اتفاق تازه
میان گونه های خیس گلبرگ گُلدان ها،
خواستن اَت همچون خوابی ست عمیق
در پس پرچین چروک صورت خورشید پیری
که پاش...

50
ادامه شعر
وحیدرضا روان بخش

لاله های آبی

خاموش نباید شود ای لاله ی آبی
آن آتش عشقی که به جان تو فتاده ست

باید که بسوزد همه ارکان جهان را
فریاد کند هرکه بسان تو فتاده ست

چندیست که گلها همه پژمرده ز دارند
صد داغ بر آن کو که به جان تو فتاده س...

46
ادامه شعر
آرمان پرناک

چیزی آنجاست

" پنجه ی ...
... خونینِ ...
... کارنیکس ...
به ...
...دیوارِ
...تارِ ...
... هادریان ...
...
...
... "

دیگر
از لای انگشتان
نمی بیند،
مِه
فانوسش را
به نوشته نزدیکتر می کند:

" سپرهای کوفته بر زمین
روز...

64
ادامه شعر
پیام قاسمی

درد شیرین

????
چشمانِ تب ریـزِ تو آتـش ریخت در جانم
ڪُشتی مـرا، در دوزخِ چشمات می مانم..!!

تڪرارِ فڪرم صحنه هایی از نگاه توست
مــن یک سڪانسِ عاشقانه روی اڪرانم

چشم بلاخیزت چه ها با من نڪرد ای عشق
با هـر نگاهـ...

82
ادامه شعر
مهدی رستگاری

جانسپاری عشق

بسمه اللطیف
جانسپاری عشق

دردآشنای عشقت درمان نمی پذیرد
چیزی به جز غمت از دوران نمی پذیرد

در چین گیسوانت آن دل که راه گم کرد
هرگز خلاص خود را آسان نمی پذیرد

آن کس که دیده لعل لب های تو عزیزم
هر بوسه...

66
ادامه شعر
محمد علی رضا پور

باز، اینها بد ند و

باز، اینها بد ند و آنها خوب

باز هم صحبت از بدِ آشوب

باز هم حق به جانب سرکوب

کاش می شد به خود بیندیشید!


شعر پیشرو
شعر سروش
محمدعلی رضاپور...

70
ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

اوج غزل

بــــــــاز آمدی که ذهن مرا تو کنی پر از
شعر و غــزل و قافیه و مصرعی سر از
نــــــام و نشان ثروت و جاه و جلالی هم
تــــــا اوج ها بری غزلم پشت کوه در از
کان و مکان و زیور و مروارید و صدف
ریـــــــزی ز...

107
ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

چهار سفید

وطن ستاره های شانه ی پدربزرگست
وطن...
، نغمه های گرم آغوش پدریست
وطن کیک شکلاتی نیم خورده ای ،
در جیغ زنبق های شهریور ..
.
.
.
وطن ، غازهای وحشی زرینیست
آویخته بر گلوی آسمانها..
وطن چمدان غم توست ، آ...

114
ادامه شعر
فروغ گودرزی

گنجشک

چشم به گنجشکان که می دوزی
قفس را در خیالت نبند
بند کن پرنده را به آزادی...

105
ادامه شعر
مهدی فصیحی رامندی

سخن حمیم

بی‌خرد را مثل دانشمندها دیدن خطاست
کوه را هم‌سنگ مشتی سنگ‌پا گفتن خطاست

تکیه بر انسان جاهل، اتکا بر آتش است
گوش بر اندرز پیری بی‌خرد دادن خطاست

ربِّ انسان از چه موزون است با آسودگی؟
نفس خود را ربِ خ...

42
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 318

خداونـدا تـو مـعیارت ،چه رنگ است
که هـر آهـو، شکار هـر پلنگ است
هـر آن فردی که کارش با خـدا شد
به هـر جا رو کنـد، پایش به سنگ است
٭٭٭
رفیقـان ...

54
ادامه شعر
لیلا طیبی

باور

چموشم!
اگرچه اسیرِ غل و زنجیر...
اما،
زیر بارِ زور نمی‌رود؛
--باورم!



#لیلا_طیبی (رها)


40
ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

بخوان

صدایت آشناست آنچنانی که بلبلی در حنجره ات آشیانه ساخته است
بخوان نشود گل های قشنگت خشک شوند
آغوش حنجره ات قلبی را باخود میکشد
تارهای رنگین حنجره ات سازی از آرامش را به نوار میکشد
بخوان دلم به همین امی...

51
ادامه شعر
رامین خزائی

تاریخ نخوانی خودِ تاریخ شوی

با کشتن من فکر نکن بیخ شوی
با مرگ پدر یکسره در سیخ شوی
بدمست شدی تا که نه اینی و نه آن
تاریخ نخوانی خودِ تاریخ شوی




با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
کهنه سرباز ایرانی
رامین خزائی
...

52
ادامه شعر
مرتضی سنجری

ضحاک

《ضحاک》

پیکر شعرهایم را ورق می زنم
که جای خراش قلم را
پلک های ابریشم گونه اَت درمان می کند،
آه..،
تو نمی دانی؟
چه روزگاری بر من گذشت
که با عطر شقایق زُلف پریشانت
عاشق شعر و موج موهایت شدم،
نه کاوه ام ...

60
ادامه شعر
منصور فرزادی

پنجه ی ضحاک

هر خانه که دیدیم درین دوره ی ناپاک
انگار که بی ریشه ترینست درین خاک

هرجا به بدی یاد شود شهرت جمشید
آن مُلک اسیر است به سرپنجه ی ضحاک

در باورِ هر کورِ سیه خوی سبکبار
هیچ است سراپرده ی تابنده ی افلاک
...

51
ادامه شعر
کاظم قادری

امید

زمین خوار و زمان خوار و تویی خوار و منم خوار
از این پس راه خوشبختی مسیری نیست هموار

نفس را و تمام شوق بودن را گرفتند
همانانی که کردند عشق را بر چوبه ی  دار

به نام عاشقی هر عاشقی را سر بریدند
چه دار...

70
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 317

کسی که فکر نکو، بهر کاردانی کرد
هـزار کار معیّـن ،که در نهانـی کرد
هر آنکه در ره علم و ادب پیش رَوَد
به راه علم و ادب ،کار پاسبانی کرد
٭٭٭
خـ...

58
ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

چون که حاکم نیست دینی را ادا


سرو را ماند مقاوم ایستا
جان طاها نور ایمان بین ما

منتظر افراد بینی با خلوص
منتظر آن لحظه ای حاکم تو را

امر فرماید قیامی ای عزیز
تحت فرمان حاکمیّت را بنا

عدل گستر در جهانی دنیوی
دست هر حاکم که غالب...

63
ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

فدای لحظه ی برگشت

بنمای از فراسوی عدم.
چنان بنمای که شک های دلم حیران تو گردند.
حقیقت روزی را نامم که چون تو مهره یی را در حضور زندگی باعشق پیوندم.
مسروری لحظ ی باشد که تو یک رنگ برگردی.
فدای لحظه ی برگشت....

55
ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

تقدیم به امام مهدی(عج)


ای جان جهان سرو بلند قامت زهرا... آغاز امامتت مبارک
ای شاه زمان، نورامید و جان طاها...آغاز امامتت مبارک

ما منتظران منتظر لطف توهستیم... گریار تو هستیم
ایمان به تو داریم پسر ام ابیها... آغاز اماتت مب...

57
ادامه شعر
واثق (تربت جام)

ابر و باد مه و خورشید و فلک در کارن...

ابر و باد مه و خورشید و فلک در کارند
تا به دستت نرسد لقمهٔ نانی هرگز!

واثق جامی

54
ادامه شعر
طارق خراسانی

ای موی پریشان تو دریای خروشان

دیدم پی آن زلف پریشان تو افواج
در فکر و خیالات تو حیرت زده ای، واج
ای خاک رهت بر سر شاهان جهان، تاج

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

آن چشمه ی چشمت بودم باده ی ج...

249
ادامه شعر
علی معصومی

بسپارید

بسپارید

شکوه برگ ترم را به یاد بسپارید
به یاد خود نظرم را زیاد بسپارید

در آسمان پر از لحظه های زیبائی
تمام بال و پرم را به باد بسپارید

تن مرا به خزانی که زیر شلاقش
فسردم و خبرم را نداد بسپارید

کن...

63
ادامه شعر
آرمان پرناک

شعرِ سوخته

آفتابی
که بر بامِ آسمان
امروزِ خود را دود ...

کومه ای در مه
که آخرین هیزم را
بر لب دود ...

قطاری
در کوهستان که
دهقان دهقان دود ...

دستم، بوی دود
خودکار، رنگِ دود
کاغذ، نقشِ دود

تا
واژه هایم نسوخته...

49
ادامه شعر
محمد جواد تک فلاح

تفکر

شب است وسکوت و چراغی روشن
حال مان خوب است, ولی خیلی کم
چه کرده گذشته مان با حالمان امروز
افسوس گذشته و حال, اینده را بربود
دوبال میخواهم که اوج گیرم باز
پرواز میباید تا اخر این راز
هرجا کم اوردیم هر ج...

77
ادامه شعر
منصور فرزادی

خورشید خرد

پایانِ تمامِ روزها روزی بود
کاین خاک ِاسیر؛ مُلک شب سوزی بود

هر سو که نظر کرد خدا مرگ گذشت
افتاد ستاره ای به ویرانه ی دشت

شیطان به ظهور سایه ی مرگ گریخت
در بستر رودها چه خونها که نریخت

ادغامِ تمامِ...

54
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 316

غـم و درد دلـم صد باره می پُـرس
جـوابش بشنــو از این منطق غُرس
بـپرس از سبـزی اشجـار دنیـا
که از خاک که می رویـد ، از آن پُرس
٭٭...

38
ادامه شعر
وحیدرضا روان بخش

غروب

زبان به شعر نمی رود و حال خوبی نیست
دل است اینکه درون است ، گوی چوبی نیست

اگرچه موقع عید است و نو شدن خوب است
دلم هزار زنگ دارد و غبار روبی نیست

دمی نمی‌زند به دَرَم کسی در این احوال
چه منتظر نشسته ...

72
ادامه شعر
متین  حکیم پور

دلتنگم

نه جمعه ست .... نه غروب !
اما ...
دلتنگم
دلتنگِ یک وجب پیاده رو که سنگِ کفش های جفتمون را به سینه ی پاییزی اش بزند ..
دلتنگم و این حجم دلتنگی
در وزنِ هیچ شعری نمی گنجد ...
دلتنگم و ... (سه نقطه)
یع...

61
ادامه شعر
آرزو بیرانوند

تخت بیدار

تخت بیدار


حال و روزگارم مثل مرگه

خستم از قصه های تکراری

از دروغای شعرهای قشنگ

از «دُرُس می شه»‌های دوزاری



مثل آب و هوای اهوازم

حالمو هیچ کس نمی فهمه

اونقده سر به زیر بودم که

نالمو هیچ کس نم...

100
ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

به دنبال قسمت

سیمرغ سوارم در هـــوا روان به سوی قسمتم
آن قسمت خــوابیده ام یــــــا قسمت گم گشته ام
در بحر مثل ماهی شد یـــــا آهوی صحرایی شد
آن مرغک بریـده ام یــــــــــا بیگناه فــرشته ام
بــــــــا خود میبرد خا...

64
ادامه شعر
پیام قاسمی

فتح

یا فتـح آغـوش و لبت یا مـرگ در گـرداب ها

در هر مکانی که نشان از عشق باشد،ترس نیست

پیام قاسمی

131
ادامه شعر
علی روح افزا

ساقی

الا یا ایها الساقی ، ادرکاساً وناولها "
رهایم کرده ای یارب ، چرا در بین جاهل ها ؟

شبی در منزل یاران چه خوش بودیم ، تا اینکه
رقیب آمد ، همان ساعت فراوان گشت مشکل ها

میان من و جانانم فراق افتاد از آن ...

62
ادامه شعر
مجید ساری

من نسل پارتیزان خورشیدم

بیست و یک مهر چنین سالی
وقت اذان صبح باریدم
گهواره ام با خنده نازل شد
اما جهنم داد تعمیدم

یک کارناوال درد اطرافم
دعوت به جشن دلقکی نازیست
چون باور ما آریایی بود
دیدم خدا در خیمه شب بازیست

من نسل...

88
ادامه شعر
طارق خراسانی

سحر با هِمَّتِِ آنان که بیدارند می ...

قالب شعر: خوشه ای

بر پشت من نِه، هر چه دردت را
بر من ببخشا، شامِ سردت را

از جان خریدارم به من بسپار
ای باغِ زخمی، َ برگِ زردت را
»
قسم بر آیه های صبح آزادی
قسم بر پیکر گلبوی مهسایم،
ندا،
نیکا...

75
ادامه شعر
متین  حکیم پور

بی احساس

امروز پروانه ای را دیدم
که بدور از چشم شمع
با چراغ بی احساسِ خیابان عشق بازی میکرد ....

104
ادامه شعر
وحیدرضا روان بخش

حافظ

حافظ ای پادشه شعر و غزل ، محرم راز حافظ ای لحن غزل های تو همبستر ساز
ای که شعر تو سر انگشت تحیر دارد چه تفاوت کند اشعار تو و ذکر نماز
سوز دارد غزلت سوزش شیرین به دلم ساز دارد س...

73
ادامه شعر
پیام قاسمی

قسم


قَسـم،عزیز تر از آن لبانِ سـرخِ تو نیست

به آن قسم که خورده ام،وفایِ عهد ڪنم

پیام قاسمی

44
ادامه شعر
فروغ گودرزی

لکنت

لکنت گرفته زبانم
نامت فراموشم شده
پاییز برگ می ریزد
و من،
گلویم را می فشارم تا بغض خفه ام نکند...!

49
ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

لاله های سیاه

ناطور رودهای رهاییست
لاله های سیاه نگاهم ،
به پادشاهی نامت..
آه ،
چکان چکان بغض وُ
چکاد استغناست

دلم گرفت
در هوای سنگی آغوشت
و پیراهن تلخون
چون پرنده های نیلگون بشارت
به زخم حماسه
به سنجاق نورس موجها...

181
ادامه شعر
مروت خیری

حسرت من...

آنچنان ،
که دست من
در دستهایت،
ارام میگیرد
باد سرگردان
میان
موهای رهایت

90
ادامه شعر
علی روح افزا

فریاد

من پر از فریادم ، رفته بر من بیداد
هیچکس درد ندارد انگار
هیچکس شاکی از این ظلم و ریاکاری نیست
یا اگر هست چرا خاموش است ؟
من چرا بیتابم ؟
همه جا تاریک است
همگان در خوابند
وقت خواب است اگر...
من چرا بی...

94
ادامه شعر
برو به صفحه:
محل تبلیغ کتاب و آثار فرهنگی شما
تو را به هیچ زبانی
کانون ادبی ققنوس
کانون ادبی ققنوس
بازدید ویژه
ورود اعضا

تولد اعضا
شاعران جدید