آخرین مطالب وبلاگ
نماد الکترونیکی
آمار فعالیت سایت
  • تعداد کاربران:2,326
  • تعداد اشعار:28,473
  • تعداد نظر:195,532
  • تعداد بازدید:7,136,716
آخرین حضور کاربران
اخبار
  • 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
  • 14/ 2 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
تبسم عبداله زاده

دلی دالغالار( امواج سرکش)

بیر چیله گئجه سی
آتامین ناغیلیندان سونرا
آنامین گوزوندن ایراق
دوشونجه لریمی
دیلک لریمی
دوستاق لیغیمی...
بو دورت دووار آراسیندا
اکواریومون
بالیقلاریندان
آلیب
یولا توشه جه یم...
منی" سارا...

363
ادامه شعر
کرم  عرب عامری

بازهم انتظار



پیاده رو /ی/ زندگی

این همه جای انتظار نیست

بگو ماموران سد معبر

لااقل مرا بزندان تو بیاورند

دوستان عزیزم ضمن تشکر از بنیانگذاران شعر ایران از همه تقاضا دارم تجربه ی پر بار خودرا در ص...

369
ادامه شعر
اصغر  چرمی

زندان بهانه ایست برای رها شدن


زندان بهانه ایست برای رها شدن

از بندهای خاکی دنیا جدا شدن


رویای صادقانه ی شبهای غنچه است

یک صبح با نوازش دست تو وا شدن



هر شب به سمت مغرب چشمت نشستن و

هر روز رو به مشرق روی تو ...

342
ادامه شعر
روح الله اصغرپور

یاد دارم صورت زیبا فریبا چهره را......

یاد دارم صورت زیبا فریبا چهره را
دوست دارم تا ببینم چهرِ زیبا چهره را
هر دو ابروی تو را خطاط ماهر می کشد
حالتی دارد نپرس از من ، تماشا چهره را
کشتی بنشسته در ساحل ندارد بیم موج
چون که بگذشت از طل...

664
ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

چندپریسکه باترجمه طبری وترکی

به چشمانم گفتم :
نگاهش نکن!
گوش که نبود!!
نشنیده گرفت

به ترکی
گوزلریمه دیدیم:
باخما اونا
گولاق کی دگیردی
اشید ممیش توتدی

به طبری
شی چش ره بویتمه:
نیشه وره
گوش که نییه
نشنیده بیته
...

389
ادامه شعر
حسین دلجویی

انگار شب مرگ زمستان دلم بود

...
دیشب ســر شب آمد و مهــمان دلم بود
مهمــان عزیزی که سر خوان دلـــم بود
/
یک دفتری از شعرو غزل زیربغل داشت
تا صــبح پــری وار غزل خوان دلم بود
/
دیشب چه شبی بودکه یک دست به بـاده
دستی به...

436
ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

بی لالایی عشق (2)

بی لالایی عشق
قلم سرگردان است
درپس کوچه های واژه ها
برای شعر
رنده ی تنهایی میتراشد
تابوت دل را
می افتد قمر ازقدم
وماه دیگر
دردانه ستاره ها نیست
بی لالایی عشق
نمیرویدبه بام دل
گل سحر
نمیر...

277
ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

ده پندپریسکه

بااحتیاط برانید!!
جاده های دنیاپرازپیچ فریب است
وبعداز گندمزارش
پراز پرتگاه
---------------------------------
قطره را خرد نبین
شاید همین امروز
به دریا برسد
--------------------------------
...

248
ادامه شعر
محمد جوکار

بِسْمِ رَبِّ العشق

بِسْمِ رَبِّ العشق و آغازِ لبت

مطلعِ زیباترین رازِ لبت

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد ، شد از الست

شعر شورانگیز و ممتاز لبت

موسی از جادوی تو ، أَلقِ عَصاک

نیل می خندد ، از اعجاز لب...

1066
ادامه شعر
اله یار خادمیان

بانگ ربّنا

تا که برگل دسته بانگ ربنا گل می کند
بر فضای رشهر آهنگ خدا گل می کند
دسته دسته حق پرستان را به وحدت می کشد
تا که نور سبز و آوای دعا گل می کند
در درون مسجدو در کار گاه بندگی
شکر و ذکر و سجده و ...

446
ادامه شعر
بهناز علیزاده

سهم این کودک چیست ؟

تُنگی از جنس بلور،
پر ز نقش انگور،
دامونش پر پیچک،
در سکو رو بر نور،
تا دم پیچکها پر ز آب دریاست،
داخل این دریا معبر کشتیهاست،
قایق و ماهیها ، پر ز مرغابیهاست،
از زلال آبی کف دریا پیداست،
می د...

370
ادامه شعر
طارق خراسانی

زِخوانِِِ هفتمِ تحریم رَستیم

به دوشم می کشم باری گران را
به حیرت مانده می بینم جهـان را

سی و شش سال رنج و درد و محنت
هدیّت از بلا شد ...،عاشقان را

تمامن حاملِ عشـق است و ایثار
که می خواهد زند این کاروان را؟!!
...

431
ادامه شعر
دادا بیلوردی

یکی...



یکی پُر از سخن است
ازآن سخن که شمع انجمن است
در امتـدادِ شب از او کســی نمی پـرسـد
چراکه آسمان، غریبِ من است
بهـار در کفـن است
*
یکی به خاطـر نان
گــذشتــه از فضیـلتِ رمضان
ز صبح ت...

363
ادامه شعر
علی صمدی

یک نفس تا خود دریا شدنت باقی هست


یک نفس تا خودِ دریا شدنت باقی هست
اندکی تا شب یلدا شدنت باقی هست
چشم در چشم شما تا ته شب باید رفت
تا زمانی که شکوفا شدنت باقی هست
نقش صد خاطره در موی شما ریسیدند
تار و پودی به فریبا شدنت باقی ه...

347
ادامه شعر
مینو امینی

ده..بیست..سی..چهل

می شمرم؛

ده، بیست، سی ...سی و یک!

هر روز یکی اضافه می شود؛

این عمر من است که می گذرد

لابلای تارهای سیاهی که در غصه نبودن تو؛

بی رنگ می شوند...
...

2302
ادامه شعر
مهری خسرو جودی

چند کوتاهه


عشق را با رابط جنسی شروع نکنید
زیرا ریشه ی آن روی زمین
دوانده میشود .....


همیشه به کسی اعتماد کن
که مقیم همیشگی دلت باشد
نه کسی که برای گردشگری آمده ......


خاطراتت را مثل آن کهنه فر...

310
ادامه شعر
نگار حسن زاده

زندگی طعم چای و نارنج است

چشم می پوشم از تمام جهان
لحظه هایی که در کنار منی
می روم با تو امشب از این شهر
بعد از این صاحب اختیار منی

سفر آغاز می شود آرام
پیش تو هستم و خیالم تخت
روی پیشانی ام نوشته خدا
که فقط با تو می...

784
ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

تامارزی ( حسرت )

سونا چاتیب
یاشام ناغیلی
یورقون قارقا
یوواسینا گیرمه ک ده دیر
داها باغلا بو آسیلی گوزلریمی
چات یوللار یورقونو
بارماغلاریمی.. !!
گویه ره جک سوزلریم
بیر گون قارا توپراقدان
یئل قوجاقلاییب آپا...

418
ادامه شعر
قاسم افرند

تقدیر

شمع غزلهایم شدی پروانه ات باشم
تقدیر می خواهدچنین دیوانه ات باشم

فرقی میان چاه و تخت پادشاهی نیست
وقتی اسیر چاه روی چانه ات باشم

دامان سرسبزت دلیل محکمی شد تا
در فکر فتح قله های شانه ات باشم
...

446
ادامه شعر
روح الله اصغرپور

هاله مهتاب مهینم

در هجرت اجبار تو افتاده زمینم
بر خط و به خال مه گلنار کمینم
افسوس که بازیگر نقشِ همه ی عشق
ای یار تو بودی سبب این هست ، حزینم
بر خاطر دیوانگیم جرم نوشتند
از عقل فقیرم ولی از عشق شهینم
امشب به س...

410
ادامه شعر
کرم  عرب عامری

برای شهدای مظلوم جنگ

حیوانات را متهم نکنیم
کشتن انسانها
چه در جبهه ی جنگ
چه بدون محاکمه در زندانها
چه در خیابانها
چه در خواب
چه در ایران
چه در یمن
چه در سوریه
چه در آمریکا
کار آدمهای کثیفست
برای بیان این شنا...

315
ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

یاندی صبرین اتگی...

یاندی صبرین اتگی آتش هجرانه گؤزل
قالمئیب صبری داغیندان داهی بیردانه گؤزل

دؤزن اؤلماز بوبئله هجرانه کی من دؤزیرم
ایتیریب عقل اؤوینی عاشق دیوانه گؤزل

راضی اؤلما الیمی باقلیا طناب غمون
اؤلمی...

390
ادامه شعر
حسین دلجویی

وقتی که او از ماجرایش حــرف میزد

....
آن شب که چشـم آشنایش حرف میزد
ساکت نشست و چشمهایش حرف میزد
/
یک جمـله ای هم داشت اما در گلویش
بغضی گرانباری به جایش حـرف میزد
/
صد بار شعرش خواند اما کــاش یکبار
در ابتــــدا از انتهـا...

397
ادامه شعر
محمد اخباری

((من،آیینه ،تصویر و مرگ ))

17 ساعت




من ، آیینه ، تصویر
و یک چیز دیگر ، که از آن سخن نخواهم گفت.
نه ،
او چموش تر از آن است که تو می اندیشی
دارد در همین نزدیکی قدم میزند ،
تا آغوش زندگی به رویم باز است ،
از پس پشت ل...

444
ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

الهی جان من دیگر



نمی خواهد
الهی جان من دیگر
من گم کرده سامان رانمی خواهد
الهی چشم من دیگر
پگاه صبح تابان رانمی خواهد
الهی قلب من باناله افقان
شرنگ هچر می نوشد
ولی ازیار مهرویم
دگر آن وصل درمان را نمیخواهد
...

278
ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

خورا( جوزام )

..
خورا توتوب دویغولاریم
قلمدن قورخور
کلمه له ر
سایاقلاییر
دوداقلاریمدا سؤزله ریم
یاغیش پایلاشیر گؤزله ریم
اویوب بوتون دوشونجه له ر کابوسلارین قوجاغیندا
خسته له نیب شعیرله ر
غمخانالار بو...

427
ادامه شعر
کمال حسینیان

غزل اشتراکی


ک : در آن روزی که می میرم چه میشد نازنین یارم
د : که چون آهـو خرامان سـرکشی بر چوبه ی دارم

ک : به یاد آن بت سیمین چنـانم گشتـه دل غمگین
د : که از دنیـا و ما فیــها خدایـی سخـت بیــــزارم
...

496
ادامه شعر
طارق خراسانی

به گسل های ناشکیبایی


به گسل های ناشکیبایی، به غم آوازه های این گردون
من و این زخمه های رنگارنگ، من و یک دل، تمامِ آن از خون
گفته بودی سکوت می باید، چه بگویم؟ خدای من، اکنون

تشنه ام...مثل خاکِ نخلستان،به نفسهاى آبىِ...

493
ادامه شعر
امیرحسین زمان

غواص گوش کن...

تو اون غواص که دشمن دستاش و بسته
من اون نقاش که از تصویر زشتی شده خسته
تو از فتح المبین از کربلا پنج بگو
من از فقر مردم از درد و رنج بگم
تو از میدون مین و سیم خاردار
من از دختر بچه هایی باردار!
...

376
ادامه شعر
روح الله اصغرپور

نبود عشق

چیزی که شبیه من و او بود نبود عشق
تا بود چنین بود در این بود نبود عشق
در پیش من آرام ورق کردن دیرین
صد بار برون آمد و موجود نبود عشق
یادآمد و در فکرِ منِ غمزده از دوست
زلفش همه تار است فقط پود نب...

414
ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

پریسا

خواستم از تو بگویم غزل اما کم بود
و قصیده فاقدِ ظرفِ اَبَر آدم بود
دلِ من مست شد و باز زمانم گم شد
باز دیوانگی ام نُقل شبِ مردم شد
عقرب در قمرت پاک مرا ریخت بهم
سرخوشم یار که این تاک مرا ریخت بهم...

355
ادامه شعر
حسین دلجویی

در نگــاه غزل آلـــود تو جـان باید ...

...

رفتی و رفـــــت همه شـور غزل از یادم
من که در مکتب چشـــــم تو زمادر زادم

.
مدرســه جـــای منٍ سر به هوا هیچ نبود
تا که افسون دو چشــــمان تو شد استادم

.
روســــتا زاده ای از شــعر و...

430
ادامه شعر
روح الله اصغرپور

شگفت انگیز........

من شگفت انگیزم....

ولی از مرگ به بعد !!!!!!


و تو خواهی فهمید........

379
ادامه شعر
قاسم افرند

معما

شاید شبیه قایقی در دست طوفانم
وقتی که از موج نفسهایت گریزانم

کاهم ولی عمری لباس کوه پوشیدم
بیدم ولی پشت نقاب سرو پنهانم

چون طعمه ای که فکر صید قلب صیاد است
خود را اسیر دام دامان تو می دانم

...

422
ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

قاب دلت


تصویر تبسم را در قاب دلت دیدم
شادابی بودن را در چشم تو سنجیدم
دل را به تماشای روح تو فرستادم
از عمق دل و جانم عشق تو پسندیدم
دنیای وجودت را پیوند زدم بر دل
دل طور تجلی شد در معبد توحیدم
باتندر...

297
ادامه شعر
محمد اخباری

اقیانوس رویاها



لنگرگاه بوسه من کجایی؟
تا در سپیدی آغوش تنت لنگر افکنم،
سکان وا نهم،
در اقیانوس رویاهایت خیس شوم.
و از ترنم واژه های نگفته ات،
آتش نمرود بر تن افکنم.
کجاست جغرافیای تنت ،
براین نقشه دوار...

358
ادامه شعر
حسین دلجویی

پـدرم بر سر یک خال سمرقــندی داد

....
از تو یک پرسش احـوال مرا شاعر کرد
عشق پیدا شد و فی الحال مرا شاعر کرد
.
پَرشال تو پر از زمـــزمه ی شالی بود
در نسیمی پر یک شـال مرا شـاعر کرد
.
پونه ها با گل پامچال تــبانی کردند...

372
ادامه شعر
اصغر  چرمی

از زبان مادر یک غواص

گفتم بعد از سی سال بغلت می کنم
آروم می شم
غافل از این که
دریا وقتی باد رو در آغوش می گیره
تازه نا آروم می شه

425
ادامه شعر
علی صمدی

در صفحه ی لرزان دلم نقش تو پیداست ه...

در صفحه ی لرزان دلم نقش تو پیداست هنوز
دستت سر دیوار نگاه من هویداست هنوز
رندانه نشستی به تماشای دلم فصل بهار
در سایه ی گیسوی نهالی که چه زیباست هنوز
رقصید به صحرای دلم دختر عشقت لب حوض
افتاد نگا...

445
ادامه شعر
محمد اخباری

چند شعر کوتاه



حال آن شکاری را دارم ،
کز پس این همه دوید نها
پشت سرش،
نه دامی در کار بود ،
و نه صیادی......................

م.اخباری



تو به سقط جنین یک رابطه می اندیشی ،
و من نی...

362
ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

خیردا چؤرک ییغان.( نون خشکی )

خیرداچؤرک آلان
اسکی اشیالار ییغان..
بیر آز جا دایان
بیر آز کدر
بیر سیزیلتی سینیق آرزی
بیر اسکی سئوگی دن
چیرپینان اؤرک
یوکومدو ایندی
بونلاری مندن آلارسان می؟
بلکه گلن سفر ییغا بیلمه دیم
...

332
ادامه شعر
علیرضا امیرخیزی

بیر آن عشق ( یک لحظه عشق )

من
هِئچ واز گِئچمَه دیم
سنی سِئویرم دِئمک دَن !
سَن
هر زامان سوسارکَن ...
بیر تک کلمه سویلَه مَه دَن
گوزلَریمین ایچینَه باخیب
دوداقلارین گولوش یاغیب ...
اَلیمی سیخدین !
********
من
هرگز ...

322
ادامه شعر
مریم  شجاعی

فانوس دریایی


فانوس دریایی
معنای راه کهکشان ، خورشید فردایی.
مهتاب من ! روشنگرشبهای رویایی.
یک پاسخ بی اشتباه اعتماد من
تفسیرسبزو روشن اما و ایایی.
درچشمهایم دیده ای دریای دردم را
مثل عصای موسی و دست مسیحای...

617
ادامه شعر
بهناز علیزاده

راه عشق است این،نه هر راه گذر،

شکر ایزد عشق او ما راگرفت،
زد به جانم شعله های پر شرر،
تا که نامش را براندم بر زبان،
کرد فروزان شعله هارا بیشتر،
تا نهادم در رهش دیوانه سر،
کرد عشقش در نهادم مستقر،
در رهش باید گذشت از جان و سر،...

347
ادامه شعر
فاطمه  لشکری "راحیل کرمانی"

اهل غم آبادم

تو چرا غمگینی؟
من همینجا هستم
روزگارم بد نیست
اهل غم آبادم
خانه ام در خلوت
شهر تنهایی ها است
پیشه ام نقّاشی است
با نگاهی خلوت
در درون رؤیا
نیمه جانی دارم
و دودستی لرزان
که توان در آنها ی...

503
ادامه شعر
طارق خراسانی

مثنوی مرداب و سپیدار

این مثنوی به زبانی ساده برای تمام اقشار جامعه خصوصن نوجوانان سروده شده است.

مثنوی مرداب و سپیدار

یکـی آبِ روان ... از امرِ الله
بـه گــودالی عمــیق افــتـاد نـاگــاه

چو مـرغی از قـضـا افتـا...

523
ادامه شعر
کمال حسینیان

مردِ درد است که هر لحظه دعایت بکند

خوش خیالی مکن این دل که رهایت بکند
جان به لب آمــده تا باز صــدایت بکنــد

تاول حنجرۀ سرخ «حزین» پر گره است
لا أقل کاش شبــی ، گریه برایــت بکند

مُردن و ماندن و رفتن همه بازیچه و من
منِ بی من،...

340
ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

اویون( بازی)

بیر دوستاقا گرفتارام
دووارلاریندان قارانلیق یاغیر
توفاقی هر زامان منی
ساچلاریمدان دارا تاخیر
جیسمیمی یاندیریب یاخیر
روحوم دا واز گئچمیر مندن
ایچه ریمه غصه لر شاخیر
یئرده اسیره م
اما گؤزیم گؤی...

337
ادامه شعر
روح الله اصغرپور

آب دهید آب، مرا آب، آب........

آب دهید آب ، مرا آب ، آب
از عطشم شعله کشد آفتاب
واقعۀ سلسلۀ زلفِ پیچ
نیست در آن حالت اندوه هیچ
گر تو در آرامش خود زیستی
کیستی...

339
ادامه شعر
سید وحید ( امید ) سرآبادانی

بوسه ی دیدار

تا مست شد از اسم تو خودکار افتاد
از بس نوشتم دست من از کار افتاد

اسم تو را بر هر درختی که نوشتم
قلب درخت از لرزه ای انگار افتاد

دیدم تو را در خواب و اما چشم هایم
در پرتگاهی لحظه ی بیدار افتاد...

358
ادامه شعر
برو به صفحه:
محل تبلیغ کتاب و آثار فرهنگی شما
تو را به هیچ زبانی
کانون ادبی ققنوس
کانون ادبی ققنوس
بازدید ویژه
ورود اعضا

تولد اعضا
شاعران جدید